روزنامه همدلی
1395/12/21
تحلیل تفاوت ها
مصطفی خالق پور - «نیروی محرک طبیعی در جهان پر از تفاوتها، حرکت در جهت محو و زایل کردن این تفاوتهاست».دومین جشنواره فرهنگی- دانشجویی قوم لر با عنوان «جشنواره فرهنگی بلوط» در تالار فردوسی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برگزار شد. فارغ از محتوا و تلاشهای فراونی که افراد مختلف برای گزاری این برنامه به خرج دادند و تلاش آنها بسیار ارزشمند و محترم است. در این نوشتار سعی دارم نشان دهم که چنین برنامههایی چه ظرفیتها و پتانسیلهایی دارند و چگونه در صورت فهم درست از آنها، این ظرفیتها کشف و در خدمت رشد و توسعهی یک جامعه قرار میگیرند.
ایده یکسانسان سازی و استاندرادسازی جهان اجتماعی و سیاسی محصول تحولات دوران مدرن است. با شکلگیری دولت-ملتها در اروپای قرن هیجدهم، این تصور نیز بسط یافته که افراد و گروههای مختلف تشکیل دهنده یک واحد ملی باید از هویت واحدی برخوردار باشند و به زبان واحدی سخن بگویند. درست بعد از جنگهای مذهبی در اروپا، پیمان وستفالیایی به منظور جلوگیری از جنگها و به رسمیت شناختن استقلال و حق تعیین سرنوشت واحدهای ملی شکل گرفت؛ ناسیونالیسم و ملیگرایی زاییدهی پیمان وستفالیایی بود.
پس از انقلاب مشروطه در ایران، ناسیونالیستهای وطنی به واسطه اندک آشنایی که با کشورهای غربی داشتند، به فکر پروژهی دولت- ملتسازی در ایران افتادند. آنها برای اجرای تفکر خود، به سیاستگذاری در حوزههای مختلف اجتماعی و سیاسی مبادرت ورزیدند؛ دست به دامن تمدن ایران باستان شدند و با بازتفسیر آن، بدون توجه به مقتضیات زمان و مکان، به دنبال احیای شکوه از دست رفته بودند، با خرده فررهنگها و زبانهای محلی مخالفت میکردند و آنها را مخل یکسانسازی و وحدت ملی میدانستند و شرط دولت-ملتسازی را برخورداری از هویت، زبان و فرهنگ واحدی تلقی میکردند. طرح کلاه پهلوی، سیاست تختقاپو کردن عشایر و تا حدودی کشف حجاب را میتوان مصادیقی از تلاشهای گفتمان پهلوی به منظور وحدتبخشی و یکسانسازی جامعه ایران دانست.
با وقوع انقلاب اسلامی، این خط سیر، البته در قالب روایتی دیگر، تداوم پیدا کرد؛ اگر ناسیونالیست-ها و باستانگرایان با رجوع به دوران قبل از اسلام و شکوه ایران باستان، در پی هویتسازی یا به تعبیر درستتر، جعل هویت بودند و میخواستند تحت عنوان هویت ایرانی، رنگ و لعاب واحدی بر تفاوتها و تنوعات جامعه ایرانی بریزند و همه آنها را تحت نام واحدی دربیاورند، این بار اسلامگرایان با ارجاع به دوران طلایی و پرشکوه صدر اسلام، آن را منبع و معیار هویتسازی و هویتیابی قرار دادند و همواره سعی بر آن داشتند که مناسبات جامعه را منطبق با آن دوران طلایی ارزشگذاری و استانداردسازی کنند. وجود داشتن یا نداشتن چنین گذشتههای طلایی موضوع این نوشته نیست و فقط قصد آن است که نتایجی که چنین ایدهای را با خود به همراه دارد، نشان داده شود.
