روزنامه ابتکار
1397/03/10
نقش رسانهها در اطلاعرسانی به جامعه درباره آزار جنسی کودکان چیست؟ قلم، پناه کودکان
فاطمه امینالرعایاطبق معمول از سر بیحوصلگی اینستاگرام را باز کرده و مشغول دیدن پستهای ارسالی است. ناگهان نگاهش روی یکی از ویدئوها قفل میشود. با چشمانی وحشتزده چندبار از اول تا آخر آن را نگاه میکند. هراسان سرش را بالا میآورد و کودکش را که کمی آن طرفتر دفتر و کتابش را روی زمین پخش کرده و جلوی تلویزیون مشق مینویسد، نگاه میکند. کانالهای خبری را باز میکند و دنبال اخبار مرتبط میگردد. در کانالهای رسمی هنوز خبری نیست. ولی فیلم در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود، خبرنگار و غیرخبرنگار هم ندارد. کمکم خبرگزاریها خبر را منتشر میکنند، ترس تمام وجودش را پر کرده است. شاید بسیاری از پدر و مادرها در چند روز اخیر با شنیدن خبر آزار جمعی یک ناظم در مدرسهای در تهران چنین لحظاتی را تجربه کرده باشند و از تکرار اتفاق مشابه برای کودکانشان وحشت کرده باشند. آزار جنسی کودکان شاید یکی از ترسناکترین خبرهای روزمره باشد اما از هر چند ده مورد شاید یکی از آنها رسانهای شود و خبری هم که در رسانهها به آن پرداخته میشود، موجی ایجاد میکند که گاهی از مرز آگاهیبخشی عبور کرده و تبدیل به بحران میشود. در این میان آنچه جای پرسش دارد این است که رسانه چگونه باید به حوادثی مثل کودکآزاری و تجاوز به کودکان بپردازد تا هم حقوق قربانی و متهم رعایت شود، هم در زمینه آگاهیبخشی اقدامی موثر صورت بگیرد و هم جامعه دچار هراس و اضطراب نشود.
دوشنبه بود که در حساب شخصی اینستاگرام یک چهره اپوزوسیون خارج از کشور چند فیلم مرتبط با کودکآزاری و تجاوز به شاگردان یک مدرسه پسرانه در تهران منتشر شد. کمی بعد یک خبرگزاری ماجرا را پیگیری کرد و کمکم ماجرا در شبکههای اجتماعی به موضوع داغ تبدیل شد. روز بعد ماجرا در رسانههای داخلی پیگیری شد و ابعاد متفاوتی از اتفاق مطرح شد. به گفته اولیای این دانشآموزان این اتفاق مربوط به هفتههای اخیر است اما به دلایل مختلف این موضوع رسانهای نشد تا به طریقی فیلمهایی که درباره این حادثه وجود داشت به دست فعال اپوزوسیون خارجنشین رسید.
حادثهدیدگان به رسانه داخلی اعتماد ندارند
شاید یکی از اصلیترین سوالات در ابتدا این باشد که چرا ماجرا به جای اینکه توسط رسانههای داخلی خبری شود، به وسیله فردی مقیم آمریکا مطرح شد. آیا این ماجرا از ضعف رسانههای داخلی در مواجهه با اتفاقاتی مثل کودکآزاری و تجاوز جنسی نشات میگیرد؟ چرا خانواده قربانیان به افرادی خارج از رسانههای رسمی داخلی برای انتشار اخباری مثل کودکآزاری اعتماد میکنند؟ داوود صفایی، روزنامهنگار، مدرس و پژوهشگر علوم ارتباطات دراینباره به «ابتکار» میگوید: به هر حال خانوادههای قربانیان به عنوان منابع خبر ترجیح میدهند خبر خودشان را به رسانههای پرتیراژ و پرمخاطب بدهند. چون میخواهند صدا و دادخواهی خودشان را بیشتر منعکس کنند تا همه آن را بشنوند. از سوی دیگر رسانههای ما در سالهای گذشته و همچنین سالهای اخیر به موضوع کودکآزاری یا اصلا نپرداختهاند و به عنوان خط قرمز به آن نگاه کردهاند یا بسیار کم و کوتاه در مورد آن نوشتهاند و برای اینکه بتوانند بر ماجرا سرپوش بگذارند آن را به خوبی منعکس نکردهاند. بنابراین تجربه مخاطب ایرانی این است که در ارتباط با این موضوع چندان نمیتوانند روی رسانههای داخلی حساب کنند، چون نمونه قبلی در این مورد در خاطر او نیست که رسانه به موردی مشابه به صورت وسیع و گسترده پرداخته باشد و گفتههای منبع خبری را بدون سانسور و بدون کموکاست منتشر کرده باشد.
