به كرش «عقل ترسيدن» بدهيد

فروردين‌ماه 96 به خصوص ايام تعطيلات نوروز روزهاي حساس و سرنوشت‌سازي براي تيم ملي فوتبال ايران به همراه دارد. روزهايي كه طي دو بازي سرنوشت‌ساز و حساس مقابل قطر و چين به تكليف صعود ملي‌پوشان فوتبال ايران به جام جهاني 2018 روسيه تا حدود زيادي مشخص مي‌شود.  با اين حال گويا كارلوس كرش، سرمربي تيم ملي فوتبال به‌رغم آنكه خود را نگران وضعيت تيم ملي و شرايط آماده‌سازي آن نشان مي‌‌دهد، اينقدر درگير  مسائل حاشيه‌اي و خودساخته‌اي كه از اصل مطلب جا مانده است. كارلوس كرش كه اين روزها در پرتغال به سر مي‌برد، به زمين و زمان فوتبال ايران ايراد مي‌گيرد، با سرمربيان فوتبال باشگاهي به خصوص سرمربي پرسپوليس درگير مي‌شود و دائماً از كمبود امكانات، عدم وجود عزم راسخ براي موفقيت حرف مي‌زند.

اين بخش حرف‌هاي كرش را بايد اينگونه پاسخ داد كه مرد پرتغالي امروز يا ديروز به ايران نيامده، او نزديك به شش سال است كه در ايران به سر مي‌برد، با وضعيت اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي كشورمان به خوبي آشناست و مي‌داند كه چگونه و با چه شرايطي بايد در ايران كار كند، بنابراين اين انتقادها و عيب و ايراد وارد كردن‌ها فقط سروصدايي بيهوده است كه براي گرفتن امتياز از جانب او به راه مي‌افتد، مسئله‌كه متأسفانه به سبب ايرادهاي موجود در مديريت‌هاي فدراسيون فوتبال تاكنون با موفقيت كارلوس كرش در گرفتن امتيازهاي درخواستي همراه شده است. البته نبايد منكر اين مسئله هم شد كه كرش براي تيم ملي ايران امكانات مي‌خواهد، اما وقتي اين درخواست‌ها با توهين و تحقير و ادبياتي نامناسب بيان و مطرح مي‌شود آن وقت است كه نبايد در مقابل آنها سكوت كرد.
كرش مي‌تواند به راحتي برود، قراردادش را فسخ كند و به هر كجا كه خواهانش هستند، برود. شرايط فوتبال ايران همين است كه او مي‌بيند و مي‌داند. اما در اين بين يك مسئله ديگري هم مطرح است، اينكه كارلوس كرش از روزي كه در ايران حاضر شده همواره مشتريان ديگر هم داشته، مشترياني كه هر گاه كار جناب سرمربي با فدراسيون فوتبال بالا گرفتن براي به خدمت گرفتن او نامشان سرزبان‌ها افتاده است.



حقيقت اين است كه اگر ما كرش را به عنوان يك مربي حرفه‌اي باور داريم بايد اين را هم بدانيم كه مربيان حرفه‌اي دنيا به هيچ عنوان در زمان قراردادشان با يك تيم براي گفت‌وگو يا عقد قرارداد با تيمي ديگر پا پيش نمي‌گذارند. بنابراين اگر كارلوس كرش با آفريقاي جنوبي يا هر كشور ديگري براي قبولي هدايت تيم ملي آن كشور وارد مذاكره شده باشد، كاري كاملاً غيرحرفه‌اي انجام داده و بايد از سوي مسئولان فدراسيون فوتبال مواخذه شود. اينكه او در مصاحبه‌هايش اعلام كند تلفنش زنگ خورده و حالا پيشنهاد دارد، نه اخلاقي است و نه حرفه‌اي. او با فداسيون فوتبال ايران قرارداد دارد و بايد تمام هوش و حواس خود را معطوف موفقيت‌ تيم ملي در راه رسيدن به جام جهاني با همين امكانات موجود و همين شرايط امروز كند.

بهتر است فدراسيون فوتبال ايران برخلاف تمام سال‌هايي كه مقابل درخواست‌هاي منطقي و غيرمنطقي كرش كوتاه آمده آورده است، حالا با برخوردي قاطع مقابل اين قبيل حركات سرمربي تيم ملي موضع‌گيري كرده و تكليف او را روشن كند. بهتر است حالا كه به قول بعضي‌ها كرش «عقل ترسيدن ندارد» يك‌بار هم مثل خود او رفتار كنيم و صراحتاً اعلام كنيم، اگر ميل به جدايي از ايران دارد و اگر پيشنهادهايي بهتر از نيمكت ايران برايش وجود دارد، بيايد و قراردادش را فسخ كند تا هم تكليف تيم ملي روشن شود و هم تكليف جناب سرمربي، اگر هم چنين خبرهايي صحت ندارد و تنها زاييده افكار خود اوست، بهتر است فدراسيون با برخوردي قاطع به او بفهماند كه دوره اين حرف‌ها به پايان رسيده و بايد تا پايان دوران قراردادش بر مبناي حرفه‌اي‌گري و آنچه ادعاي آن را دارد سفت و سخت به كارش بچسبد و اينقدر براي خودش و فوتبال ايران حاشيه‌سازي نكند.
به نظر مي‌رسد فدراسيون فوتبال بايد كرش را صاحب «عقل ترسيدن» كند، كرشي كه به‌طور حتم بزرگ‌تر از فرگوسن و كونته و آنهايي كه مدعي است بايد هم‌صحبت او باشند، نيست. بزرگاني كه آنها هم روزي تمام شده و مي‌شوند. كرش بايد از اين موضوع بترسد كه پس از ايران كسي خواهان او نيست كه بخواهد با استفاده از نامش فوتبال ايران را در منگنه بگذارد.