به خاطر فرزندان «وطن»

یک خطا یا یک اشتباه محاسباتی کافی است تا زندگی‌ات عوض شود. آنجا که به حکم وظیفه و به رسم حفاظت از محیط زیستی که رمق چندانی برایش باقی نمانده، تیری از لوله تفنگت به بیرون پرتاب می‌کنی تا متخلف یا شکارچی را از محدوده تحت حفاظتت دور کنی اما... کسی چه می‌داند از آن لحظه اضطراب و تشویش؟ از آن لحظه‌ای که به اندازه یک چشم بر هم زدن می‌گذرد و تو می‌مانی و تیری که شلیک شده و ناخواسته جانی را گرفته. از آن لحظه‌ای که به خانواده‌اش و خانواده‌ات و زندگی که قرار است از این به بعد برای‌تان جور دیگری طی شود! این ماجرای «وطن نوروزی» است و نه گلایه‌ای برای لایحه حمایت از محیط‌بانان که معلوم نیست کجای مسیر بروکراسی خاک می‌خورد. محیط بان «وطن نوروزی» که مدتی است عکس‌هایش در اینستاگرام و تلگرام دست به دست می‌شود، چهار سال است که در زندان و در انتظار حکم اعدام روزها را شب می‌کند. همین دست به دست شدن عکس‌ها باعث شد سراغ بهمن ایزدی( از فعالان حوزه محیط زیست) برویم که به طور مستقیم در جریان پرونده «وطن» بود تا جزيیات را برای‌مان بگوید.
روز واقعه
حادثه در واقع سال 93 اتفاق افتاده و وطن در حوزه استحفاظي خودش در ارتفاعات اطراف روستايي به نام ده‌شيخ در حال انجام وظیفه بوده که با يك متخلف مواجه مي‌شود. هشدار می‌دهد که نباید آنجا باشد اما متخلف در برابر هشدارهايي كه وطن داده، مقاومت مي‌كند و بعد شروع مي‌كند به فرار كردن و درگيري رخ مي‌دهد. متاسفانه در اين درگيري‌ها اين موارد پيش مي‌آيد؛ بيشتر مواقع در حوادثي كه در سازمان حفاظت محيط زيست براي محيط‌بانان رخ داده، اغلب خطا دخيل بوده و نه هیچ عمدی در قتل. در نظر بگيريد وقتي تفنگ دست كسي باشد، از لحظه شليك تا اصابت، حتي اگر كمتر از يك سانت تفنگ جابه‌جا شود، ممكن است گلوله چندين متر خطا رود. در نهايت گلوله اسلحه «وطن» به متخلف برخورد می‌کند. به طور عمده این شلیک‌ها و اتفاقاتی که برای محیط بانان رخ داده و می‌دهد، به قصد کشت متخلف نبوده است و در آن لحظه به دلیل بهم ریختن شرایط فکری، دقت عمل پایین می‌آ‌ید؛ بنابراین در مورد خطا بودن این حوادث شکی وجود ندارد. اما در مورد خاص «وطن نوروزی» چون اتفاق از پشت سر رخ داده است و متخلف در حال جابه‌جایی از نقطه‌ای به نقطه دیگر و به عبارتی در حال فرار بوده، هنگامي‌كه گلوله به اطراف متخلف شلیک می‌شود، از پشت سر به او اصابت می‌کند. پس از این اتفاق و برخورد گلوله از پشت سر، قاضی پرونده به نتیجه می‌رسد که قتل عمد رخ داده و در نهایت رای دادگاه بدوی توسط دیوان عالی قضای کشور تایید می‌شود و حکم به استیذان می‌دهند. یعنی اجازه دادن برای اجرای حکم که در مورد وطن نوروزی قصاص بوده است.
ورود مدیران و خیران به ماجرا


در ادامه با درخواست خانواده وطن، ما (گنجه حیات) و مدیران محیط‌زیست وارد ماجرا شدیم. در ابتدا خانواده بهزادی به هیچ‌وجه راضی نمی‌شدند و فقط می‌خواستند قصاص اجرا شود. ولی ما رفت و آمدمان را ادامه دادیم؛ در مراسم‌های مختلف خانواده‌شان شرکت کردیم بی‌آنکه حرفی از رضایت بزنیم چون به هر حال آن‌ها هم جوان از دست داده و داغدار بودند. نباید انصاف را نادیده بگیریم چون تخلفی هم که صورت گرفته بود، حقش مرگ نبوده است. به هر حال رفت و آمدهای بسيار ما ادامه داشت تا اینکه بالاخره سال گذشته عید قربان ما(گنجه حیات) به همراه مهندس ابراهیمی کارنامی به خانه آقای بهزادی رفتیم. زمانی که آن اتفاق برای وطن رخ‌داد، مهندس ابراهیمی مدیرکل محیط زیست استان فارس بودند و وطن در زیرمجموعه کارکنان ایشان قرار می‌گرفت. در آن دیدار تعداد دیگری از دوستان ما که از ریش‌سفیدان و معتمدان منطقه و سران طایفه اسانلو قشقایی هستند، حضور داشتند.
