روزنامه شهروند
1397/04/27
زندگی بیآلایش آقا و بانوی خیّر در گنبدکاووس
ع،ش،ق حروفی هستند که سرخ پوشان هلالاحمر در کلاس ایثار و ازخودگذشتگی معنا میکنند؛ سفیران امیدی که با دستان پرمهرشان در زمان حوادث و محرومیت ها بذر زندگی می کارند و بدون تردید کاری که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. در میان زنان و مردانی که داوطلبانه در کارهای بشردوستانه جمعیت هلالاحمر فعالیت میکنند افرادی هستند که سخاوتمندانه و بدون هیچ ادعا و در نظر گرفتن قومیت و نژاد از جان، مال، اعتبارشان و هرآنچه که دارند و میتوانند انجام دهند پیشکش مردم محروم و آسیب دیده میکنند تا حال خوش در زندگی همه جاری باشد. اینگونه است که جلوههای انسانیت نمود مییابد و هلالاحمر معنا پیدا میکند. «آنا محمد آقپور» و «شهلا ملک پور» زوج خیری هستند که بیش از 12 سال است به عنوان عضو داوطلب جمعیت هلالاحمر فعالیت می کنند. آنامحمد خیر اهل سنت گنبد کاووس چهره برتر داوطلب در سال های 1390 و 1391 و خیّر برتر کشور در سال 1392 است. همسرش، شهلا خانم را هم دوستان و آشنایان بیشتر با نامهای «خانم آقپور» و «بانوی خیّر شهر» میشناسند. آنها در حالی میلیاردها تومان صرف امور عام المنفعه و ساخت بیمارستان و مدرسه و خانه هلال کردهاند که میتوانستند با آن زندگی مرفهی را برای خود فراهم کنند. هر دوی آنها معتقدند: «انسان تا زنده است و زندگی میکند باید از همنوعش حمایت کند.»نیکوکاری؛ میراث پدری
گویی لبخند و مهربانی هویت اصلی این زن و شوهر خیر است. چنان گرم و صمیمی صحبت میکنند که گویی سالهای زیادی آدم را میشناسند. اما لابهلای تمام حرفهایشان پر از دغدغههایی است که نسبت به مردم فقیر و محروم دارند. آقپور با بیان اینکه نمیتواند به هیچ وجه از مسائل اطرافش به راحتی بگذرد این احساس را میراث پدری میداند که نسل به نسل در خانوادهشان انتقال پیدا کرده است: «پدر و پدربزرگم از خیران شهرمان بودند و در جای جای شهر آثار خیرخواهیهای آنها را میبینیم. مصلای اهل سنت در بهترین نقطه شهر که نمی توان روی آن قیمت گذاشت یکی از آن آثاراست. هنوز بعد از سالها هرجمعه یادی از آن مرد بزرگ در شهر میشود. به همین دلیل تلاش میکنم که ادامه دهنده راه پدرم باشم. دوست ندارم درباره اثر مادی کارهایم صحبت کنم. چون وظیفه هرانسانی کمک به دیگران است.»
این خیر گنبدکاووسی دلش دریاست از هیچ کمکی به دیگران دریغ نمیکند. امثال او نمیتوانند در برابر انسانهایی که در اطرافشان زندگی میکنند بیتفاوت باشند: «چهره محرومیت در گوشه و کنار کشور به خصوص گنبدکاووس پیداست. باعث تأسف است که هنوز دانش آموزانی در این استان و برخی از نقاط کشور در کانکس تحصیل می کنند. این دانشآموزان به دشواری در اوج محرومیت درس میخوانند. وقتی با این صحنهها مواجه میشوم دلم آتش میگیرد. دوست دارم تمام مردم در آسایش زندگی کنند و سهم یکسانی از زندگی داشته باشند.»
بزرگترین افتخار
آقپور یکی از دلایل عضویتش در هلالاحمر را کمکهای صادقانه این جمعیت به مردم میداند: «12 سال پیش وارد جمعیت هلالاحمر شدم. به نظرم اعضای جمعیت نمونهای از آدمهایی هستند که تمام دغدغهشان کمکرسانی و حذف محرومیتهاست. این نوع نگرش بسیار ارزشمند است و به همین دلیل همیشه گفتهام و باز هم میگویم یکی از بزرگترین افتخاراتم پوشیدن لباس هلالاحمر است.»
