نکند خاطرات ما هم وارداتی شود

شیدا ملکی- باز هم کارخانه‌ای دیگر آخرین نفس‌هایش را می‌کشد، دم و بازدم بی‌ثمری که هر لحظه ریزش خانواده‌هایی که از این مسیر ارتزاق می‌کردند را نزدیک‌تر می‌کند‌‌. تعطیلی کارخانه یعنی خاموش شدن روشنایی خانه کارگرهایی که زندگی‌شان وابسته به نان حاصل از چرخیدن چرخ‌های صنعت است‌؛ چرخ‌هایی که گویا سال‌ها نه تنها روغن‌کاری نشده‌اند بلکه چوب بی‌خردی و عدم برنامه‌ریزی بین دنده‌هایشان رفته و خردشان کرده است‌‌.
این حجم وسیع از بی‌خردی و خالی بودن برنامه‌ریزی اما نه‌تنها صنعت نحیف کشور را هر روز زیر رگبار آسیب‌های متعدد قرار می‌دهد بلکه حافظه تاریخی جامعه را نیز نسبت به هر آنچه روزگاری در کشور وجود داشته و امروز اثری مگر خاطره‌ای کمرنگ از آن وجود ندارد پاک می‌کند‌‌. قرار است همه تلاش‌مان را در راستای حمایت کالای ایرانی به کار بندیم اما هیچ کالایی موجود نیست تا پرچم حمایت از آن را به اهتزاز درآوریم‌‌.
بخاری‌های «ارج» سال‌هاست خانه‌ها را گرم نمی‌کنند و هیچ پدری بند «کفش ملی» فرزندش را نمی‌بندد‌‌. گرمای تابستان ملحفه‌های بافت یزد آرامش را به خواب آدم‌ها نمی‌آورد و حالا هم دیگر قرار نیست از الفبای ابتدایی تا نامه‌های عاشقانه جوانی را با خودکار بیک بنویسیم‌‌. چند سال بعد اینجا سرزمینی خواهد شد که نه‌تنها خاطره‌ای از آنچه خود ساخته است ندارد، بلکه حتی کودکان این سرزمین نمی‌پرسند چرا اینجا هیچ کس ساختن را محترم نمی‌شمارد‌‌.
در شرایطی که کارخانه‌های کشور یکی بعد از دیگری به دلیل نداشتن برنامه‌ریزی روشن، واگذاری‌های غیرهدفمند، نبود مطالعه و مسیریابی و عدم ترسیم چشم‌انداز دستخوش نابودی و خاموشی شده‌اند چگونه می‌توان چرخ‌های ادامه حیات صنعت را با قدرت و توان بیشتر به حرکت تشویق کرد؟


سوسوی آخرین چراغ‌های کارخانه‌ها به خاموشی می‌انجامد و باید فرزندان این سرزمین را متقاعد کرد تا از محصولات داخلی استفاده کنند‌‌. زمین کارخانه‌هایی که روزگاری عزت، احترام و توانمندی صنعت کشور را نه‌تنها در منطقه بلکه در دنیا زبانزد کرده بود حالا بی‌ثمر باقی مانده است و صاحبان آن بعد از اعلام ورشکستگی به دنبال فروش املاکی هستند که سال‌ها تولید گسترده‌ای را شاهد نبوده است‌‌. زمین کارخانه‌ها بی‌توجه به عواطف تاریخی جامعه تبدیل می‌شوند به سرمایه‌های راکد در بانک‌ها تا سود ماهانه بی‌هدف را تامین کنند و کارشناسان اقتصادی کشور همچنان نسخه‌های درمانی تجویز می‌کنند‌‌؛ نسخه‌هایی که سال‌ها هیچ دردی از صنعت این سرزمین را درمان نکرده است و همچنان شاهد آنیم که هر روز یکی از امید‌های صنعت کشور به ناامیدی تبدیل می‌شوند‌‌. سرنوشت کارخانه آزمایش، داروگر، کفش ملی، ارج و چندین و چند کارخانه تعطیل شده کشور چگونه تجربه کافی برای مسوولان را رقم نزده است که امروز اگر جوهر خودکار بیک تمام شود باید با خودکارهای چینی از عشق، امید و دانش گفت‌ و آن وقت است که خاطرات ما هم وارداتی می‌شود‌.
sheidamaleki.journalist@gmail.com