محمد افشاری

بیش از یک ماه پیش بود که مردم را شوکه کرد! خبر افزایش ارز را می گویم. و تبعات بعدی آن یعنی افزایش بی رویه ی قیمت مسکن. که عده زیادی از مردم را در چرخ دنده
فشارهای اقتصادی و روانی تحت آزار
قرار داد. اینها را بگذارید کنار خبر فیلترینگ
تلگرام که عده‌ای را ناامید کرد! از طرف دیگر در آن سوی دنیا، ترامپ با نعره بلند ترجیح داد تا به وعده دیوانه وارش عمل نماید و برجام را پاره کند! و شاخ و شانه های تازه! که تحریم داریم چه تحریمی.. بدتر از قبلی ها...


تا به ستوه بیاوریم مردم ایران را... از خبر
مطالبات صنفیِ عده‌ای از زحمت کشانِ این مملکت هم که گذر کنیم، صدای دعواهای کسالت آور و توامان خجالت آورِ جناحیِ عده‌ای، چاشنی کار شده بود تا هیزم‌کشی کند برای شعله ور کردن تنور غم ها و ساییدنِ افکار! که به ناگهان اهالی فرهنگ با فوت یک پیشکسوت سینما به سوگ نشستند. و باز انتقادات و اعتراضاتی که
نشان از کم لطفی مسئولین فرهنگی و صداو سیمای
کشور را دارا بود. که نتیجه‌اش در قهر و عدم شرکت برخی از هنرمندان بر سفره افطاری رئیس جمهور تجلی یافت. حال در این وضعیت، سریال های ماتم زده ی صدا و سیما در ماه مبارک رمضان هم بر هرچه خروشان شدن امواج غم زدگی ها کمک کرد و سعی نمود تا افق های جدیدی از افسردگی را بر دیدگانِ مردم باز کند!
که به ناگهان، اتفاقی شگفت انگیز در دقیقه 95، خط بطلانی بود بر سبقت گیریِ تورنمنت غم ها! آبی بر آتش... که حداقل برای ساعات و روزهایی محدود، مردم فراموش کنند مسائل به میان رفته را... و فریاد بکشند فریاد مستانه ی شادی را... که ایران اولین بازی جام جهانی را با گل دقیقه های آخر برد و موقتا به صدر جدول رفت تا گروه مرگ را از بالا به تماشا بنشیند!
به زعم نگارنده، زور و توان این شور و شعف بر تمام آن غم ها چربید. تمام قشر مطالبه گر و تمام هنرمندان دل گرفته و تمام مال باختگان موسسات غیر مجاز و تمام جوان های جویای کار و تمام دستفروشان و کودکان کار و تمام...تمام ملت ایران یکپارچه فریاد بکشند و لذت محض ببرند و عاشقانه با یکدیگر شادی کنند و بر ایران ببالند! آن چنان که شایسته اش هستند... چراکه شادی، حق مسلم ملت ما، بلکه حق زندگی تمام بشریت است و تاریخ شهادت می دهد که قطعا این شادی و خوشحالی در تمام شرایط دشوار، بالاخره راه خود را پیدا و رخ نمایی خواهد کرد. همیشه شاد باشی ایران عزیزم!