او میافزاید: نکته دیگر نگرانی خانوادهها در مورد حفظ هویت فرزندانشان است. آنها نگران هستند که رسانههای داخلی هویت این بچهها را فاش کند. آنها مطمئن نیستند خبرنگار و رسانه ایرانی به وعدهای که در این خصوص به آنها میدهد عمل کند. آنها نگران هستند که هویت فرزاندنشان یا به عهد یا به صورت سهوی منتشر شود و با انتشار این موضوع به حیثیت و آینده بچهها و خودشان آسیب وارد شود. عوامل مطرح شده باعث میشود که خانواده قربانیان رسانههای داخلی را برای انتشار خبر انتخاب نکنند.
عملکرد ضعیف رسانههای داخلی در موارد مشابه
موضوع آزار جنسی و خصوصا تجاوز جنسی به کودکان جزو اخباری است که کمتر در رسانهها شاهد انتشار آن هستیم. اما در همان موارد مطرح شده رسانهها چقدر در پیگیری و انعکاس زوایای ماجرا موفق عمل کردهاند؟ این پژوهشگر علوم ارتباط عملکرد رسانههای داخلی در این حوزه را بسیار ضعیف میداند و میگوید: اینگونه موارد همیشه جزو خط قرمزهای رسانهها بوده است و یا اصلا به موارد مشابه نپرداختهاند یا به صورت بسیار محدود بدون اینکه عناصر خبر را به خوبی منتشر کنند و دادخواهی خانواده قربانیان را به خوبی منعکس کنند اتفاقات اینچنینی را پوشش دادهاند. این مسئله باعث شده تا متاسفانه این اتفاقات همیشه پنهان بماند و به همین دلیل گاهی خانوادهها نتوانستهاند به خوبی در این موارد دادخواهی کنند. پرداختن رسانهها به مواردی مثل تجاوز به کودکان حتی میتواند برای خانواده قربانیان نوعی مرهم باشد، چون این خبررسانی همدردی جامعه و نیروهای اجتماعی را جلب میکند، بنابراین خانواده احساس میکند تنها نیست و بخشی از جامعه با او همدردی میکند، بنابراین تا حدودی آلام او التیام پیدا میکند.
این روزنامهنگار میافزاید: زمانی که ما در گذشته بر این اتفاقات سرپوش گذاشتهایم و به سراغ افراد گوناگون و متخصص در این زمینه نرفتهایم و همدلی آنها را بازتاب ندادهایم، خانوادهها از نقش رسانه راضی نبودهاند. رسانههای ما در زمینه پیگیری روند پرونده و چگونگی مجازات مجرم هم ضعیف عمل کردهاند. تنها زمانی کودکآزاری و تجاوز جنسی به کودکان رسانهای شده که قتل صورت گرفته است. موارد بسیار زیادی از کودکآزاری و تجاوز به قتل قربانی منتهی نمیشود، قتل مورد حاد این اتفاقات است. به طور مثال دختر کودکی که در ورامین مورد تعرض قرار گرفته و به قتل رسیده بود، به دلیل به قتل رسیدن کودک در رسانهها مطرح شد.
این روزنامهنگار با بیان یک تجربه شخصی در هنگام خبرنگاری خود ادامه میدهد: زمانی که من خبرنگار بودم، یک خانواده در یکی از شهرستانهای غرب کشور تمام تلاش خودش را کرد تا موضوع تجاوز به کودکشان رسانهای شود، اگر اشتباه نکنم حتی در آن مورد کودک به قتل هم رسیده بود ولی رسانه حاضر نبود این خبر را منتشر کند. خانواده قربانی میخواست ظلم زیادی که به کودک و خانواده شده بود را رسانهای کند ولی در این موارد ما فقط به کشته شدن کودک اشاره میکنیم و نه به مورد تعرض قرار گرفتن او. در یک دوره طولانی در کشور ما یک سکوت سنگینی در میان رسانههای ما در خصوص کودکآزاری از نوع تجاوز جنسی وجود داشت و فقط گاهی در مورد شکنجه و داغ گذاشتن بر کودکان در رسانهها اشارهای میشد. تا جایی که خاطرم هست در سال 76 یا 77 در روزنامه ایران برای اولین بار کودکآزاری را منتشر کردیم که ناپدری او را بسیار اذیت کرده بود و کتکش زده بود. در آن سال ما برای اولین بار این موضوع را به صورت علنی مطرح کردیم. در این سالها متاسفانه هرگونه آزار کودکان مسکوت مانده است، به ویژه آزار جنسی کودکان.
