فقط مستاجران مي‌دانند

هنوز با آنكه ۳۲ سال از ساخت و اكران فيلم سينمايي «اجاره‌نشين‌ها» سپري شده است ماجراهاي مالكان و مستاجران و روابط بين آنها دست‌كمي از آنچه در آن فيلم به تصوير كشيده شد ندارد. حالا با شروع فصل تابستان كه اوج جابه‌جايي‌هاي عرصه ملك است دردسرهاي مستاجران بيشتر و بيشتر به چشم مي‌آيد. شايد اگر «داريوش مهرجويي» دوباره دست به كار ساخت فيلمي با همين مضمون مي‌شد حتي لازم نبود كاراكترهايي چون «عباس آقاسوپرگوشت»، «غلام»، «باقري» يا آقاي «توسلي» را تغيير دهد. هنوز با وجود سپري شدن ۳ دهه از زمان ساخت اين فيلم خيلي از ديالوگ‌هايش تازه تازه است مثل اين جمله آقاي توسلي يكي از مستاجران پلاك۱۹ كه گفت: «خانه اجاره‌اي پيدا نمي‌شود، يك وجب جا را به قيمت خون پدرش مي‌گويد، خسته شدم به جان شما.» ماجرا از تشبيه «اجاره‌بها» به «قيمت خون پدر» هم فراتر رفته است و خدا مي‌داند كه مالكان توجهي به دل، دعا و نفرين مستاجران دارند يا نه. البته اگر «داريوش مهرجويي» مي‌خواست «اجاره‌نشين‌ها-۲» را بسازد احتمالا به جاي «غلام» و «حامدي» كه نقش معاملات ملكي را داشتند بايد چندين نفر ديگر را بيفزايد زيرا براساس آمار مركز آمار ايران تعداد بنگاه‌هاي معاملات ملكي در كشور در سال ۱۳۸۶ برابر با ۳۵هزار و ۶۰۰ بنگاه برآورده شده و اين بخش در سال ۱۳۹۰ به ۷۱هزار و ۹۰۰ بنگاه رسيده است و حالا كه ۷ سال از اين بررسي سپري شده است حتما عددها بيشتر هم شده است. در عين حال كه در سال گذشته ۸هزار معامله ملكي در يك ماه ثبت شده بود در حالي كه تعداد بنگاه‌هاي ملكي در تهران ۱۲هزار واحد صنفي اعلام شده است و اين نشان مي‌دهد تعداد واحدهاي صنفي بيش از معاملات است.
در چنين شرايطي آغاز تابستان و اوج گرفتن گرما موجب اوج گرفتن چيزي در شهرها و زندگي ما شده است كه تابع هيچ منطقي نيست. براي مثال اجاره يك واحد ۷۰متري در محدوده ميدان سپاه تهران كه براي سال۹۷ -۱۳۹۶ با وديعه ۳۵ميليون توماني و اجاره ماهانه ۷۵۰هزارتومان، اينك به وديعه ۴۰ميليون توماني با اجاره ماهانه يك ميليون و ۳۵۰هزارتومان افزايش داده شده است. مستاجر در برابر خواسته مالك سه راه بيشتر ندارد؛ تسليم شرايط پيشنهادي مالك شود كه مسلما با طرح اين پرسش كه مگر درآمد او چقدر افزايش يافته كه بايد افزايش دوبرابري اجاره را بپذيرد به سراغ راه‌ دوم يعني چانه‌زني مي‌رود. اما پرسش اين است كه مستاجران مگر دست پيش را دارند كه بتوانند از پس مذاكره و چاني‌زني با مالك برآيند؟ در نهايت راه سوم و آخر اين است كه بگويند با اين شرايط، تخليه مي‌كنيم. اما خدا نكند مستاجري اين روزها گزينه سوم در مذاكره با مالك خانه محل سكونت خود را برگزيند زيرا تازه اول دردسرهايش است؛ تازه اينجاست كه مي‌تواند چندبرابر شدن «غلام»ها و «حامدي»هاي «اجاره‌نشين‌ها» را درك كند و با ارقامي كه از هيچ فرمول و منطقي تبعيت نمي‌كند دست و پنجه نرم كند؛ واحدي ۱۴۰متري در منطقه دربند كه سال گذشته ماهي ۳ميليون و ۵۰۰ تومان اجاره داده شده اينك با پيشنهاد مالك ۵ميليون و ۵۰۰هزارتومان براي اجاره ماهانه و وديعه ۷۰ميليون به ۱۰۰ ميليون تومان مواجه شده است. اين افزايش قيمت تابع كدام فرمول و منطق است؟ صاحبخانه‌ها از كدام شيوه براي افزايش اجاره‌بها استفاده مي‌كنند؟ بنگاه‌داران از كدام منطق؟ آنچه در اين سال‌ها تابع هيچ تغيير يا قانوني نبوده است و حتي از «انقلاب‌ اسلامي» يا «برجام» و نظاير آن تاثير نگرفته وضعيت مالكان است. مالكاني كه ملك اجاره مي‌دهند چه مسكوني و چه تجاري يا اداري به طرق مختلف كاري مي‌كنند كه نام‌شان زيردست ماموران سازمان مالياتي درنيايد. غير از اين هم باشد آنها مي‌دانند كه ديواري كوتاه‌تر از مستاجر وجود ندارد و گرفتار شدن در دام ماليات را از جيب مستاجر جبران مي‌كنند. با همه اين اوصاف باز هم مشخص نيست آن مالك محدوده ميدان سپاه يا مالك محدوده دربند تهران كدام خلأهاي زندگي‌اش را مي‌خواهد از جيب مستاجر جبران كند چون اگر غير از اين باشد به‌طور معمول افزايش‌ها تابعي از ۱۰ تا ۱۵درصد هستند. به هر حال تابستان شروع شده و بيش از هركس ديگري اين مستاجران هستند كه حرارت بالاي اين روزها را حس مي‌كنند و آيا خنكايي هست كه دل و تن آنها را مأمن شود؟