تهران مخاطب اصلي مسكو

اظهارات اخير مقام‌هاي روسي در مورد لزوم خروج نيروهاي خارجي، به جز ارتش سوريه از خاك اين كشور، طي هفته‌هاي گذشته بازتاب زيادي در رسانه‌ها داشته است. مسكو تاكيد مي‌كند كه منظورش از بيان اين نكته اين است كه بعد از به نتيجه رسيدن فرآيند سياسي در سوريه، يعني برگزاري مذاكرات ميان گروه‌هاي ميانه‌رو با دولت بشار اسد، تدوين قانون اساسي جديد، برگزاري انتخابات با نظارت سازمان ملل متحد و نهايتا استقرار دولت جديد، نبايد هيچ نيروي نظامي، به جز ارتش جمهوري عربي سوريه و پايگاه‌هاي نظامي دايمي روسيه در خاك سوريه حضور داشته‌باشند. به گفته روس‌ها بعد از پايان بحران سوريه ديگر ضرورتي وجود ندارد كه ...
نيروي خارجي در خاك سوريه حضور داشته‌باشد. اما اين اصرار و اظهارنظر زودهنگام روس‌ها، باعث ايجاد گمانه‌زني‌هايي در مورد هدف مسكو شده است. در حال حاضر به جز نيروهاي ارتش سوريه و روس‌ها، تركيه، امريكا و نيروهاي متحد سوريه از حزب‌الله لبنان و مستشاران ايران در سوريه مستقر هستند. از اين ميان، تركيه به صورت علني اعلام كرده كه قصد ندارد مادامي كه اهداف اعلام شده در عمليات شاخه زيتون را عملي كند از خاك سوريه خارج شود. امريكايي‌ها هم هر چند براي ماندن در سوريه اظهار بي‌ميلي كرده‌بودند، اما نهايتا گفتند در صورت تامين هزينه‌هاي حضورشان در سوريه از سوي متحدان منطقه‌اي از جمله عربستان سعودي به شكل نامحدود در خاك سوريه باقي مي‌مانند. مي‌ماند ايران كه دولت جمهوري اسلامي هم اعلام كرده ايراني‌ها و متحدان‌شان به دعوت دولت قانوني سوريه به اين كشور رفته‌اند و فقط در صورت درخواست دمشق خاك سوريه را ترك مي‌كنند. اما مقام‌هاي روسي كه طي 3 سال اخير در جبهه‌اي كنار دمشق و ايران مبارزه كرده ‌بودند، حالا به شكل مشخص اظهارات خود را به صورتي بيان مي‌كنند كه نشان مي‌دهد مخاطب آنها، تهران است. زماني كه سرگئي لاوروف، وزير خارجه روسيه، روز دوشنبه اشاره مي‌كند كه فقط نيروهاي ارتش جمهوري عربي سوريه حق دارند در نزديكي سرزمين‌هاي اشغالي فلسطين حضور داشته ‌باشند، عملا غيرمستقيم به حضور ايران و نيروهاي متحد ايران در نزديكي اسراييل اشاره مي‌كند، چرا كه در آن منطقه خاص، اسراييلي‌ها به صورت مشخص اصرار دارند كه با حضور نيروهاي ايراني دچار مشكل هستند و به نظر مي‌رسد اظهارنظر وزير خارجه روسيه، تامين نظر تل‌آويو باشد.
روسيه با تامين نظر اسراييل، در حال مساعد كردن شرايط براي مذاكره با غرب در مورد سرنوشت بحران سوريه است. ظن غالب اين است كه زماني كه مسكو با واشنگتن و متحدانش در مورد آينده سوريه به توافقي دست پيدا كند، ايران را به حاشيه مي‌راند و همسنگري با ايران در دفاع از دولت بشار اسد را به فراموشي مي‌سپارد. هدف نهايي روسيه دستيابي به يك توافق با امريكا است، در شرايطي كه تل‌آويو ادعا مي‌كند از جانب ايران در سوريه احساس خطر مي‌كند و در عين حال امريكا و غرب، پيوسته از نفوذ منطقه‌اي ايران اظهار نگراني مي‌كنند، روسيه مي‌تواند كارت حذف تهران از معادلات سوريه را به عنوان يك امتياز براي رسيدن به توافق با غرب، بازي كند.