رسانه نباید در مورد متهم سکوت کند
یکی از نکات مهم در انتشار اخباری مربوط با جرمهایی چون تعرض جنسی به افراد و خصوصا کودکان رعایت عدالت خبری و رعایت حقوق قربانی و متهم است. فردی که در مضان اتهام قرار دارد تا پیش از برگزاری دادگاه و صدور حکم متهم است، نه مجرم. از سوی دیگر پنهان ماندن هویت قربانی و خانواده او به دلیل مشکلاتی که در آینده احتمال وقوع دارند امری جدی است. اما در کشاکش انتشار خبر و انعکاس وقایع ماجرا گاهی این موارد گاهی فراموش میشوند. یکی از مهمترین مسائل در چگونگی انتشار خبر در رسانهها رعایت مرزهای باریک بین خبررسانی و قضاوت است. صفایی میگوید: در مواردی مثل همین آزار رساندن جمعی به برخی از دانشآموزان در یک مدرسه که تعداد قربانیان زیاد است، طبیعتا متهم گناه سنگینتری خواهد داشت. البته در این موارد نباید در مورد متهم سکوت کنند، حتی رسانهها میتوانند در مورد متهم تحقیق کنند و بفهمند آیا در گذشته متهم اتفاقی بوده که آنچه امروز شاهد آن هستیم معلول آن باشد. بنابراین شاید متهم به نوعی خودش هم یک قربانی باشد. پس رسانه باید با متهم گفتوگو کند و کارشناسان تحلیل کنند و نتایج توسط رسانهها منتشر شوند. اما معمولا دستگاه قضائی این فرصت را به رسانهها نمیدهد تا به متهم نزدیک شود.
او با اشاره به ماجرای خفاش شب که در سال 1376 رخ داده بود، میافزاید: در آن زمان به قدری متهم در قرنطینه بود که کارشناسان، جامعهشناسان و روانشناسان اجتماعی نمیتوانستند به ماجرا ورود کنند و خبرنگاران نمیتوانستند در انتشار و اطلاع افکار عمومی موثر باشند. یکی از وظایف رسانهها این است که بتواند در پس این حوادث تلخ و ناگوار برای جامعه عبرتآموزی کنند تا از تکرار اتفاقات مشابه جلوگیری شود. ولی با بسته شدن دسترسی به این افراد از این اتفاق جلوگیری میشود. در مورد خفاش شب تلویزیون به این ماجرا وارد شد چون به قدری مطبوعات به آن پرداختند که تلویزیون نتوانستند سکوت همیشگی خودش را داشته باشد. ورود تلویزیون به ماجرای خفاش شب باعث شد روانشناسان اجتماعی بتوانند با متهم صحبت کنند و گزارش آن در جامعه منتشر شد و مشخص شد که خود آن فرد هم قربانی اتفاقی مشابه بوده که بعد از گذشت چندین سال، چندین زن را قربانی اتفاقی کرد که خودش قربانی آن بود. دستگاه قضائی تنها برخورد حقوقی با این اتفاقات دارد، انتظار میرود که پزشکی قانونی و کارشناسان روانشناسی این سازمان به موضوع بپردازند و آن را در جامعه مطرح کنند تا دانش و سواد درباره آسیبها و آزار جنسی کودکان که در کشور ما بسیار پایین است، افزایش یابد.
او ادامه میدهد: در کشور ما خانوادهها چون دانشی در این زمینه ندارند، ممکن است کودکشان را در معرض آسیب قرار دهند و حتی پس از آن هم متوجه ماجرا نشوند. رسانهها اگر در کشور ما در مورد این موارد رویکردی علمی و آسیبشناسانه داشته باشند و با کارشناسان همکاری داشته باشند، جامعه به سمت خودایمنی بیشتری خواهد رفت. چون آگاهی وجود نداشته کارکنان دیگر آن مدرسهای که این اتفاق در آن رخ داده است، متوجه اتفاق نشدهاند. بقیه مدارس ما هم شرایط مشابهی دارد. ما انتظار داریم مدارس بتوانند کودکآزاری که در خانواده برای کودک اتفاق میافتد را پیدا کنند و گزارش بدهند و با آن مبارزه کنند. در کشورهای توسعهیافته، مربیان و مدیران مدارس هستند که در خط مقدم مبارزه با کودکآزاری ایستادهاند.
