بحران آب؛ بحران مديريت آب

آب، يعني آباداني. اين جمله‌اي است كه بر در و ديوار شهر ديده‌ايم. ولي چرا با آب يا آباداني رفتار تخريبي و ويرانگر داريم. هم در مصرف، هم در بازيافت و تصفيه كردن آب، رفتار مناسبي نداريم. ما ارزش واقعي آب را نمي‌دانيم. با اينكه در منطقه كم‌آب هستيم و بايد قدر قطره‌قطره آن را بدانيم، ولي در مقايسه با كشورهاي اروپايي و آسياي جنوب شرقي و كانادا كه پرآب محسوب مي‌شوند، رفتار اسراف‌كارانه‌اي با آب داريم. آب در عین حال که بشدت به آن نیاز داریم، جزو كم‌ارزش‌ترين كالاها در ايران است. ارزش مادي آن حتي از كشورهايي كه پرآب محسوب مي‌شوند بسيار كمتر است. و اکنون با بحران آن مواجه شده‌ایم و همه آن خطراتی كه طي چند دهه گفته شده بود و گوش شنوايي براي آن نبود، امسال از طريق كاهش بارش‌ها و وقوع خشكسالي گريبان ما را خواهد گرفت.
با آب و برق نمي‌توان شوخي كرد ولي شوخي كرديم. امسال بارش‌ها زير نصف ميانگين بارش‌هاي سالانه است ولي اين فقط يك وجه ماجرا است، ذخيره آب نيز تقريباً به حداقل‌ها رسيده، چون پيش از اين پيش‌خور شده است. مثل فروش تراكم ساخت‌وساز شهرداري كه قبلاً پيش‌خور شده است. بنابراين تابستان داغ و تشنه‌اي را بايد انتظار بكشيم. كافي است نگاهي به كوه‌هاي كشور ازجمله همين كوه‌هاي شمال تهران بيندازيم، به خوبي مي‌بينيم كه در هيچ دوره‌اي از چند دهه گذشته اين حد از كمبود بارش زمستاني را تجربه نكرده‌ايم و اگر آن برف بهمن ماه نمي‌آمد، الان هيچ برفي روي كوه نبود. كوه‌هايي كه هميشه تا اواسط تابستان داراي برف بودند.
مشكل در چيست؟ مشكل در چند نكته كليدي است. پيش از هر چيز افزايش مصرف مسأله اصلي است. جمعيت زياد شده، سطح زير كشت بالا رفته، فضاي سبز شهري بيشتر شده، كيفيت زندگي از حيث گرفتن دوش و نظافت بهبود یافته و همه اينها موجب افزايش نياز به آب، آن هم به صورت تصاعدي شده است. از سوي ديگر آب برخلاف ساير منابع، محدوديت جغرافيايي دارد. واردات آب عملاً امكان‌پذير نيست. در اندازه‌هاي محدودي مي‌توان آن را شيرين كرد و البته با قيمت بالا. در كنار اين دو مشكل هيچ موازنه‌اي ميان ارزش آن كه از طريق قيمت‌گذاري صورت مي‌گيرد با میزان عرضه و تقاضاي آن وجود ندارد. ضمن اينكه تقاضا براي بالاتر رفتن كيفيت آب مصرفي بيش از پيش شده است. همه اينها فشار زيادي را بر منابع آب و تأمين آنها وارد مي‌كند.
مشكل مهم فقدان نظام قيمت‌گذاري آب است. ما درحالي آب آشاميدني را ليتري‌هزار تومان و بيشتر مي‌خريم كه همين آب را ليتري كمتر از يك ريال برای توليد محصولات «آب‌بر» مصرف مي‌كنيم؛ و كالاي آن را با قيمت تمام شده به خارج صادر مي‌كنيم!! اين كار بخردانه و عقلايي نيست. به جاي سرمايه‌گذاري براي انتقال آب كه هزينه زيادي مي‌طلبد، مي‌توان در زمينه كاهش مصرف آب سرمايه‌گذاري كرد. بنابراين بدون حل مشكل قيمت آب، نمي‌توان هيچ راه‌حلي را براي آن پيدا كرد.


مشكل ديگري كه به آن توجه نمي‌شود اين است كه آب، كالايي حاكميتي و نيازمند سياست‌گذاري كلان و اجراي هماهنگ همه نهادهاي مرتبط با آن و به‌طور مشخص وزارت جهاد و كشاورزي و وزارت نيرو و شهرداري‌ها است. بايد ميان همه اين نهادها هماهنگي كامل در اجراي سياست‌ها باشد. طبيعي است كه وزارت جهاد و كشاورزي در پي كسب رضايت كشاورزان و افزايش توليدات كشاورزي است. ولي هنگامي كه آب مفت است، آن را به صورت غرقابي و در توليد محصولاتي مثل هندوانه صرف مي‌كنند. در حالي كه در همان زمان وزارت نيرو براي تأمين آب شرب شهرها، درگير مشكلات خاص خود است.
در اين ميان به علت برداشت‌هاي غير معمول آب از سفره‌هاي زيرزميني و نيز از رودخانه‌ها، مشكلات جديدي به وجود آمده است. خشك شدن تالاب‌ها، نشست زمين‌ها، خشك شدن درياچه‌هاي داخلي و مهمترين آنها درياچه اروميه و كاهش كيفيت آب‌ها و پساب‌هاي جاري در كشور كه موجب آلودگي‌هاي زياد شده و در نهايت به جابه‌جايي‌هاي جمعيتي و نيز اختلافات ميان مناطق و شهرها منجر شده، جملگي موجب بحران امنيتي براي كشور شده است.
با اين ملاحظات پيشنهاد مي‌شود كه يك نهاد فرادستي و حاكميتي متشكل از همه قوا براي رسيدگي به مسأله آب و اعمال سياست‌هاي مفيد كوتاه‌مدت و بلندمدت تشكيل شود تا بتوان بحران آب يا كم‌آبي را از سر گذراند. درواقع ما با بحراني مهمتر از بحران آب مواجهيم و آن نيز بحران مديريت منابع آب است.