روزنامه آفتاب یزد
1396/12/28
حال خوب روستاهای کرمانشاه
آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: کرمانشاه به مرکزیت حوالی ازگله، با قدرت 7 و 3 دهم ریشتر، ساعت 21 و 48 دقیقه لرزید؛ لرزیدنی که خیلیها معتقدند هم از لحاظ شدت و هم از لحاظ نوع حرکت زمین در تاریخ زلزلههای حداقل صد ساله اخیر ایران بیسابقه بوده است. این بیسابقه بودن به مسائل دیگری هم از جمله وسعت جغرافیایی زلزله، تعداد خانههای ویران شده و نیز مصدومان بسیار اما کشتههایی اندک با توجه به شدت زلزله مربوط میشود. 21 آبان 96 بود. از یک سو زمستانی سرد در پیش بود و از سویی دیگر، وسعت جغرافیای زلزله نگران کننده! آمارها میگوید بیشتر از 1900 روستا از این زلزله آسیبهایی شامل آنها شده بود از چند درصد تا صد درصد. از شمالیترین نقطه استان کرمانشاه یعنی پاوه تا جنوبیترین نقطه یعنی اسلام آباد. از ثلاث و جوانرود تا قصر شیرین و سرپل ذهاب، از روانسر و دالاهو تا گیلانغرب و خود شهر کرمانشاه. این بار بررسی روند بازسازی و رسیدگی به امور زلزلهزدگان را از روستاهای اسلام آباد غرب آغاز کردیم از روستاهایی همچون سرخک و عاشقان موسی بیگ.ساماندهی روستاها
با یک برنامه ریزی مدون و حساب شده
مهندس علی فولادی ما را در تکمیل گزارشها همراهی میکند، گزارشهایی که صبح تا ظهر از برخی روستاها جمع آوری کرده بودیم. وی که جانشین یا همان معاون پشتیبانی ستاد کل بازسازی مناطق زلزله زده کرمانشاه است با 18سال سابقه کار و داشتن تجاربی که از زلزلههای بم، آذربایجان، گیلان و اردبیل اندوخته، به خوبی میداند که فقط با کاری جهادی و شبانه روزی میتوان بر مشکلات فائق آمد. پیش از سفر به کرمانشاه با رضایی، مدیرکل روابط عمومی بنیاد مسکن هم نشستی کوتاه داشتیم و توضیحاتی داده بود اما همه چیز موکول شد به تهیه گزارشهایی میدانی. در این گزارشهای میدانی، بیشتر به دنبال پیگیری وضعیت روستا نشینانی بودیم که شاید به این سادگیها صدایشان را کسی نشنود. 12 ستاد بازسازی و یک ستاد اسکان موقت در کرمانشاه مستقر شده است؛ کرند به آذربایجان غربی، بخشی از روستاهای سرپل ذهاب به اردبیل و بخشهایی دیگر به استان مرکزی، شهر سر پل به استانهای اصفهان، خراسان رضوی و مازندران، قصر شیرین و روستاهای آن به استان تهران، گیلانغرب به قزوین، ثلاث، ازگله و تازه آباد به کردستان، اسلام آباد و روستاها به لرستان، جوانرود سنقر، هرسین و پاوه به کرمانشاه و بخش دیگری از سرپل به استان همدان واگذار شده است و در این میان، مسئولیت ستاد اسکان موقت هم به استان قم رسیده تا روند بازسازیها مدونتر و منظمتر انجام پذیرد.
آواربرداری و ساخت و ساز همزمان
روستای سرخک از توابع اسلام آباد غرب اولین روستایی است که وارد آن شدیم، لودرها در حال آواربرداری هستند و دیگران مشغول ارزیابی، اسکلتسازی و ساخت و ساز. بررسیها دیگر بهپایان رسیده و حالا نوبت ساخت و ساز است. با مردم همکلام میشویم؛ آنها معتقدند روند بازسازی اگرچه اندکی به درازا انجامیده اما با توجه به آب و هوای منطقه که کوهستانی و سرد است، قطعا از این پس سرعت بیشتری خواهد گرفت.