ضعف دانش در حوزه کودکآزاری نتیجه سکوت رسانهها است
آموزش، نقش پررنگی در پیشگیری از جرم در حوزه کودکآزاری و همچنین کشف آن دارد. رسانه چطور میتواند در این راه موثر باشد؟ صفایی میگوید: کتابهای تخصصی در این زمینه کمتر مورد مطالعه قرار میگیرند. رسانهها و به ویژه مطبوعات که میتوانند توسط خانوادهها و معلمان خوانده شود، در این زمینهها اطلاعرسانی کنند و روشهای تربیت و محافظت از فرزندان را به خانوادهها آموزش دهند. وقتی این مطالب در روزنامهها خوانده شود، میتواند به کاهش آسیبهای اجتماعی منجر شود. در کشور ما دانش و سواد درباره کودکآزاری بسیار ضعیف است. معلمها و مدیران مدارس ما اصلا نسبت به این موارد آگاهی ندارند. اگر آگاهی داشتند، نه تنها میتوانستند از کودکآزاری در مدارس جلوگیری کنند، بلکه میتوانستند کودکآزاری در خانهها را هم کشف کند و مسئولان قضائی و انتظامی را برای مبارزه در جریان قرار دهد. در نتیجه سکوت رسانهها باعث شده که این دانش پنهان بماند و دانش جامعه بسیار پایین باشد و ما شاهد آسیبهایی در این زمینه باشیم. در حالی که پرداختن رسانهها به این موارد میتواند به افزایش دانش در خانواده و افزایش بینجامد و در نتیجه پیشگیری که بزرگترین خواست اجتماعی است، حاصل شود.
بحران نتیجه سکوت خبری است
درست است که آگاهیسازی وظیفه رسانه است اما گاهی این آگاهیبخشی منجر به ایجاد بحران و موج نگرانی در جامعه میشود. بنابراین باید سیاستهایی در انتشار خبر به کار گرفته شود تا جامعه ضمن اطلاع از آنچه که رخ داده دچار ترس و شوک نشود. صفایی معتقد است: بحرانسازی زمانی رخ میدهد یک خبر تنها یکبار منتشر شود، اما اگر هر زمان که اتفاقی مشابه رخ میدهد، آن را در همان حد منتشر کنیم، جامعه دیگر شوکزده نمیشود. امروز مردم شوکزده شدهاند چون این اتفاق یکبار رسانهای شده است، در صورتی ممکن است از ابتدای سال تحصیلی تا امروز چندین مورد در چند نقطه از کشور آسیب مشابهی دیده باشند. اگر این اتفاقات در زمان خودشان و به اندازه مورد توجه قرار میگرفت، همین خانوادهها که امروز این حادثه برای کودکانشان رخ داده است، زودتر متوجه میشدند و دقتشان را بالا میبردند و میتوانستند در مراحل ابتدایی با موضوع برخورد کنند. بنابراین بحران نتیجه سکوت خبری است. اگر رسانهها سکوت نمیکردند و زمزمههای کوچکی وجود داشت، امروز بحران ایجاد نمیشد.
او میافزاید: از سوی دیگر اگر به جنبههای مختلف این اتفاق بهخصوص جنبههای روانشناسی، جامعهشناسی و ... پرداخته شود، اثرات بحرانزای اتفاقات مشابه کمتر میشود. باید این جریان حفظ شود. اگر جلوی بحران را بگیریم و جلوی انتشار آن را بگیریم دوباره با همین شوکزدگی روبهرو خواهیم شد. آموزش و پرورش در این زمینه مقصر است. اگر این ماجراها پنهان نمیشد ما امروز شاهد آسیب این تعداد دانشآموز نبودیم
سایر اخبار این روزنامه
وزیر اسبق امور خارجه نظر خود درباره برجام را تغییر داد
چرخش موضع عجیب ولایتی درباره توافق هستهای
گزارش «ابتکار» از سربازهایی که بوی سیگار می دهند، در روز جهانی بدون دخانیات
به نَکشی که بیفتی بیشتر می کِشی!
نقش رسانهها در اطلاعرسانی به جامعه درباره آزار جنسی کودکان چیست؟
قلم، پناه کودکان
سیگنالهای خروج ایران از جنوب غربی سوریه، همچنان از طرف روسها تقویت میشود
شام؛ سرزمین موعود تزار در خاورمیانه
رضا دهکی
خبر درد و درد خبر
«بیدار شو آرزو» عیاری
به شبکه نمایش خانگی میآید
استفاده از لیوان یکبار مصرف قهوه در ادارات اسکاتلند ممنوع شد
فقط یک لیوان کمتر
در انتخابات هیات رئیسه سال سوم مجلس دهم، فراکسیون امید پیشتاز شد
قدرتنمایی امید
بازار کار، پادزهر «بازار آزاد»
وزیر اسبق امور خارجه نظر خود درباره برجام را تغییر داد
چرخش موضع عجیب ولایتی درباره توافق هستهای