بخش ناپیدای کوه یخ جنگ

هنگامی که از کلمه جنگ استفاده می‌کنیم، ممکن است که دچار یک اشتباه شویم و این‌که جنگ را فقط به درگیری‌های نظامی خلاصه کنیم. در حالی ‌که درگیری مستقیم و نظامی در جبهه‌های جنگ فقط بخش پیدای کوه یخ در اقیانوس است. جنگ ممکن است یک یا دو یا حتی هشت ‌سال طول بکشد ولی عوارض آن ده‌ها ‌سال ادامه پیدا می‌کند. هنوز می‌توانیم متولدان سال‌های بمباران و موشکباران ایران را ببینیم که چه تعداد از آنها به علت ترس مادران دچار نقص در هنگام تولد شده‌اند. هنوز می‌توانیم مجروحان بمباران‌های شیمیایی را ببینیم که پس از گذشت 30‌سال از جنگ همچنان دست به گریبان بیماری‌های ناشی از مواد شیمیایی و درمان آن هستند. هنوز می‌توانیم جانبازان عزیزی را ببینیم که دچار معلولیت‌های جسمی و روحی‌ شده‌اند و خودشان و خانواده‌شان درگیر آن هستند و بدتر از همه این‌که هر روز شاهد آن هستیم که آثاری به جا مانده از تسهیلات زمان جنگ منفجر شده و قربانی می‌گیرد. کودکانی قربانی آن می‌شوند که حتی پدران‌شان نیز در دوره جنگ کودک بودند و هیچ خاطره‌ای از آن ندارند؛ ولی اکنون در حین کار یا بازی با عوارض جنگ و مین‌های عمل‌نشده یا پاکسازی‌نشده مواجه می‌شوند و جان عزیز خود را از دست می‌دهند یا دست و پا و بینایی آنها ناقص می‌شود؛ حداقل می‌توان گفت که زمان جنگ واقعی توجه همه ملت و مردم به جبهه‌ها و شهدا و مجروحان آن است، ولی 30‌سال پس از جنگ چگونه می‌توان توجه عموم را به این مسأله جلب کرد تا نه‌تنها اقدامی برای پاکسازی کرد بلکه برای همدردی با آسیب‌دیدگان قدمی برداشت. مشکل مین به‌ویژه مین‌های ضد نفر در ایران جدی است. در پایان جنگ حدود 42هزار کیلومترمربع از سرزمین ایران آلوده به مین بود. ایران یکی از کشورهایی است که اراضی وسیعی از آن آلوده به مین است. امروز یکی از مشکلات جهانی مین‌های باقیمانده از جنگ‌ها به‌ویژه جنگ‌های کثیف است؛ چرا که مین‌ها را باید طبق نقشه کاشت تا برداشت و خنثی‌کردن آنها نیز مطابق قاعده باشد؛ این قاعده در جنگ‌های کلاسیک رعایت می‌شود ولی در جنگ‌های کثیف که بیشتر در آفریقا رخ می‌دهد، لزوما از این قاعده پیروی نمی‌کنند و بدون نقشه مین‌گذاری می‌کنند و تلفات انسانی آنها بسیار بالا و خنثی‌کردن آنها عملا ناممکن یا پرهزینه می‌شود.
 به همین علت نهادهای بین‌المللی یک روز را در‌ سال (4 آوریل) روز بین‌المللی آموزش خطرات ناشی از مین و مقابله با مین تعیین کرده‌اند. اهمیت این آموزش در چیست؟ کافی است که بگوییم برای برچیدن مین‌های موجود اگر مورد جدیدی به آن اضافه نشود، صدها‌میلیارد دلار پول و صدها ‌سال زمان لازم است. طبعا حذف مین به‌طور کامل امری محال است. بنابراین در کنار خنثی‌سازی آن لازم است که آموزش‌های عمومی نیز داده شود. مطالعات نشان داده که به جز افرادی که در مناطق مذکور رفت‌وآمد حرفه‌ای دارند مثل چوپانان بیشترین قربانیان افراد ناآشنا با محیط بوده‌اند. بنابراین آموزش عمومی برای کسانی که به این مناطق می‌روند  یا در آن‌جا زندگی می‌کنند، حتی از پاکسازی این مناطق از مین ضروری‌تر است؛ زیرا بهترین راه مقابله با خطرات مین آشنایی افرادی است که درگیر اصابت انفجارهای ناشی از مین هستند. البته خنثی‌کردن مین‌ها نیز باید به یک برنامه جدی تبدیل شود. گفته می‌شود که حدود 16میلیون مین در ایران وجود داشته است. خنثی‌کنندگان مین یکی از خطرناک‌ترین کارها را انجام می‌دهند و باید از بودجه و امکانات خوبی برخوردار شوند. برای اهمیت وجود این افراد کافی است که خاطره زیر را با یکدیگر مرور کنیم.
سال ۸۵ یک روز ظهر از سر کار برای استراحت به خانه آمده بودم که تماس گرفتند در کیلومتر ۲۵ روی نوار مرزی می‌خواهند انهدام بزنند. در این بین، متوجه می‌شوند تعدادی از گلوله‌ها نو است. از همدیگر می‌پرسند: این گلوله‌ها چیست؟ می‌گویند: نمی‌دانیم مهمات است. چه کسی می‌داند؟ هیچکس...! این پاسخ کسی است که می‌خواهد مهمات را منهدم کند. این مطلب را می‌گویم که ببینید عمق فاجعه تا چه حد است!
در خرمشهر بادهایی می‌وزد که معروف به بادهای شمال است و این بادها از کشور عراق وارد ایران می‌شود که علاوه بر خرمشهر، آبادان و شهرهای اطراف را هم در برمی‌گیرد. تا رسیدم به محل انهدام وارد چاله که شدم، شروع کردم به بد و بیراه گفتن به همه آنهایی که در آن‌جا حضور داشتند. آن لحظه جنازه فرزند و همسرم که در خانه بر اثر گاز شیمیایی از بین رفتند، جلوی چشمانم نقش بست. ۱۱ گلوله شیمیایی سیانور، گاز اعصاب و خفه‌کننده در یکی از سنگرها پیدا شده بود که قرار بود با مابقی مهمات‌ منهدم شود و اگر منهدم می‌شد، همه قتل عام می‌شدند و هیروشیمای دوم اتفاق می‌افتاد!
خوشبختانه در ایران آموزش مقابله با خطرات مین جدی گرفته می‌شود؛ هر چند با تأخیر ولی از سال 1382 آغاز شده و مسئولیت آن نیز به عهده هلال‌احمر و سازمان بهزیستی گذاشته شده است. ولی امدادگران این کار به نسبت اندک هستند با این حال در طول سال‌های گذشته هزاران نفر از مردم روستایی در کردستان و سایر مناطق تحت خطر را در مقابله با مین آموزش داده‌اند و برای این کار نیز جایزه دو سالانه‌ای منظور شده است. با این حال لازم است افکار عمومی جامعه را بیش از گذشته درگیر این مسأله کنیم. مسأله‌ای که ناشی از تبعات جنگ تحمیلی بود. اگر جنگ و دفاع از خاک یک مسأله ملی بود که بود، تبعات آن نیز باید یک مسأله ملی باشد.