گلایه مشایی به رییس دولت اصلاحات از تحلیل‌های رسانه‌ای درباره ردصلاحیت بقایی حکایت رطب خورده و منع رطب

گروه سیاسی – اسفندیار رحیم مشایی به سید محمد خاتمی نامه نوشت. موضوع نامه هر چند در خبر اولیه سایت حامی احمدی‌نژاد «دولت بهار» در ابتدا مسائل روز مطرح شد، اما حتی پیش از انتشار متن نامه نیز مشخص بود که نیت مشایی از نوشتن این نامه بی ارتباط به تحرکات اخیر انتخاباتی حلقه نزدیک احمدی‌نژاد و حمایت از کاندیداتوری حمیدرضا بقایی دست راست رئیس دولت‌های نهم و دهم نیست. با این حال شاید کمتر کسی فکر می‌کرد که مشایی در این نامه به گلایه از رسانه‌های جریان اصلاح‌طلبی در زمینه طرح تحلیل‌های سیاسی درباره احتمال رد صلاحیت بقایی پرداخته باشد!
در سال‌های پس از انتخابات 88، برخی اصولگرایان، کارشناسان سیاسی این جراید و رسانه‌های حامی محمود احمدی‌نژاد همچون خبرگزاری فارس، به اصلاح‌طلبان انگ پوشیدن «کت پوزیسیون روی شلوار اپوزیسیون» زدند. در آن زمان حامیان احمدی‌نژاد معتقد بودند که اصلاح‌طلبان براندازانی هستند که از یک سو ادای اعتقاد به آرمان‌های نظام جمهوری اسلامی ایران را در می‌آورند و از سوی دیگر با مخالفان نظام هم‌صدا و هم‌داستان هستند.
این روایت در فیلم «قلاده‌های طلا» - که روایتی جاسوسی-پلیسی از حوادث پس از انتخابات 88 ارائه می‌داد – از زبان یک مامور سرویس امنیتی انگلیس نیز مطرح شد. اصولگرایان – که در آن زمان هنوز از احمدی‌نژاد اعلام برائت نکرده و در زمره حامیان وی بودند – همراه با دیگر احمدی‌نژادی‌هایی که اکنون نیز در کنار وی حضور دارند، بر اساس همین رویه تاکید به حذف اصلاح‌طلبان از صحنه سیاسی ایران داشتند. رد صلاحیت‌های گسترده در انتخابات مجالس نهم – که البته در انتخابات مجلس دهم ادامه یافت، اما کمتر شد – و نیز رد صلاحیت بسیاری از گزینه‌های اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در همین راستا با حمایت و تشویق و حداقل سکوت حامیان احمدی‌نژاد مواجه شد. حتی بعدها وقتی ممنوع‌التصویری و ممنوع‌الخبر شدن «رئیس دولت اصلاحات» مطرح شد، این جریان نه تنها به حمایت از چنین تصمیمی پرداخت، بلکه آن را یک «مجازات» حداقلی برای وی دانست. با این حال اصلاح‌طلبان از پس همه این رفتارها توانستند با اتخاذ سیاست‌های درست انتخاباتی، هم در انتخابات 92 با حمایت از حسن روحانی به موفقیت برسند و هم در انتخابات مجلس دهم با تکیه بر سرمایه مردمی خود و محبوبیت چهره‌های شاخص این جریان، سهم قابل توجهی از کرسی‌های بهارستان را از آن خود کنند. حال در شرایطی که دست احمدی‌نژاد و طیف نزدیک به وی نه تنها از مراکزی مثل ریاست جمهوری و مجلس دور شده و حتی در صحنه سیاسی ایران نیز حمایت حامیان پیشین خود را پشت سر ندارد و حتی آن‌ها را در مقابل خود می‌بیند، پوشیدن آن «لباس» بردن گلایه رسانه‌های حامی یک جریان سیاسی به اصلی‌ترین چهره شاخص این جریان – که البته در ممنوعیت خبری و تصویری است – جالب توجه است. مشایی در ابتدای این نامه نوشته است: «در آستانه انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری و در پی اعلام نامزدی برادر عزیزم جناب آقای حمید بقایی، برخی اظهارنظرها که بیشتر به واکنشی عجولانه شبیه بود، مرا بر آن داشت تا با تحریر این سطور، خاطر عالی را به نکاتی چند جلب نمایم و پیشاپیش از این تصدیع پوزش می‌خواهم». وی در ادامه آورده است: «اظهارنظرها که عمدتاً بر «برنتافتن» اعلام نامزدی ایشان معطوف بود موجب تعجب و ایضا ملال گردید؛ چه از سوی افرادی انجام شد که همگی از اهالی فن سیاست، دارای تحصیلات و مدارج عالیه دانشگاهی یا حوزوی، صاحب شان و جایگاه استادی و کرسی تدریس، صاحب نظر در تحلیل و تبیین شرایط و موصوف به راهبری فکری و شاید از همه مهم تر مدعی اصلاحات در حوزه‌های مختلف سیاسی، فرهنگی و ... بوده اند. اتخاذ مواضعی که در تعارض با روح و خلاف اصول اصلاح‌طلبی برآورد شده و می‌تواند به بروز دغدغه‌های جدی و احیاناً دلسردی جامعه علاقه‌مند به اصلاح امور بینجامد». این یار نزدیک احمدی‌نژاد اضافه کرده است: «نزدیک بودن برخی از افراد مورد انتقاد به جنابعالی، البته به تنهایی نمی‌تواند دلیل آن باشد که شما را مسئول اظهارات آنان دانست و بر شما خرده گرفت. بنده نیز از نوشتن این نامه چنین مقصودی را دنبال نمی‌کنم و حتی از رنجش احتمالی نیز پوزش می‌خواهم. نیت حقیر پرده‌برداری از مشکل جدی در جریانی است که ادعای راهبری اصلاحات را دارد و این کار را نه به عنوان یک اقدام سیاسی متعارف، بلکه از روی خیرخواهی و به خاطر اهمیت این جریان بزرگ و تاثیر‌گذار در آینده کشور و وضعیت جامعه انجام می‌دهم. «شوخی شمردن»، «فاجعه دانستن»، «ناپاک خواندن» و از همه عجیب‌تر، القای رد صلاحیت قطعی نامزد رقیب آن هم به گونه‌ای که میل و علاقه شدید به رد صلاحیت، آشکارا از آن استنباط شود، نه امری است که بتوان از آن گذشت و نه می‌توان به هیچ روی با آن سر کرد. تحمل چنین مواضعی و سکوت در برابر آن، مخالف هر میثاق مدنی در هر جای جهان است. آیا آقایان رد صلاحیت را در حق رقیب روا و در حق خود جفا می‌پندارند؟!! یا اینکه در تایید صلاحیت نامزد خود به اطمینان رسیده‌اند؟!! شاید وجود غفلت در برخی نیروهای سیاسی در رده‌های پایین‌تر که معمولاً ناشی از غلیان هیجان است، مورد انتظار و درخور اغماض باشد، اما اینکه پرچمداران جریانی خود ناقض اصول مشی منتخب باشند، حتماً نه روا و حکماً که جفا است». وی در ادامه ادعاهای قابل توجه دیگری نیز مطرح کرده است که بر خلاف مشی احمدی‌نژاد و دولتش در دوره‌های نهم و دهم ریاست جمهوی به نظر می‌رسد: «این حقیر اصراری ندارم که نظرم نزد برادران و خواهران اصلاح‌طلبم به کلی مقبول افتد، اما یادآوری می‌کنم که غفلت از این مساله، آنچنان که در دو انتخابات سال‌های 84 و 88 اتفاق افتاد، برای آن جبهه و کل کشور از جهت هرز رفتن نیروها و ایجاد کشش‌های بازدارنده، خسارت بار بوده است. اصرار دارم سخنی را که درست پس از انتخابات سال 88 عرض کردم و انتشار یافت، با ایمان و باور راسخ‌تر عرض کنم که اقبال عمومی به آقای دکتر احمدی‌نژاد در هر دو دوره