زلزله فرصتی برای بازسازی اساسی روستا
از سرخک تا روستایی که اسم جالبی دارد (عاشقان موسی بیگ) فاصلهای نیست. نسبت به روستای سرخک، این روستا بزرگتر و پرجمعیتتر است و اما روند بازسازی در این روستا به طور محسوستری از پیشرفت قابل تاملی برخوردار است. خانههایی سقف خورده و خانههایی نزدیک به سقف خوردن. مردم در کنار نیروهای بنیاد مسکن یا بهتر است بگوییم شانه به شانه آنها کمک میکنند تا هرچه زودتر همه چیز سر و سامان بگیرد. زلزله نه خوب است نه دوست داریم هیچ کجای ایران و دنیا اسیر این بلای طبیعی شود اما زلزله برای برخی روستاها در کنار همه ویرانیها و درد و رنجها، برکتی هم داشته و آن سر و سامان گرفتن روستاهایی است که مردم در خانههایی با وضعیت نامناسب میزیستهاند. خانههایی سست، بدون امکانات و با پی و دیوارهایی ضخیم اما بی استحکام و رنگ و رویی عاری از شادی و نشاط. واحدهای 80 یا 85متری به روستاها هم رنگ و جلایی بهتر داده هم احساس آرامش در وقوع زلزلههای احتمالی در آینده. حالا دیگر مردم مطمئن هستند که خانههایشان مهندسی ساز است و تا حدود 8ریشتر زلزله را به خوبی تحمل خواهد کرد. هرچند زلزله وقتی بیاید در هر صورت ویرانیهای خودش را دارد.
قدم به قدم با ۵ روستا
میگوید:«کوئیک یا کوئیکه» یعنی:«مجتمع» یعنی:«جمع شدن»، میگوید اینجا بیشترین خسارتها را متحمل شده و تلفات زیادی داده، 127 نفر کشته شدند! حدود 110 نفر بومی و بقیه میهمانانی که برای مراسمی به کوئیک آمده بودند. بالای 300 نفر زخمی و تقریبا بیشتر از 90درصد تخریب. زلزله بعد از سرپل ذهاب، بیشترین خسارت و تلفات را برای کوئیکهای 5 گانه رقم میزند و اما روند بازسازیها یک بار دیگر زندگی و از زندگی مهمتر، امید به زندگی را به اهالی باز میگرداند. جای جای روستا اسکلتهای فلزی برپا شده است. چندتایی خانه هم توسط خیرین و برخی هم توسط دیگر ارگانها در حال ساخت است و اما اصل موضوع، اقدام بنیاد مسکن انقلاب اسلامی است که با یک برنامه ریزی دقیق و هدفمند در حال بازسازی سریع روستا است. کوئیک به کوئیک را از نزدیک میبینیم، همه سخت مشغول کار هستند. اهالی هم بیکار ننشستند و روستا کم کم غم و غبار زلزله را از چهره میزداید. با اهالی که صحبت میکنیم راضی هستند و بیشتر از راضیبودن، امیدوار.
فقط نگران شهرها هستیم!
