آشپزخانه ما !

علی مندنی پور ‪-‬ از دو دهه پیش تاکنون، هَماره از عملکردِ صداوسیما به علّت‌هایی که همگان می‌دانیم، نقدِ اصولی داشته‌ام!
نه‌تنها منِ نوعی، که بسیاری از شهروندان، از سرِ احساسِ درد، بر رَوِش و بینشِ گردانندگانِ این رسانه پرهزینه وکم‌بازده خُرده گرفته، نقد و نظرهای فراوان برآن نوشته و هم‌چنان می‌نویسند.
امّا اِنگار، نه اِنگار که...!
چندماه پیش، در یادداشتی کوتاه، برایش «فاتحه» خواندم !


نگاهی واقع‌بینانه به نقشِ صداوسیما این وسیله ارتباطی «فراگیر» در جریان رویدادهای اخیر و چگونگی انعکاسِ اخبار این مهّم، به‌ویژه درخلالِ ۲۴ ساعت اوّل، مرا برآن داشت تا هم‌نوا با خیلِ بسیاری از دردمندان و دل‌سوختگان، از سرِ احساس مسئولیّت شهروندی، باز هم سفره دل گشوده و این بار نه با مسئولان و برنامه‌ریزانِ این وسیله ارتباطی انحصاری، که با مردم سخن گفته و درد دل‌های کهنه‌مان را با هم مرور کنیم !
باشد، تا دستِ‌کم، خود آرامش یابیم و مخاطبان، آگاهی !
چه، به‌تجربه دریافته‌ایم، آن‌چه البّته در این راستا به‌جایی نرسیده و نمی‌رسد، فریاد است!
اگر از افکارِ عمومی نه به سبک و سیاق و روشِ تلقینیِ صداوسیما، که به‌گونه‌ای آزاد پرسش ‌شود:عوامل موّثر در ایجاد نارضایتی‌های منجر به رویدادهای اخیر را در گذرِ زمان در گرو وجودی کدام عامل یا عوامل کلیدی، ارزیابی می‌کنید؟
طبعاً جواب‌ها متفاوت خواهند بود، یکی از معاش می‌گوید و شکمِ گرسنه و خالی‌شدن تدریجی سفره‌اش از نانِ شب، دیگری از دردِ آزاردهنده و ظاهراً بی‌درمانِ تبعیض، نابرابری و بی‌عدالتی در این دیار و آن‌یکی از وضعیّت اَسف‌بار بیکاری، انبوهِ آسیب‌های اجتماعی، نبودِ آزادی، انسدادِ سیاسی، محدودیّت‌ها و ...
کوتاه سخن آن‌که، هرکدام از ظنّ خود «یار»مان شده و از دریچه‌ای خاصّ به این مهّم می‌نگرد.
بی برو برگرد، جواب‌ها همه اصولی، قابل‌تامّل و برآمده از نیازهای فردی و اجتماعی است. چه، وجود نارضایتی‌های موجود، محصول و معلولِ تمامی این‌علّت‌هاست و نه یک علّت به‌تنهایی!
مردم خود بهتر می‌دانند، چرا و چگونه پاره‌ای از «سیاست‌بازان» فرصت را غنیمت شمرده و چونان‌همیشه از آب گل‌آلود ماهی می‌گیرند و صداوسیما هم، سنگ تمام گذاشته و بنا به‌عادت معهود هم‌چنان‌ یک‌سویه تاخته و می‌تازد!
اگر همین پرسش را با من درمیان بگذارند، ضمنِ تایید دیدگاه‌های شهروندان، مبنی بر پذیرش این واقعیّت که همه نارضایتی‌های موجود در پیوند مستقیم با زنجیره به‌هم‌پیوسته‌ای از عواملِ اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی گِره خورده و شکل گرفته، تا به چنین حال‌و ‌روزی دچار شده‌ایم !
صادقانه می‌گویم؛ نمی‌توان از نقشِ صدا و سیما، غافل بود و دم نزد!
افکار عمومی را واکاوی کرده، از مردم بپرسیم، به‌این ‌جواب خواهیم رسید که صداوسیما می‌توانسته و می‌تواند، بسیار بهتر از آن‌چه عمل کرده، عمل کند!
حال چرا؟
این را باید، مسئولان و تصمیم‌سازان این رسانه ملّی، به‌مردم بگویند!
شاید باورش برای‌مان آسان نباشد، امّا با یک بررسی دقیق وغیر جانبدارانه و انجام تجزیه و تحلیلی علمی به این واقعیّتِ تلخِ غیرقابل‌کتمان، دست خواهیم‌یافت !