این دو سنخ تفکر،پیادهکردن گذشته منطبق نباشد. از آنجا که سرزمین ایران متشکل از گروههای مختلف قومی، زبانی، مذهبی و فرهنگی است، ایده یکسانسازی میتواند عواقب منفی به همراه داشته باشد. شکلگیری نظامهای سیاسی متمرکز از جمله این عواقب است؛ یعنی این تصور که چون ملت از یکپارچگی و وحدت برخوردارند با یک سیستم متمرکز نیز میتوان به رتق و فتق امور آنها پرداخت. متناسب با سیستم-سازی متمرکز و یکدست، تفاوتها نیز انکار میشود. انکار تفاوتها باعث طرد و به حاشیهرفتن بخشهای کثیری از جامعه میشود، بخشهایی که با زبان، استانداردها و معیارهای نظام گفتمانی واحد هماهنگ نیستند، از دایره ارزشی خارج میشوند و به آنها به عنوان موجوداتی نابهنجار نگریسته میشود که باید استاندراد و بهنجار شوند. بسیاری از معضلات و آسیبهای اجتماعی امروز ریشه در همین ایده استانداردسازی و یکسانسازی افراد و گروههای مختلف اجتماعی دارد. بر این اساس وجود تفاوتهای افراد یک جامعه به اندازه تشابهات آنها برای زیست جمعی هر قوم و گروهی لازم هستند و باید مورد تجلیل و احترام قرار گیرند
امروزه نیز، با وجود همهی تحولات اقتصادی، فرهنگی و تکنولوژیک، این موزائیک رنگارنگ، تنوع خود را حفظ کرده و به کارکرد هویتبخشی و هویتسازیاش ادامه میدهد. یکی از جلوههای اصلی این تنوع، تنوع قومیتی است. ایران از اقوام گوناگونی تشکیل شده است که در عین یکپارچگی ملی، با هم تفاوتهای زبانی و فرهنگی دارند. تفاوتهایی که نه تنها تهدیدی برای یکپارچگی ملی نیست، بلکه فرصت بالقوهای است که در صورت شناخت درست از آن، میتواند در خدمت توسعه و پیشرفت
قرار گیرد.صد البته که دفاع از تفاوتها به معنی واگرایی ملی نیست، بلکه مخالفت با استاندرادسازی و یکسانسازی افراد مختلف یک جامعه تحت عنوان مقولات کلان همچون «ما ایرانیان» یا «ما مسلمانان» است؛ چیزی که علاوه بر تبعات منفی سیاسی و اجتماعی، تبعات شخصیتی و روانی از جمله احساس بیهویتی و به تبع آن سرخوردگی و انزوا را به همراه میآورد. بنابراین همگرایی و یکپارچگی ملی با یکسانسازی و استاندرادسازی افراد متفاوت است.جشنوارههای فرهنگی امکانی هستند که ضمن شناساندن آیین فرهنگی یک قوم، چنین تفاوتهایی را مورد تجلیل قرار میدهند. تفاوتهایی که به اعضای یک جامعه حس معناداری و هویتمندی را تزریق و شور و هیجانی تولید میکنند که لازمهی تداوم هر گونه زیست جمعی است. تجلیل و تکریم تفاوتها چیزی است که امکان گفتوگو بین ما را فراهم میکند و با حقیقتانگاری خود و باطلپنداری «دیگری» مخالفت میورزد. «دیگری» که با ما تفاوت دارد همان اندازه از حقیقت برخوردار است و حق صحبت کردن دارد که «ما» برخورداریم و حق داریم.
سایر اخبار این روزنامه
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رئیس و اعضای مجلسخبرگان رهبری: یاد مرحوم هاشمی از ذهن ما فراموش نمیشود
اسحاق جهانگیری در نامه به آیت الله جنتی: استیضاح کنندگان دولت هم پاسخگو باشند
پوتین به سخنان نخستوزیر رژیم صهیونستی واکنش نشان داد تمسخر روایت نتانیاهو از تاریخ ایرانیان
صالح نقرهکار در گفتوگو با همدلی از لزوم انتقاد رفتارهای حاکمیتی توسط مردم سخن میگوید
گزارش همدلی از اختصاص سهمیه بانوان در مجلس و شوراها یک مطالبه 30 درصدی
پیشنهاد شرکت سه اصولگرا در انتخابات، نامزدی غرضی و طلاق جبهه پایداری از اصولگرایان، اردیبهشت را از حالا شبیه 92 کرده است
سیدحسن خمینی: بیارزشترین سیاستمدار کسی است که از دشنام بترسد هاشمی در برابر تخریب واکسینه شده بود
لزوم نگاهی دیگر به پدیده کولبری
تحلیل تفاوت ها