در نشست سران قوا، تهران را دریابید

آرمان- مجتبی اسکندری: در سراسر جهان، پایتخت‌ها، نمونه‌ای ویترینی از آرزوی دولت‌های هر کشور برای تحقق آنچه در پایتخت می‌کنند، برای سایر نقاط آن کشورها هستند. در ایران اما توسعه نامتوازن پایتخت، باعث شد که هر روز مشکلی بر مشکلات پیشین پایتخت افزوده شود، به‌گونه‌ای که به هیچ شکل نمی‌شود اوضاع تهران را رهاوردی برای سایر شهرستان‌های کشور دانست. این مشکلات به مرز بحران رسیده‌اند و بلکه از آنهم عبور کرده‌اند و باید از یک دوره پسا بحرانی برای شهر تهران سخن گفت. تشکیل جلسه ستاد بحران برای تعطیل کردن مدارس پایتخت، نمونه بارزی از مدیریت جزیره‌ای برای پاک کردن صورت مسائل شهر تهران است. اینک پایتخت جوان ایران، بر اثر بیماری‌ها گوناگون رنگ به رخسار ندارد و باید هر آینه تدبیری جدید برای حل ابرمعضلات این شهر اندیشید. بدیهی ا‌ست که‌ این مشکلات توسط دولت محلی (شهرداری) و پارلمان منطقه‌ای (شورای شهر) تهران قابل حل نیست. معضلاتی که با زندگی روزانه 12 میلیون نفر و حیات شبانه 8 میلیون شهروند پایتخت نشین سروکار دارد. به‌طور قطع این موضوعات توسط دولت‌ نیز قابلیت مرتفع ساختن ندارد؛ بلکه باید به واسطه اجماع میان سران قوا بررسی و دستورات لازم برای حل آن نیز اتخاذ شود. مشکلاتی که اگر از سر راه پایتخت برداشته شوند، تهران بازهم به «شهر مهربانی» بدل خواهد شد.
شهرداران و سودای شهریاری
در 14 سال گذشته که اصولگرایان بر مصدر شهرداری تهران تکیه زده بودند، هرگز روابط خوبی میان آنها و دولت‌های حاکم وجود نداشت. برخی از آنها نیز با اقدامات پوپولیستی به‌جای حل مشکلات واقعی تهران، به دنبال جلب توجه شهروندان برای حمایت از ایشان در انتخابات‌های پیش روی ریاست جمهوری بودند. از محمود احمدی‌نژاد که مترو تهان را نیمه کاره گذاشت و به‌جای آن پایه‌های مونوریل را در صادقیه تهران کار گذاشت تا محمدباقر قالیبافی که به‌جای تکمیل همان مترو نیمه‌کاره، اتوبان صدر را با هزینه‌ای گزاف دوطبقه کرد. دو شهردار سابق اصولگرای پایتخت، هر کدام 3 بار به ساختمان فاطمی رفتند تا بخت خود را برای ریاست‌جمهوری بیازمایند. شهردار کاپشن پوشی که هر شب به منزل خانواده‌های محلات پایین شهر سر می‌زد و به جوانان وام ازدواج می‌داد! توانست دوبار ردای ریاست جمهوری را بر تن کند، اما شهردار شیک‌پوش و بلندپرواز بعدی، به‌رغم داشتن گواهی خلبانی، هرگز نتوانست از ساختمان بهشت به پاستور پرواز کند و 3 حضور ناکام در انتخابات ریاست جمهوری را در کارنامه خود برجای گذاشت. در تمام این 14 سال که مدیران اصولگرا بر مصدر شهرداری تهران بودند و سودای شهریاری کشور را در سر می‌پروراندند، نه تنها مشکلات تهران حل نشد، بلکه تنفس در تهران سخت‌تر شد، گره ترافیک کورتر شد و معضلات جدیدتری نظیر سفیدبالک‌ها و بحران موش‌، بر فهرست معضلات پایتخت بیمار افزوده شد. باغات بسیاری نابود شد و با شهرفروشی گسترده، «مال»ها و برج‌های تجاری به جای ‌درختان چند ده ساله‌ای که به دست مدیران اصولگرا بر زمین افتاد، سربرآوردند.
مدیری برای تمامی فصول


در انتخابات بهار امسال، شهروندان تهران زمستان مدیران اصولگرایی را با انتخاباتی پرشور به سرآوردند و شورایی یکدست با افکار اصلاح‌طلبانه، برای مدیریت پایتخت برگزیدند. شورای منتخب نیز مدیری را برای سکانداری شهر برگزید که همواره در تمامی دولت‌های انقلاب ایفای نقش کرده بود و در تنها دولتی که مغضوب شده بود، به نمایندگی از شهروندان در شورای شهر حضور یافته بود. محمدعلی نجفی که‌ اینک بیش از 100 روز از حضورش در «بهشت» می‌گذرد، مورد توجه تمام رای دهندگان و همچنین مخالفان است. اگر مشکلات تهران توسط مدیریت جدید حل نشوند، پایگاه رای اصلاح‌طلبان نیز با خطرات جدی مواجه خواهد شد و این به معنای کاهش مشارکت مردم در انتخابات‌های پیش رو در سال‌ها 98 و 1400 خواهد بود و صد البته باعث خشنودی اصولگرایانی خواهد شد که خود، باعث و بانی بسیاری از مشکلات کنونی هستند.