بر این باور بوده و هستم، صداوسیما با توّجه به‌حجم بالای امکانات و نیروی انسانی شایسته و ماهر آن‌گونه که شایسته و بایسته بوده، موفّق عمل نکرده و در عمل به وظایفِ محوّله و در چارچوب منشورِ آن سازمان ناتوان نشان‌داده است.
کُمیت‌اش لَنگ و متناسب با خواست‌ها و نیازهای روزِ شهروندان گام برنداشته، نه‌تنها برخلافِ وظیفه ذاتی‌اش پیشگام نبوده، که در بسیاری از رویدادها، به‌گونه‌ای باورنکردنی چندین قدم عقب‌تر حرکت کرده است!
سیاستی که با خط مشی، مبانی و فلسفه وجودی‌اش هم‌خوانی ندارد.
شاهدِ مثال:پیام معنادار نظرسنجی‌ها در نشان‌دادنِ اقبال کم و ناامید کننده شهروندان از برنامه‌های سیماست !
صاحب‌نظرانِ وسایل ارتباطِ جمعی معتقدند، اگر رسانه‌ای از جوابگویی منطقی و به‌موقع، در تامین خواست‌ها و نیازهای روحی مخاطبان باز مانَد، بی‌تردید قافیه را باخته است و میدان را دو دستی، تقدیمِ رقیبان کرده است!
ساده‌تر بگوییم، اگر نتوانیم، در آشپزخانه خودی، غذای مورد علاقه و متناسب با ذائقه اهلِ خانه را، به‌موقع و درست تدارک ‌ببینیم و غذای تکراری و گاهی مانده به‌خوردِ بچّه‌ها بدهیم، به‌هزار و یک‌دلیل با کمترین بوی غذای آشپزخانه دیگران، شامّه‌مان تحریک و هَوَس خوردن غذای آن‌چنانی به سرِمان می‌زند!
ضمنِ پذیرشِ وجود پاره‌ای از موانع و مشکلات موجود، بر سرِ راهِ عوامل، مدیران و مسئولان صداوسیما!
جا دارد، به‌این واقعیّتِ غیرقابلِ‌کتمان اذعان کنیم که «آشپزخانه‌مان» نیاز به یک بازبینی تمام‌عیار:از انتخاب موّاد اولیه، چگونگی تهیّه و پخت بگیر تا بهره‌گیری از آشپزها و سرآشپزهای ماهر، کار بَلَد، آشنا با فرهنگ، ذائقه‌شناس و سفره‌آرا، برای برآوردن، رضایت نسبی همه اهل‌خانه در هر سن‌و‌سال و موقعیّتی دارد!
چه، در غیر این‌صورت، با این معده‌های ضعیف، غذاهای نه‌چندان دل‌چسب، بی‌موقع، کم‌کالری و غالباً بی‌کیفیّت و نپخته، دل‌زدگی و بی‌رغبتی‌ها، بیشتر شده؛ تا جایی که بوی وسوسه‌انگیزِ آشپزخانه همسایه‌ها، ذائقه‌ها را سخت حالی‌به‌حالی و جماعتی قابل‌توّجه از اهلِ «خانه» را به گونه‌ای غریزی به سَرَک کشیدنِ به مطبخِ دیگران تشویق و تحریک خواهد کرد و در چنین حال‌وهوایی بو کشیدن و ای بسا چشیدن همان و وابسته و گرفتار شدن به این بلایِ ناخواسته؛ همان !
بیاییم در قالب خواست‌ها و نیازهای به‌حقّ جامعه و در چارچوب فرهنگِ دیرپا و پُربارمان، به‌این «آشپزخانه» و هرآن‌چه در آن‌جا پخت می‌شود، نگاهی نو در انداخته، شکل و محتوای متنوعی، بدان بخشیده و دست‌پختی لذیذ، متناسب با ذوق و سلیقه اکثریّت قریب به اتّفاق اهلِ «خانه» تدارک دیده و با آرایه‌ای درخور، بر سرِ سفره پر جمعیّتِ خانواده گرسنه‌مان، قرار دهیم.
چه، آن‌گاه که خود از تهیّه و تدارک غذای باب‌طبع و ذائقه فرزندان خانواده، عاجز شده و ناتوانی نشان‌دهیم، کار برای «آشپزخانه همسایه»، در خوراندن غذاهای ظاهراً خوش آب‌ورنگ، امّا ناسازگار با جسم و روح اهلِ خانه، بسی راحت‌تر و بی‌دردسرتر، پیش خواهد رفت !
آسیب سنگین و کمرشکنی که از شهر تا ده‌کوره‌های این سرزمین، آرام‌آرام، شاهد و ناظرِ دست‌و‌پا بسته‌ آثار زیان‌بارش هستیم!