آخرین نگرانی‌ها‌ی سیداحمد خمینی چه بود؟

حجت الاسلام و المسلمین سید محمود دعایی با بیان خاطره‌ای از حاج سید احمد خمینی که در کتاب یادگار سپیده آمده است، می‌نویسد: با اینکه عادت داشتم که ماهی چند مرتبه برای تجدید دیدار سری به حاج احمدآقا بزنم اما این اواخر، گرفتاری‌ها‌ی روزمره فرصت را از من گرفته بود و تقریباً دوـ سه ماهی بود که او را ندیده بودم البته خود حاج احمد آقا هم اواخر عمرشان هر چند وقتی را دور از شهر به خلوت می‌گذراندند تا اینکه سعادت یاری کرد و برای مراسم شب‌قدر به حرم امام (س) رفتم و توفیقی برای دیدار نصیبم شد. مراسم که به پایان رسید چنددقیقه‌ای با هم به صحبت نشستیم. حرف‌ها‌ی بسیاری بین‌ ما رد و بدل شد و حاج احمد آقا صحبت را به اینجا کشاند و نگرانی خود را از آن بیان کرد. او می‌گفت: این روزها احساس می‌کنم وظیفه سنگینی بر عهده تریبون داران و آنهایی که فرصتی برای صحبت با مردم دارند، است. نگران حجم توطئه‌ها‌ بود و آن را اینطور ابراز می‌کرد و می‌گفت: لبه تیز این حمله‌ها‌ بیشتر متوجه آقای‌ها‌شمی‌است. باید این توطئه‌ها‌ برملا شود و تلاش‌ها‌ی آقای‌ها‌شمی‌برای مردم بازگو شود. کم کم سحر روز قدر از راه می‌رسید که حاج احمد آقا از جا بلند شد تا برای روزه‌ای دیگر آماده شود و من غافل از اینکه شاید این دیدار، دیدار آخر باشد با او خداحافظی کردم و به منزل بازگشتم. دو ـ سه هفته بعد، دیگر جسمی ‌بی‌جان بود بر تخت بیمارستان و من....