اتحاد سران قوا برای تهران
مشکلاتی که اکنون در شهر تهران ایجاد شده است، حاصل انباشت یک تاریخ نسبتا طولانی از مدیریت غیراصولی اصولگرایان در شهرداری و شوراست. اینک نیز هرروز گوشه‌ای از آمار شاهکارهای مدیریتی احمدی‌نژاد و قالیباف، از حساب‌های بانکی که مسدود می‌شود، یا املاک نجومی که منتشر می‌شود و در کنارش ارقام بدهی‌های سرسام‌آور مدیریت قالیباف خود را نشان می‌دهد، تا پروژه‌هایی که افتتاح نشده تعطیل می‌شوند (نظیر خطوط 6 و 7 مترو)! به‌نظر می‌رسد با توجه به ناپایداری شدید منابع درآمدی شهرداری و همچنین وجود بدهی‌های گسترده ‌این سازمان عریض و طویل، شهردار باید برای حل مشکلات پایتخت از سران قوا استمداد بجوید. مشکلات تهران به‌قدری وسیع و دامنه‌‌دار هستند که پتانسیل طرح موضوع در نشست‌های میان سران قوا را داشته باشند. در حالی که گلوی تهران را بغض ترافیک در هم فشرده است و آلودگی هوا نفس شهر را بند آورده است، تشکیل نشست اضطراری سران قوا برای بررسی مشکلات تهران و ارائه راهکار برای حل آن، به‌طور حتم از تشکیل ستاد بحران که نهایت راهکار مورد تصویب آن تعطیلی مدارس است، مهم‌تر و راهگشاتر خواهد بود. باید سران قوا برای حل مشکلات روزانه 12 میلیون نفری که در تهران تنفس می‌کنند، تدبیری بیندیشند و این مهم قطعا به سرانگشت تدبیر قابل حل خواهد بود. به‌نظر می‌رسد مسائل تهران دیگر نه تنها از کنترل شهرداری و شورای خارج شده است، بلکه دولت نیز به تنهایی توانایی حل این مشکلات را ندارد. مجلس به‌عنوان نهاد قانونگذار می‌تواند در بازکردن دست دولت و شهرداری از نظر تصویب اختیارات قانونی، گره‌گشایی عمده‌ای کند و قوه قضائیه نیز می‌تواند با استفاده از اهرم‌هایی که در اختیار دارد، راه را بر تشدید وضع کنونی ببندد.
حل مشکلات و تداوم امید
فرصت‌های چهارساله که مردم در اختیار منتخبان قرار می‌دهند، شاید از بیرون از گود مدت زمان طولانی به‌نظر برسد اما زمانی بسیار کوتاه برای پاسخ به نیازها و مطالبات عمومی ا‌ست. دولت روحانی اکنون هنگامه 4 ساله‌اش را پشت سر گذاشته است و رفته رفته، بیشتر در معرض قضاوت عمومی قرار می‌گیرد و رفتارهای خوب و بد دولت، بیشتر در مظان نقد و یا در مقام دفاع قرار خواهند گرفت. همین‌طور شورای شهری که اعضای آن با پیروزی 21 بر صفر در برابر اصولگرایان به شورا آمده‌اند و مردم برای حل مشکلاتشان، به ترکیب یکدست آنان رای دادند، اینک در برابر مشکلات پیش رو باید در مقام پاسخگویی برآیند. عدم تحقق مطالبات مردم و رای دهندگان و همچنین باقی ماندن مشکلات و فقدان گشایش در امور جاری شهر تهران، تفکر اصلاح‌طلبی را مورد بازبینی جدی در افکار عمومی قرار خواهد داد. به همین جهت شورای شهر باید از تجربه ادوار پیشین به‌خصوص دوره نخست شورا درس بگیرد و از تقابل با شهردار منتخب خود و همچنین بروز رفتارهای سیاسی بپرهیزد. در غیر این‌صورت بازهم تجارب تاریخی پیش روی مردم قرار دارد و بازهم با کاهش مشارکت مردم در انتخابات‌های پیش رو، سایه تهدید مدیریت عوامفریبانه و نمایشی، بر سر شهر تهران سنگینی می‌شود. بیشتر از خطر زلزله احتمالی آینده تهران، خطر ناامیدی شهروندان، تهران و آینده اصلاحات را تهدید می‌کند.