سیگنال‌های خروج ایران از جنوب غربی سوریه، همچنان از طرف روس‌ها تقویت می‌شود شام؛ سرزمین موعود تزار در خاورمیانه

محمدرضا ستاری
همزمان با نزدیک شدن به آغاز عملیات دولت سوریه در جنوب دمشق برای پاکسازی بقایای تروریست‌های مستقر در این ناحیه، سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه روز گذشته نیز برای چندمین بار تصریح کرد که تمام نیروهای غیرسوری باید منطقه کاهش تنش در جنوب غربی سوریه را ترک کنند. وزیر خارجه روسیه با بیان اینکه در مورد منطقه کاهش تنش در جنوب غربی سوریه با آمریکا و اردن به توافق دست یافته‌ایم و اسراییل نیز در مرحله مقدماتی از این توافق اطلاع داشت، تاکید کرد با اجرای این توافق ثبات منطقه تقویت می‌شود و معتقدم که این اقدام هرچه سریعتر باید انجام گیرد.
این امر در حالی صورت می‌گیرد که اسرائیل و آمریکا بارها در مورد نزدیکی نیروهای نزدیک به ایران در مرزهای سرزمین‌های اشغالی ابراز نگرانی کرده و در چند هفته گذشته نیز ارتش رژیم صهیونیستی بارها اقدام به بمباران پایگاه‌های نیروهای دولتی سوریه در جنوب غربی سوریه کرده‌اند.
سوالی که در مورد همکاری‌های ایران و روسیه در سوریه وجود دارد


در این راستا سوالی که در میان برخی از تحلیل‌گران وجود دارد این است که در ملاقات دو هفته قبل میان پوتین و نتانیاهو چه گذشت که پس از آن تحویل سامانه اس- 300 به دمشق منتفی و بلافاصله در فردای آن روز پایگاه‌های نیروهای نزدیک به ایران در اطراف دمشق توسط اسرائیلی‌ها بمباران شد. این تحلیل‌گران معتقدند که در این حمله‌ها هیچ‌یک از مواضع نیروهای روسی مورد حمله قرار نگرفته و به مانند حمله ماه گذشته آمریکا، انگلیس و فرانسه به سوریه، سامانه پدافند هوایی اس- 400 روسیه که در سوریه مستقر است، واکنشی به این حملات نشان نداده است.
هر چند که پس از ورود روس‌ها به عرصه میدانی سوریه و ایجاد ائتلاف ایران، سوریه، روسیه به میزان زیادی شاهد تغییر معادلات تحولات میدانی سوریه به نفع دمشق هستیم، اما در همان زمان نیز برخی از صاحب‌نظران نسبت به این ائتلاف استراتژیک نظر مثبتی نداشته و در مورد آن احساس نگرانی می‌کردند. آنها معتقد بودند با توجه به باز شدن پای قدرت‌های بین‌المللی به سوریه، مسکو ممکن است، ایران و همپیمانان خود را رها کند. هر چند که در این خصوص نباید از دیدگاه‌های تقلیل‌گرایانه سود جست و باید دانست که عرصه روابط بین‌الملل، عرصه تامین منافع استراتژیک است که ممکن است هر بازیگری به فراخور حال خود چرخش‌هایی را در سیاست‌های اولیه صورت دهد و در این میان حتی ایران نیز ممکن است در آینده تحولات سوریه از روس‌ها فاصله بگیرد، اما دقت نظر بر نحوه عملیاتی ساختن راهبرد بلندمدت روس‌ها در زمین سوریه، امری است که نباید نسبت به آن غافل ماند.
روسیه‌ای که با همه هست و با هیچ‌کس نیست
هر چند که روس‌ها با ورود نظامی به سوریه به میزان زیادی از انزوای خود در خاورمیانه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی خارج شده و صحنه میدانی سوریه را تبدیل به آوردگاهی برای به نمایش گذاشتن سلاح‌ها و قدرت نظامی خود ساختند، اما هدف بلندمدت این کشور در خاورمیانه حداکثرسازی منافع سیاسی- اقتصادی و همزمان کاهش مزایای بازیگران رقیب است.