بنیاد مسکن به دلیل وظایف ذاتی و از قبل پیشبینی شدهای که دارد در روستاها از قدرت عمل بیشتری برخوردار است، در هیچ ساز و کار اداری گیر نمیکند، پشت در هیچ سازمانی معطل نمیماند و برای اخذ مجوزها، منتظر جلسات گاه طولانی و بی نتیجه، زمان را از دست نمیدهد. در شهرها اما کار اندکی پیچیده است، مثلا اگر در روستایی طرح هادی هم حتی پیاده نشده باشد در یک جلسه اضطراری حل میشود اما در شهرها، انبوهی از دستگاههای هم عرض و موازی، جای خالی قوانین در موقع روی دادن چنین حوادثی و توجیه نبودن بسیاری از مدیریتها، این نگرانی را به وجود خواهد آورد که بازسازی شهرها به سرعت روستاها انجام پذیر نباشد. کاری به وسعت خرابی هم نداریم اما این که شهرداری ساز خودش را بزند، سازمان نظام مهندس ساز خودش را؛ ثبت اسناد و املاک سر قوانین خود کوتاه نیاید، فرمانداری و بانک روی حرف خودشان بایستند یعنی باید حالا حالاها منتظر ماند تا شهرها دوباره رنگ و بوی زندگی به خود بگیرند. با فولادی، رهیده، بابایی و چند نفر از دیگر دوستان بنیاد مسکن سری به مناطق مختلف سرپل ذهاب هم میزنیم؛ برخی مشکلات قابل حل است که درجا دستور بررسی و رسیدگی داده میشود. برخی باید با چند جا هماهنگ شود و برخی فقط گیر یک امضا بودند. گشت و گذار یکیـ دوساعته که تا شب طول کشید تقریبا راهگشای خیلیها شد. از خیلیها احوال پرسی کردیم. از دلیل کانکس نگرفتن پرسیدیم و از این که کانکس گرفتهاند یا پول و کم کم به دو سه منطقه سرکشی کردیم. در حیاط بنیاد مسکن سرپل ذهاب بود که یکی از ایرانیان مقیم کانادا را دیدیم که آمده بود ببیند برای زلزله زدگان چه میشود کرد. در حیاط بنیاد مسکن بود که خیلیها را خوشحال در حال خروج دیدیم و در همان حیاط بنیاد مسکن بود که فهمیدیم کار در این ستاد تعطیلی ندارد، شب و روز هم ندارد. فردای آن شب با استاندار کرمانشاه قرار مصاحبه داشتیم. فردای آن شب بود که فهمیدیم خیلی از دغدغههای دوستان ما در بنیاد مسکن، دغدغه خیلیهاست. فردای آن شب اما گفتند تاکنون بیشتر از 370 پروانه ساخت با تمامی مشکلات صادر شده است و در همان گشت و گذار یکی ـ دو ساعته بود که فهمیدیم برای مسکن مهر ـ شاید تعمدا ـ هیچ کاری صورت نگرفته است و همان جا بود که همه تایید کردند در مورد مسکن مهر بیمهری و بزرگنمایی صورت گرفته و در همان بازدید بود که یاد گرفتیم در چنین مواقعی گزارشها باید میدانی باشد، امیدافزا و دقیق باشد، هوشمندانه و بررسی شده باشد. در همان نشست و برخاست با دوستان بنیاد مسکن بود که فهمیدیم برخی احساساتی شدنها و میکروفن به دست گرفتنها چه تبعاتی دارد. اما در آن سفر سه روزه که برای بار دوم به کرمانشاه داشتیم یک چیز را نفهمیدیم و آن اینکه چرا قوانین ما ثابت است؟ چرا قوانینی برای مواقع زلزله و موارد حساس نداریم؟ این نفهمیدن را دنبال میکنیم تا بفهمیم علت اصلی چیست؟ بازدیدها تمام میشود. کلی آمار دست ما میدهند و اما آمارها لازم نیست چون خیالمان از بابت روستاها راحت است چون میدانیم خیلی زودتر از شهریور 97 جشن پایان بازسازی روستاهای زلزله زده کرمانشاه برپا میشود. به فولادی میگوییم ما میرویم و تیرماه بر میگردیم و او میگوید:«هروقت دلت خواست بیا! حتی اگر دوست داشتی
بدون هماهنگی!»
سایر اخبار این روزنامه
دولت میراث شخصی روحانی نیست
ایران به رئیسجمهور نظامی نیاز دارد؟
داستان دو برادر
بازی با آبروی دیگران
حال خوب روستاهای کرمانشاه
چون کارهای مهمی انجام میدهیم دشمن داریم
سیرالئون را بردیم، پوست اسپانیا کنده است!
چه کالاهایی از مالیات بر ارزش افزوده معافند؟
جهانگیری هم شهردار شود بلایی سرش میآورند
مجلس، نماد فضایل ملت
سلام به تیلهها و هفت سنگها!
از فرافکنی تا تقلیل یک اشتباه
به امید طرحی نو