به ویژه آقای نوروزعلی جمشیدی که از ایشان درخواست کردیم در مجلس حضور داشته باشند و در این قضیه ما را همراهی کند. به هر ترتیب بعد از یک نیمروز که منزل آقای بهزادی بودیم و صحبت کردیم، به ما بله را گفتند و اعلام بخشش کردند. منتها در آخر مجلس ایشان مبلغی را اعلام کردند که خیلی بالا و غیرمعقول بود. من از ایشان خواهش کردم چنین مبلغی را از ذهن‌شان بیرون کنند و چیزی بگویند که معقول‌تر باشد و حرمت خون جوان‌شان و بخشش‌شان حفظ شود.
210میلیون پرداختی سازمان محیط زیست
خلاصه ارتباط ما با خانواده بهزادی ادامه پیدا کرد و از طرف دیگر با دکتر محمودی، مدیرکل جدید محیط‌زیست فارس هم در ارتباط بودم و در تلاش بودیم که این ماجرا تمام و خواسته‌های خانواده داغ‌دیده هم انجام شود. در نهایت پول دیه‌ای که بیمه داد، اسفند سال گذشته به حساب سازمان واریز شد. بعد از آن در همان روزهای آخر سال ما به همراه خانواده «وطن نوروزی» و دوستان و ریش‌سفیدان محلی به همراه آقای جمشیدی و مدیران منطقه‌ای سازمان محیط زیست به منزل بهزادی رفتیم.
روز خیلی سختی بود چون کوچ کرده بودند به کپر و چادر در کنار یک کوه صخره‌ای بلند تا از گرمای ماه زمستان برای دام‌های‌شان استفاده کنند. در نهایت توانستیم رقمی را که آقای بهزادی خواسته بودند، به 750 میلیون تومان برسانیم به علاوه دو درخواست دیگر. یکی اینکه وطن بعد از آزادی به یک حوزه استحفاظی دیگر منتقل شود که پیشنهاد خوبی بود و دیگر اینکه دو نفر از اعضای طایفه بهزادی که خود آقای بهزادی آن‌ها را تایید می‌کند به عنوان محیط‌بان در سازمان محیط زیست استخدام شوند.
این خواسته به هر حال از یک منظر خیلی جالب است که اولیای دم به هر حال فرزندشان را توسط یک محیط بان از دست داده‌اند و از سازمان محیط‌زیست داغ دیده‌اند اما هنوز به اين سازمان باور دارند. خلاصه اینکه فروردین سال 97 هر کدام از وراث بر اساس قانوني، مبلغ سهم‌الارث‌شان را از آن 210‌میلیون که در حساب سازمان بود دریافت کردند.
اما هنوز 540 میلیون کم بود و با توجه به درخواستی که مدیران محیط زیست از بنده داشتند، بار تهیه بقیه مبلغ بر دوش گنجه پشتیبان زیست بوم ایران افتاد که آن را در سال 92 آن در قالب یک نهاد نیکوکاری در حوزه محیط زیست به همراه دیگر دوستان فعال محیط زیست راه‌اندازی کردیم .
شبکه‌های مجازی به کمک آمدند
«در نهایت با کمک شبکه‌های مجازی مثل کانال پویش حیات و پیج‌های اینستاگرام ماجرا را به صورت عمومی مطرح کردیم و دوستان دیگری مثل آقای محمد درویش، عباس محمدی، عباس ثابتیان، آقای حر منصوری و خیلی‌های دیگر به ما پیوستند و گنجه را حمایت کردند. حتی محیط‌بان‌های دیگر هم به کمک ما آمدند و تا الان که با شما صحبت می‌کنم 380 میلیون از 540 میلیونِ باقی مانده تهیه شده و امیدواریم تا یکی يا دو هفته آینده تمام مبلغ جمع شود و ما بتوانیم با آزاد کردن وطن نوروزی التیامی باشیم بر دل دردمند همسر و فرزندانش؛ چرا که یکی از انگیزه‌های من برای پیگیری کار او حمید،پسر نوجوان وطن بود که به شدت دنبال کار پدرش و در تلاش برای آزادی‌اش بود».
مردمِ همیشه حامی
نکته جالب اين است که ما در واریزی‌ها از 1500-1800 تومان داشته‌ایم تا 5 میلیون تومان ولی ميانگين رقم واریزی همان 40-50 هزار تومان است و این نشان می‌دهد مردم به محیط‌زیست و محیط‌بانان که حافظ آن هستند اهمیت می‌دهند و از آن‌ها حمایت می‌کنند. حالا هر کس به اندازه وسع و توان خودش.
برای آزادی وطن هنوز راه زیادی مانده که می‌توان آن را کوتاه کرد. بین تمام کمپین‌هایی در آن شرکت می‌کنیم جای کمپین پویش حیات خالی است و چشمانی در انتظار پیوستن ما به این کمپین.
حساب:47000591899606
بانک پارسیان، شعبه بیمارستان پارسیان‌شبا:
IR16-0540-1070-4700-0591-8996-06
کارت:6221061211856341
به نام: گنجه پشتیبان زیست‌بوم