زيرگيري در كشتي

رسول خادم روز گذشته استعفا داد و در متن استعفايش جملاتي بود كه نشان مي‌داد ماجرا به اعتراضات اخير او به مساله احتمال تعليق كشتي و ماجراي رويارويي با ورزشكاران رژيم صهيونيستي باز مي‌گردد. مساله‌‌اي كه از ديرباز وجود داشته اما مي‌توان گفت اسراييلي‌ها با يك برنامه هدفمند به دنبال زيرگيري از ايران، (در مقوله ورزش)،به‌ خصوص به سمت كشتي رفتند. خادم اين مساله را زودتر و بهتر از ديگران درك كرد. اگرچه افرادي به او گفتند افكارش «قناس» است و «براي كشتي هزينه‌ساز».با اين حال فريادها و درخواست‌هاي او را بايد شنيد. وقتي كه به‌صراحت درخواست ورود شوراي امنيت ملي در حل معضل كشتي را دارد. خادم مي‌گويد: «مراجع اصلی سیاسی در کشور مواضع کشور درباره رویارویی ورزشکاران ایران با ورزشکاران رژیم صهیونیستی را به اطلاع کمیته بین‌المللی المپیک برسانند و پای آن هم بایستند». مهم اين است كه بدانيم اسراييل با يك برنامه هدفمند به سمت ورزش و به‌خصوص كشتي حركت كرده است و در مرحله اول كادر فني و رييس فدراسيون را قرباني كردند. اينكه ما در قبال اين مساله چه خواهيم كرد، بحث ثانوي (والبته مهم است) اما آنچه ابتدا بايد تصوير شود برنامه ريزي اسراييل است. آن‌ها دريافتند كه مي‌توانند با قرار دادن ايران در شرايط رويارويي با ورزشكاران‌شان ايران را در شرايط «باخت در تشك كشتي» قرار دهند. اما هدف‌گذاري مهم و اصلي كشيدن اين «باخت»، به عرصه اجتماعي، سياسي است. از همين رو به سراغ ورزشي رفتند كه ما در آن حرف زيادي براي گفتن داريم؛ ورزشي كه براي جامعه ايران ورزشي با ريشه‌هاي ملي و باستاني است. ماجرا از مساله كشتي علي اكبري و فريادهاي «بايد ببازي» آغاز شد و به اوج رسيد. حالا حرف خادم اين است: «مسئولان كشور با اعلام رسمي مواضع تبعات ايران را بپذيرند. چرا كه ديگر ادامه اين وضعيت كه هزينه‌هايي به ورزشكاران و مربيان تحميل مي شد قابل ادامه نيست.» بايد دقت كنيم كه اين موضوع در جودو از گذشته وجود داشت اما كشيده شدنش به سمت كشتي، ما را در وضعيتي عجيب قرارداده است.خبري راكه خادم مي‌دهد نه فقط با نگاه ورزشي، بلكه بايد با نگاه سياسي، اجتماعي و حتي امنيت ملي مورد توجه قرارداد. او از حضور ورزشكاران كه شهروند اسراييل هم نيستند خبر داده و مي‌گويد: «حضور نمایندگان رژیم صهیونیستی در مسابقات مختلف به خصوص در رشته‌هایی مانند کشتی و جودو به شدت در حال‌ افزایش است که بسیاری از آن‌ها شهروند اسرايیل محسوب نمی‌شوند و این موضوع باعث ایجاد خلل در روند ورزش ایران شده است». اين خبر نشان مي‌دهد اسراييل به‌عمدبه سمت كشتي حركت كرده تا ايران را در داخل با مشكل مواجه كند. خادم خواسته يا ناخواسته به درستي بحث ورود شوراي عالي امنيت ملي را به مساله باز كرده است. اما ظاهرا فشارها موجب شده تا او استعفا دهد. واقعيت اين است كه اين موضوع را بايد از زاويه امنيت ملي مورد بررسي قرار داد و در سطوح مختلف امنيتي، اجتماعي و سياسي به اين پرسش پاسخ داد كه: «با توجه به علاقه و نفوذ كشتي در بطن جامعه ايران، با توجه به اينكه كشتي ورزش اول كشور و ورزش باستاني ايران است، در صورت تعليق اين رشته آيا اسراييل به اهداف خود براي ايجاد شكاف در ميان جامعه و حاكميت نمي‌رسد؟» فكر كردن به اين سوال است كه نشان مي‌دهد اسراييل با چه اهدافي به سراغ ريختن ورزشكاران متعدد در درون رشته كشتي روي آورده است. آن‌ها علاوه بر تعليق كشتي ايران و منزوي كردن ورزش كشور كه فرياد برد، برد را براي‌شان در جامعه بين‌المللي به همراه خواهد داشت، در داخل نيز يك شكاف عميق ميان توده‌هاي مردم و تصميمات كلان كشور ايجاد خواهند كرد. آنطور كه مسئولان كشتي مي‌گويند ديگر امكان اينكه با راه هاي ديگري مانند التماس در درمانگاه‌هاي خارج براي گرفتن مصدوميت در شب مسابقه اقدام كنند وجود ندارد. بحث تعلیق و محرومیت ورزش ایران در این باره بسیار جدی است و باید راهکار اساسی در این زمینه اندیشیده شود.در اين مورد بايد به يادداشته باشيم كه اسراييل با هدف‌گذاري دقيق به سراغ كشتي آمده است كه از يك سو بيشترين ورزشكار را ما دراين رشته‌داريم و از سوي ديگر پيوندي عميق با لايه‌هاي مختلف جامعه ايراني دارد. ورزشي كه در آن وقتي ورزشكار به رقابت مي‌پردازد براي هيچ كس مهم نيست از كدام قوم و زبان است. اسراييلي‌ها مشخصا براي جداسازي بدنه جامعه از راس آن به زيرگيري سياسي در كشتي روي آوردنده‌اند. اين روش‌ها را در مورد آن‌ها بايد شناخت و شجاعانه براي حل آن اقدام كرد.