مذکور، گرچه آشکارا کنار گذاشتن گزینه جبهه اصلاحات بود، اما این به معنای پذیرش مواضع جناح و جریان سنتی مقابل نبود. مایلم با اصرار بر این حقیقت تاکید کنم که اکثریت قاطع مردم در این دو رویداد مهم، با نفی شرایط موجود و با رویکردی بسیار اصلاح‌طلبانه، از جناح موسوم به اصلاحات عبور کرده و با تایید فهم خویش در انتخابات 84 بر مطالبه اصلاح‌گرایانه خود در سال 88، پافشاری کردند». مشایی در ادامه البته احمدی‌نژاد را از حلقه اصولگرایی نیز خارج کرده است: «هرچند که متاسفانه بخشی از برادران و خواهران اصولگرای ما، هرگز حاضر نشدند چشم بر این حقیقت بگشایند، مردم جناب آقای دکتر احمدی‌نژاد را نه به عنوان مظهر اصولگرایی بلکه برای انجام تغییرات بیشتر و اعمال جدی‌تر اصلاحات مورد نظر، مناسب تر تشخیص دادند». مشایی سهم ویژه‌ای برای رای منفی مردم به جریان اصولگرا در راستای پیروزی اصلاح‌طلبان در انتخابات سال گذشته مجلس در تهران قائل شد و عدم حضور احمدی‌نژاد در انتخابات 96 را نیز نه فرصتی برای نامزد نهایی اصولگرایان که موقعیتی ویژه برای اصلاح‌طلبان دانسته است! وی می‌افزاید: «از این جهت شاید بتوان عدم رضایتِ بخشی از نیروهای اصلاح طلب از نامزدی جناب آقای بقایی که می تواند از نظر عموم، از جنس جناب آقای احمدی‌نژاد و جانشینی مناسب برای ایشان فهمیده شود را درک کرد». وی در پایان نامه خود آورده است: «سخن به درازا کشیده، لکن تیزبینی جنابعالی مرا از تفصیل بی نیاز می کند که اگر در امتحان مسئولیت پذیری نسبت به جامعه، بر خود سخت نگیریم و بر ساده‌زیستی سیاسی اصرار نورزیم، در این صورت امر مشتبه شده و از «آشتی ملی»، توافق قدرت‌مداران جناح‌ها و نشست مشترک آنان به عنوان صاحبان انقلاب بر سر «سفره» اراده می‌شود. در این صورت معادله حاکمیت از تنها متغیر اصیل و حقیقی یعنی مردم، مستقل می‌شود. در این حال کاسبان سیاسی و اقتصادی جدید در سایه توجهات اشراف اقتصادی و سیاسی بر اریکه قدرت تکیه زده، «جوله» خواهند داد و یا «السابقون السابقون» روال موجود را برای خود «فضل خدا» خوانده و منوال را دوام دهند...». «با تقدیم بهترین احترامات و با تبریک نوروز سراسر نورِ باستانی!  لطفاً تبریکات صمیمانه اینجانب را به خانواده ارجمند ابلاغ فرمائید» نیز عبارات پایانی نامه بلند مشایی است. سخنان مشایی در شرایطی مطرح شده است که اولین واکنش‌های منفی به کاندیداتوری بقایی نه از سوی اصلاح‌طلبان که از سوی حامیان پیشین احمدی‌نژاد یعنی اصولگرایان رخ داد. این چهره‌های اصولگرا بودند که بقایی را واجد شرط «رجل سیاسی» ندانسته و رد صلاحیت وی را پیش‌بینی کردند. همچنین تحلیل امکان حضور چهره‌های سیاسی در رقابت‌های انتخاباتی در رسانه‌ها موضوعی طبیعی و عادی است. در ماه‌های گذشته نیز رسانه‌های نزدیک به احمدی‌نژاد نیز بارها درباره احتمال رد صلاحیت حسن روحانی گمانه‌زنی کرده‌اند. شاید نوشتن چنین نامه‌ای در این شرایط بیش از هر چیز یادآور ضرب‌المثل «یک سوزن به خود و یک جوالدوز به دیگران» و یا «رطب خورده و منع رطب» است.