علی تقوی وحدت جامعه با هویت ملی

برهم خوردن توافق هسته‌ای و شکل‌گیری ائتلاف منطقه‌ای و جهانی علیه ایران و افزایش سایه تهدید امنیتی و خطر یکپارچگی ملی بهانه‌ای شد تا بر تاثیر هویت ملی به‌عنوان قدرت نرم بر سیاست خارجی و یکپارچگی ملی بپردازیم. در سال‌های پس از انقلاب57 به‌تدریج نگاهی به هویت ایرانی پیدا شد که دین را محور قلمداد کرد و هویت ملی را کم‌بها یا به‌کلی نادیده گرفت. ناسیونالیسم به‌عنوان یک پدیده غربی شناخته شد و تاکید بر ملیت و ملی‌گرایی، ضدیت با اسلام و دین در نظر گرفته می‌شد؛ لذا آن را توطئه‌ای جهت تضعیف دین و هویت اسلامی می‌دانستند. این روند نزد سیاست‌گذاران در سال‌های اخیر با شیب تندتری تداوم داشته است. در این میان برخی نهادها به‌جای در پیش گرفتن نگرش اصلاحی، دیدگاه‌هایی را در پیش‌گرفته‌اند که پیامدهای آن نفی ملیت در ایران و اصالت دادن به هویت‌های اجتماعی قومی و مذهبی به‌جای هویت ملی است. هرچند سخت‌جانی و تداوم هویت ملی ایرانی در فرایند تاریخ، ایران را به یک کشور منحصربه‌فرد تبدیل کرده است، ولی این جان‌سختی تضمینی برای عبور از چالش‌های هویتی در فرایند پرفرازونشیب زمان به‌خصوص در شرایط کنونی که صدای تهدید از دور و نزدیک به گوش می‌رسد نیست. زمانی که هویت‌های اجتماعی هم‌سطح هویت ملی می‌شوند، رابطه تعاملی بین هویت ملی و هویت‌های اجتماعی جای خود را به رابطه کشمکش‌آمیز و حذفی می‌دهد. هویت‌های قومی، دینی، محلی و هویت ایلی را می‌توان از این نوع هویت‌ها دانست.
رسانه‌ها و سیاست‌مداران که برنامه‌ریزان هویت ملی هستند، نه‌تنها هویت ملی ما را تقویت نکرده‌اند بلکه با به‌غفلت بردن جوانان در دستگاه آموزش، همبستگی ملی را کاهش و به مخاطره انداخته‌اند. تاکید بر هویت‌های اجتماعی باعث بیگانگى بخش‌هایى از نسل جوان ایرانى با هویت ملی که مهم‌ترین عنصر یکپارچگی کشور است، خواهد شد و رشد گرایش‌های قومى‌ باعث شکل‌گیری هویت‌هاى قومى‌ فروملی و مخالفت با وحدت ملى ایران مى‌شود. افراط‌گرایی دینى محصول چنین نگرش و اقداماتی است که افزایش جریان‌هاى قوم‌گرایانه فرامرزى را در پی خواهد داشت.
از نمونه‌هایی نگاه حذفی بین هویت‌های اجتماعی با هویت ملی که در سال‌های اخیر شاهد آن بوده‌ایم رشد احساسات اسلا‌م‌گرایانه در میان بخش‌هایى از اهل سنت ایران است که باعث گسترش ارتباطات آن‌ها با کشورهاى حامی بنیادگرایی اسلامی افراطی شده و در نتیجه در اولویت قرار گرفتن هویت فراملى بنیادگرایى نسبت به هویت ملى ایرانى و چالش‌های امنیتی در نقاط مرزهای جنوب غربی را در پی خواهد داشت. می‌توان نمونه‌های دیگری را در مرزهای غربی و شمال غربی ایران از این نوع کشمکش‌های هویتی ملاحظه کرد. ولی این مسئله فقط به منطقه‌های مرزی ایران ختم نمی‌شود. از طرفی تسلط این گفتمان بر کشور باعث تاثیرگذاری بر سیاست خارجی نیز می‌شود. در حوزه سیاست خارجی به‌طور خلاصه می‌توان گفت علت عدم تطابق سیاست خارجی ایران با جهان خارج ناشی از تقابل سنت‌گرایی ایران و تجددگرایی حاکم بر عرصه روابط بین‌المللی است. به‌بیان‌ دیگر، درگیر شدن ایران با بازیگران عمده نظام جهانى به دلیل در پیش گرفتن اهداف ارزشى و فراملى در سیاست خارجى از پیامدهای نگاه تقلیل‌گرایانه به هویت ملی است. تنش ایران و غرب نه بر سر فعالیت‌های هسته‌ای است و نه نفوذ ایران در منطقه، بلکه به دلیل داشتن سیاست‌هاى خارجى فراملى مبتنى بر ارزش‌هاى ایدئولوژیک و دینى است. راهبردی که توافق هسته‌ای را شکننده کرد و مانع از سرمایه‌گذاری در کشور و رشد و رفاه در جامعه شد. مادامی‌که بر ریل این سیاست‌ها حرکت کنیم قادر به توسعه اقتصادى، تامین امنیت ملى و حتى حفظ نظام سیاسى نخواهیم بود. سیاست‌هاى فراملى دینى باعث رویارویى با نظام بین‌الملل و وارد آمدن لطمات جبران‌ناپذیر بر منافع ملى در ابعاد اقتصادى، فرهنگى و سیاسی آن مى‌شود. طبیعى است که اعمال فشارهاى بین‌المللى و منطقه‌اى علیه ایران، باعث عقب‌ماندگى اقتصادى کشور، به دلیل نبود سرمایه‌گذارى خارجى و تحریم‌هاى بین‌المللی شده تا خطرات امنیتى مهمى از جانب رقبا و دشمنان منطقه‌اى متوجه کشور شود و تمامیت ارضى ایران را به دلیل مداخلا‌ت خارجى به مخاطره افکند. نتیجه چنین نگرشی، چیزی جز درهم‌ریختگی، بی‌ثباتی و ازهم‌گسیختگی کشور به‌عنوان یک موجودیت سیاسی و گسترش کشمکش اجتماعی میان اقشار و مناطق گوناگون کشور نیست. بنابراین هویت ملی را می‌توان بنیان امنیت ملی دانست؛ به‌طوری‌که تمامی برنامه‌های کشور حتی اگر به‌درستی هم تدوین شود، بدون وجود «هویت ملی» ناکام می‌ماند. لذا خارج کردن هویت ایرانی از هسته سخت فرهنگی کشور، که موجب یکپارچه‌سازی و جلوگیری از افتراق در جامعه شده است، می‌تواند خسارات جبران‌ناپذیری بر فرهنگ، هویت و منافع واقعی ملی و تمامیت ارضی کشور وارد کند.
نفی ملت و ملیت و اصالت دادن به هویت‌های اجتماعی قومی و مذهبی به‌جای هویت ملی باعث می‌شود کشور در بسیج منابع معنوی خود برای انسجام و افزایش قدرت ملی ناتوان بماند و به‌جای پرداختن به رفاه و رشد اقتصادی، قدرت خود را در تقابل با نظام بین‌الملل مصروف دارد.