روزنامه آرمان امروز
1396/12/22
بیم و امید در شبه جزیره کره
آنچه درروابط آمریکا و کره شمالی تحت عنوان تمایل رهبر کره شمالی برای مذاکره با رئیس جمهور آمریکا و استقبال ترامپ از این گفتوگو اتفاق افتاده، یک امر تازه و غیرمنتظره است. قبل از این یک اتفاق تازه و غیرمنتظره دیگری اتفاق افتاده بود و آن اینکه به رغم تنشهای شدیدی که در شبه جزیره کره وجود داشت، ناگهان در جریان بازیهای المپیک هیات عالیرتبهای از کره شمالی به کره جنوبی سفر میکند و بعد هم هیات عالیرتبه دیگری از کره جنوبی به کره شمالی سفر میکند و در جریان دیدار سفر کره جنوبی به کره شمالی است که توافقی حاصل میشود که طی آن دونالد ترامپ و کیم جونگ اون، باهم ملاقات کنند و این پیغام توسط هیات کرهای به ترامپ رسانده میشود. اتفاق دیگری که مهم به نظر میرسد اینکه «اون» پذیرفته که فعالیتهای هستهای و موشکی کره شمالی را متوقف کند و حتی به سمت خلع سلاح هستهای حرکت کند. این حوادث، حوادث قابل پیشبینی در شبه جزیره کره نبوده اما چه اتفاقی افتاده که چنین حوادثی حادث شده و چقدر ممکن است اهمیت داشته باشد و چقدر ممکن است جنبه عملی به خودش بگیرد؟ واقعیت این است که کره شمالی دقیقا براساس منطق رئالیسم عمل میکند. مکتب رئالیسم معتقد است که نظام بینالملل آنارشی است و سازمانهای بینالمللی و حقوق بینالملل برای صیانت از بقای کشورها بیاهمیت هستند و نمیتوانند کارآیی داشته باشند لذا کشورها باید به دنبال به حداکثر رساندن قدرت خودشان باشند. یعنی فقط قدرت است که میتواند بقای آنها را تضمین کند. کره شمالی به این نکته کاملا واقف بود به این دلیل که در دهه 1990 و حتی بعد ازآن در 2006 از آمریکاییها خواست که بابت متوقف کردن فعالیتهای هستهایشان تضمین امنیتی مکتوب بدهند اما آمریکاییها حاضر به انجام این کار نشدند. ضمن اینکه آمریکا در کره جنوبی، بمبهای اتمی مستقر کرده که البته سابقه این کار به دهه 1950 برمیگردد و سالانه مانورهایی را به همراه کره جنوبی برگزار میکند که همه اینها را کره شمالی تهدیدی علیه امنیت ملی خودش تلقی میکند. علیایحال کره شمالی به این نتیجه رسید که رمز بقایش دستیابی به تسلیحات اتمی و موشکهای دوربرد است و الان که به چنین هدفی دست یافته آمادگی خودش را برای مذاکره با آمریکا اعلام کرده که چند تفسیر میتواند داشته باشد؛ نخست اینکه کره شمالی از این به بعد میخواهد از موضع قدرت با آمریکا وارد مذاکره شود. یعنی آمریکا دیگر با کشوری مذاکره میکند که یک قدرت هستهای است. این قدرت با قدرت کره شمالی در دهه 1990 فرق دارد. پس کره شمالی توانمندی هستهای و موشکی خود را هم در پشت نظام سیاسی خودش به عنوان تضمین کننده بقایش قرار داده و هم آن را به عنوان یک ابزار برای چانهزنی با ایالات متحده آمریکا درنظر گرفته است. نکته دوم اینکه بعد از اتفاقاتی که در شبه جزیره کره حادث شد و شبه جزیره تا آستانه یک درگیری نظامی پیش رفت، هر سه طرف یعنی آمریکا، کره شمالی، کره جنوبی و حتی ژاپن خواهان خروج آبرومندانه از این بحران بودند. بنابراین المپیک زمستانی کره جنوبی بهانه خوبی را فراهم کرد تا زمینه برای ورود دو طرف به گفتوگو و خروج از بنبستی که بسیار برایشان تهدیدآمیز بود، فراهم شود. نکته سوم اینکه گفته میشود چون کره شمالی فعلا آزمایشات اتمی و موشکیاش را انجام داده و پیامی که باید به آمریکا بفرستد را هم فرستاده، ولی در عین حال حجم تحریمهایی که علیه کره شمالی وجود دارد، سنگین است و کره شمالی نگران تشدید این تحریمها هم هست، بنابراین برای جلوگیری از تشدید تحریمها و اگر بشود برای کاهش تحریمها چنین پیشنهادی را مطرح کرده اما قصدش از این پیشنهاد خلع سلاح هستهای کره شمالی نیست. چون در روابط بینالملل اصل بر بیاعتمادی است و کره شمالی نمیتواند امنیت خودش را مجددا به قیمت گفتوگوهایی که با آمریکاییها صورت میدهد، سست کند که نتیجه آن گفتوگوها هم مشخص نیست. کره شمالی دو تجربه تلخ را در این زمینه دارد که یکی توافقنامه ژنو 1994 است که آمریکاییها به راحتی آن را نقض کردند.ادامه صفحه 13
سایر اخبار این روزنامه
سور چينيها از چهارشنبهسوري
«راديو اكتيو»؟ - نه! ردگم كني بود
«احساس نارضايتي» جامعه را ناامن كرده است
زنان را از روحاني نااميد كردند
خلبان نديد!
دلالان، مقصد نهایی خریداران ارز
نگران دانشگاه آزاد هستیم
حمله با چاقو به محل اقامت سفیر ایران در اتریش
رأی عدم اعتماد به وزرا یا بیاعتمادی به رأی خود
دولت قواعد اقتصادي بازار را بپذيرد
زیباکلام: به جرم تبلیغ علیه نظام محاکمه شدم
بیم و امید در شبه جزیره کره
دوگانههای تلگرام برای مسئولان
خبر