در این میان سوریه برای مسکو از جایگاه خاصی برخوردار است، زیرا تبلور این هدف بلندمدت در خاورمیانه برای روس‌ها در سرزمین شام محقق خواهد شد. به همین دلیل است که روسیه در طول این سه سال با به دست گرفتن پایگاه دریایی طرطوس و پایگاه هوایی حمیمیم در لاذقیه، مقدمات حضور بلندمدت و حتی دائمی خود را در خاک سوریه فراهم ساخته و از این رهگذر در تمامی تحولات آتی مدیریت بحران، فرآیند صلح و حتی منازعات میدانی این کشور نقش اصلی را ایفا می‌کند. هادی خسرو شاهین از روزنامه‌نگاران با سابقه کشورمان چندی قبل در تحلیلی با عنوان شوک شام، آورده است: اهداف بلندمدت روسیه از طریق سیاست خارجی سکولار، غیرایدئولوژیک و معامله‌گرایانه محقق می‌شود. این سیاست به آنها امکان آزادی عمل بیشتری را می‌دهد تا آنجا که می‌توانند رقبایی مانند ایران و عربستان را به طور همزمان در سبد دیپلماسی خود قرار دهند.
تحت تاثیر همین سیاست غیرایدئولوژیک است که مسکو توانسته همزمان با ایران همکاری نظامی داشته باشد و با عربستان نیز میلیاردها دلار قرارداد نظامی منعقد کند. از سوی دیگر علاوه بر این که چراغ سبز اشغال شمال سوریه را به ترکیه نشان می‌دهد با اسرائیل نیز همکاری اطلاعاتی و امنیتی داشته باشد.
الزامات ایران در صحنه میدانی جدید سوریه
این شواهد نشان می‌دهد که سیاست مسکو در سوریه اکنون بر اساس موازنه‌سازی است. پس از تغییر معادلات جنگ داخلی در سوریه به نفع اسد و تحولاتی که پس از آن صورت گرفت؛ مانند بازپس‌گیری بسیاری از مناطق از دست مخالفان و گروه‌های تروریستی، شکست سرزمینی خلافت داعش در عراق و سوریه، اشغال عفرین توسط ترکیه و نیز حمله سه جانبه آمریکا، انگلیس و فرانسه، عرصه میدانی سوریه تبدیل به مجموعه‌ای از بازی‌های خرد شده است که در این میان و با توجه به اعلام روس‌ها برای خروج نیروهای خارجی از جنوب‌غربی سوریه، ایران باید الزامات و نکاتی را در این خصوص در نظر بگیرد.
در چنین شرایطی ایران می‌تواند چند راهکار داشته باشد. نخستین راهکار ادامه وضعیت کنونی است که با توجه به تغییر معادلات سوریه به احتمال فراوان بسیار هزینه‌بر بوده و نیاز به صرف منابع و منافع استراتژیک فراوانی خواهد داشت. راهکار دوم خروج از سوریه است که با توجه به نقش ایران در معادلات این کشور و اینکه اکنون صحنه میدانی سوریه به سمت یک صلح سیاسی پیش می‌رود، دست خالی بازگشتن از این میدان چه از منظر افکار عمومی داخلی و چه از نظر دیپلماسی منطقه‌ای بعید به نظر می‌رسد.
راهکار سوم، دامن زدن به تنش‌های جدید در مناطق مختلف سوریه است. با توجه به نقشه استقرار نیروها از شمال غربی، شمال، شرق و نیز جنوب غربی سوریه، افزایش تنش‌ها در سوریه با توجه به عزم روس‌ها برای رسیدن به یک راهکار صلح می‌تواند به میزان زیادی استراتژی قدرت‌های بزرگ را بر هم بزند. این امر البته دورنمای مبهمی خواهد داشت، زیرا وارد استراتژی پیشگیرانه خواهد شد و با توجه به ماهیت این استراتژی، پیش‌بینی آینده تحولات مبهم می‌رسد.
راهکار چهارم ایران در این میان می‌تواند تعامل با تمامی طرف‌ها همراه با آغاز یک بازی موازی باشد. همزمان با حرکت نیروهای فرامنطقه‌ای برای کاهش تنش در سوریه، ایران در چنین مقطعی نباید اجازه دهد تا به عنوان یک بازیگر برهم زننده ثبات معرفی شده و هدف تبلیغات منفی محور آمریکایی- عربی قرار بگیرد. در نتیجه رفتن به سمت پروژه‌های خرد در سوریه با توجه به راهبردهای روسیه، ترکیه و آمریکا، در مقطع کنونی شاید بهترین استراتژی از سوی ایران، عملیاتی کردن تعامل با تمامی بازیگران در صحنه میدانی سوریه باشد.