من بعيد مي‌دانم اظهارات ولاديمير پوتين، رييس‌جمهور، الكساندر لاورنتيف، فرستاده ويژه روسيه در امور سوريه و سرگئي لاوروف، وزير خارجه روسيه، با هماهنگي تهران انجام شده‌باشد، بلكه بيشتر به نظر مي‌رسد كه مسكو مستقل از نظر تهران، تصميم خود را براي بازي كردن كارت حذف ايران به ازاي توافق در سوريه، گرفته‌ باشد. به نظر مي‌رسد كه بار ديگر گروهي در تهران، كه تصور مي‌كنند امكان اتحاد استراتژيك با مسكو وجود دارد، بار ديگر با اشتباه خود مواجه شوند. روسيه در شرايط كنوني اميدوار است كه بتواند براي تامين منافع ملي خودش، با غرب به يك تعامل سازنده برسد و در اين مسير از قرباني كردن تهران ابايي ندارد. ذي مدخل شدن روسيه در بحران سوريه، نه با انگيزه حمايت از آرمان‌هاي مقاومت يا اهداف جمهوري اسلامي ايران، بلكه به عنوان سكويي براي بده بستان با غرب و ايجاد توازن قوا با غرب روي داد. امروز، بعد از گذشت 3 سال از دخالت روسيه در بحران سوريه، غرب پذيرفته است كه روسيه نقش محوري در آينده سوريه داشته‌باشد و اين موضوع براي سوريه به عنوان نقطه عزيمت گفت‌وگوها و بده بستان با غرب محسوب مي‌شود؛ اما اين پذيرش در مورد نفوذ و حضور ايران از سوي غرب وجود ندارد. موضوع اين است كه حضور يا غياب ايران در خاك سوريه، براي مسكو مساله محوري محسوب نمي‌شود.


طي ماه‌هاي گذشته ديديم كه در حملات نيروهاي اسراييلي به پايگاه‌هاي ادعايي وابسته به ايران در سوريه، هماهنگي ميان مسكو و تل‌آويو صورت گرفته‌بود و روسيه هم آزادي عمل اسراييل را در سوريه محدود نكرده‌ بود. البته چنين مسائلي به معناي لزوم موضع‌گيري خصمانه تهران در برابر مسكو نيست، بلكه قطعا همان‌گونه كه روسيه مي‌تواند از ايران براي كسب منافع ملي استفاده كند، ايران هم مي‌تواند از روسيه همين استفاده را ببرد. اما تصور ايجاد يك اتحاد استراتژيك با روسيه يا بدتر از آن دنباله‌روي يا اتكا به مسكو، تصوري خام و اشتباهي بزرگ است.
امروز روسيه احساس مي‌كند كه بايد با يك اتحاد غربي به رهبري امريكا و همكاري عربستان سعودي و اسراييل در مورد آينده سوريه رايزني كند. در چنين جبهه‌اي، كه همه طرف‌هاي مقابل به‌شدت با حضور ايران در سوريه مخالف هستند، ولي براي استمرار نفوذ روسيه بر دمشق حاضر به مذاكره. قطعا امريكايي‌ها اگر بخواهند با مسكو در مورد آينده سوريه مذاكره كنند، پيش‌شرط چنين مذاكراتي را حذف ايران عنوان خواهند كرد. استدلال ايران در مورد اينكه به دعوت دولت مركزي سوريه به خاك اين كشور رفته است، در شرايطي كه دولت بشار اسد به‌شدت در موضع ضعف قرار دارد و زير دين و سلطه كرملين است، كمتر كارايي دارد. بشار اسد در جايگاهي نيست كه اگر كرملين او را مجبور به صدور فرمان خروج نيروهاي ايراني كند، مقاومتي نشان دهد. نهايتا بايد منتظر تحولات پيش رو ماند. روسيه نهايتا در شرايط كنوني نقش تنظيم‌كننده را دارد و تلاش مي‌كند تا زماني كه از رسيدن به يك توافق نهايي با امريكا در مورد آينده سوريه مطمئن شود، كارت ايران را حفظ كند، هر چند براي نرمش و انعطاف در برابر غرب تلاش مي‌كند كه نظرات آنها را به خصوص در مورد امنيت اسراييل در كوتاه‌مدت تامين كند.