روزنامه قانون
1396/09/20
زلزله شایعه ای بیش نیست !
تعارف را کنار بگذاریم ، قدری صریح باشیم و با ادبیاتی دیگر سخن بگويیم، شاید شنونده مسئولی پیدا شود وحداقل پاسخی بدهد! پیرامون زلزله و انبوه گسل های موجود و فعال کشور وقتی به عملکرد مسئولین مختلف نگاه کنیم، میتوانیم معتقد شویم که خطر زلزله بسیار ناچیز است و چندان خسارتبار نیست و اگر بیشتر دقت کنیم چه بسا معتقد شویم که اصلا فلات ایران روی کمربند زلزله خیز جهان قرار ندارد وگسلهایی که می گویند در اکثر نقاط کشور وجود دارد و اغلب فعالند،خطوط بیخطری هستند که طبیعت را زیباتر میکنند و هرگز جای نگرانی نیست! این نوع نگاه به وضعیت زلزلهخیزی کشور هرگز اغراقآمیز یا کنایه وار نیست.نوع برخورد مسئولان در سطوح مختلف از دوحالت خارج نیست؛ یا خدای ناکرده باید تصور کنیم که آنها نسبت به خطری که کل کشور را تهدید می کند بی اعتنا هستند که قطعا اینگونه نیست و محال است، یا باید اعتقاد پیدا کنیم که دوستان و بزرگواران نشسته بر کرسیهای مسئولیت از اخبار دقیق و موثقی مطلع هستند که نشان می دهد احتمال وقوع زلزلههای قدرتمند هرگز آنقدر قوی و قابل اتکا نیست که برای پیشگیری وآمادگی اقدامات و اعتبارات خاصی مورد نیاز باشد.در چند هفته گذشته به جز زلزله 7ریشتری سرپل ذهاب، چندین زمین لرزه با قدرت بالاتر از 4 و 5 ريشتر را شاهده بوده ایم ولی هیچگونه تحرک قابل ملاحظه ای که نشان دهد مسئولان محترم احساس خطر کرده اند و طرحها و برنامههای متعددی برای مقاوم سازی اماکن مسکونی یا حداقل اماکن حساس و زیربنایی تهیه کرده اند یا در دست تهیه دارند به چشم نمی خورد و خبری از این باب در رسانه های مختلف منتشر نشده است . حتی در مصاحبه مهم ریاست محترم جمهور که برای بیان گزارش 100 روزه عملکرد خود صورت گرفت، جنابشان از وجود چنین برنامه هایی خبر ندادندو اشارهای هم به وضعیت کشور در برابر زلزله نکردند! آیا واقعا در برابر موج زلزله هایی که اين اواخر کشور را فرا گرفت و حداقل در یک مورد آن خسارات بزرگ مادی و انسانی برجا گذاشت، آمادگیها و تدابیر لازم صورت گرفته است؟ آیا اعتبارات لازم اختصاص داده شده است؟ آیا وضع اسفبار اهداي پایان کارساختمانها نیازمند جدیت و پیگيری و وضع قوانین سختگیرانه نیست؟ آیا دوبارهکاریها، موازی کاری ها و غافلگیری مسئولان مختلف هنگام وقوع حوادث طبیعی نیازمند اصلاح کلی نیست؟ برخلاف سکون و سکوت مدیران محترم دولتی و شهرداری پایتخت، تهران در محاصره گسلهای فعالی است که توان ایجاد زمین لرزههایی با قدرت بالای 7 ریشتر را دارند و از قضا در همین شهر، جمعیت انبوهی در بافت های فرسوده زندگی میکنند و برجهای بلندي هم در کوچههای کمعرض مثل قاچ سر برآورده اند وکافی است مشکل کوچکی پیش بیاید تا ترافیک شهر به کلی قفل شود وامکان امداد و نجات صفر شود. تعداد ایستگاه های آتشنشانی هرگز متناسب با جمعیت شهر نیست و بهتر از هر آزمون تئوری آتش سوزی پلاسکو که 9 روز آور برداری آن به طول انجامید، نشان داد که تهران در برابر حوادث تا چه حد بی دفاع است و...آیا دولت و شهرداری تهران میتوانند مدعی شوند که برای همه موانع ،مشکلات و معضلات قابل پیشبینی شهر برنامه مدون دارند؟ راستی آیا کمتحرکی موجود این معنا را به ذهن متبادر نمی کند که یا هیچ خطری وجود ندارد یا متولیان مربوطه دست روی دست گذاشته اند تا چه پیش آید؟ اگر انبوه مشکلات تهران به قدری است که امکان مقاومت آن در برابر زلزله ناچیز است، آیا همانطور که بعضي از کارشناسان پیشنهاد کرده اند، طرح یا مطالعهای برای انتقال پایتخت و کم کردن جمعیت تهران وجود دارد؟ تصور وقوع یک زلزله با قدرت بالا در تهران هر انسان مسوولیتشناسی را وادار به فکر، تدبیر ، آمادگی و چارهجویی می کند و عجیب آنکه در این رابطه نه تنها از سوی دولت که حتی از جانب مجلس هم تحرک خاصی به چشم نمیخورد ! ما ایرانیان عادت داریم همیشه در دقیقه 90 به فکر چاره جویی بیفتیم ولی شاید این دقیقه 90 به خصوص برای خطرات احتمالی تهران سهمناک باشد .
سایر اخبار این روزنامه