یکی از ویژگیهایی که لابهلای حرفهای آقپور میتوان متوجه شد این است که از هیچ یک از موضوعات اطرافش به سادگی گذر نمیکند. این، نشان از وجدان بیداری دارد که هر لحظه به او برای انجام کارهای خیرخواهانه نهیب میزند. این خیر گلستانی خاطره ناراحت کنندهترین صحنهای که با آن مواجه شده را برایمان بازگو میکند: «یک بار در حال کمکرسانی به اهالی روستایی محروم بودیم که با کودک 2ماههای روبه رو شدم که از بدو تولد دو دستش کج بود. پدر و مادرش در عین نداری مجبور بودند با هزار و یک بدبختی مبلغ 20هزار تومان برای فیزیوتراپی اش تهیه کنند و هر بار چند ده کیلومتری تا شهر بروند تا به مرکز درمانی برسند. خیلی دلم شکست. همین شد که تصمیم گرفتم آنجا خانه سلامت با تجهیزات فیزیوتراپی بسازم. این کار را انجام دادم ولی هنوز روستاهایی هستند که مشکلات فراوانی دارند و نیازمند همیاری مسئولان هستند.»
دعای مردم برای ما کافیست
یار همیشگی این مرد بزرگ همسری مهربان است که در تمام لحظههای کمک رسانیهایش همراه و تشویقکنندهاش بوده است. ملکپور هم دغدغههای بزرگی دارد و به همین دلیل در تمام عرصهها کنار همسرش بوده و اکنون عضو شورای شهر گنبدکاووس است. او میگوید: «روستاهای شهر ما بسیار محروم هستند. آنها برای کوچکترین کار درمانی مجبورند مسافت زیادی را طی کنند تا به شهر برسند. در طول سال حوادث مختلفی مثل مارگزیدگی، آتشسوزی، انواع بیماریها و بسیاری از موارد دیگر آنها را تهدید میکند که حتی نمی دانند در برابرش چه کارهایی باید انجام دهند. اینها بزرگترین دغدغههای من و همسرم است. تصمیم داریم خانه روستایی هلالاحمر را با همکاری مسئولان در شهرمان گسترش دهیم تا بخشی از این مشکلات حل شود.» ملک پور بعد از همسرش عضو جمعیت هلالاحمر شده است تا همراه هم به جنگ محرومیتها بروند. این خیر گنبدکاووسی با بیان اینکه کمکرسانی و همبستگی انسانها هیچ وقت تمام نمیشود، درباره نقدهایی که گاهی برخی افراد به او درباره میزان کمک به دیگران دارند میگوید: «برخی افراد برای کمکهایی که به دیگران کردهایم نقدمان میکنند. البته راست میگویند؛ ما میتوانستیم به جای این کارها بزرگترین شرکت ها و کارخانهها را راه بیندازیم اما هیچ چیز در این دنیا ماندنی و ارزشمندتر از نام نیک نیست. ما دنبال این نیستیم که ناممان سر زبانها باشد ولی دوست داریم به دیگران خدمت کنیم. همین که مردم برایمان دعا میکنند و تأثیرش را در تمام زندگیمان میبینیم برایمان کافی است و به خاطرش خدا را شکر میکنیم.»
سایر اخبار این روزنامه
فریم به فریم از یک«جنایت خیابانی»
کنکور 98 غیرقانونی است!
برگزاری «سوپرجام» چیه؟ اونم نتونستیم
زندگی بیآلایش آقا و بانوی خیّر در گنبدکاووس
قفل آزادی را به روی خانوادهها باز میکنیم
از شکلات و شمر زمانه تا بیلبورد هالیوودی بوشهر
خروج اضطراری از چهارراههای «چهکنم»
حکایت سرهای تراشیده و سلمانیهای بیکار!
انتقام دمی موراز بروس ویلیس 18 سال بعد از جدایی
سفر بی سرانجام عشق خودروها به کیش و قشم
صفحه شهرونگ
21 شگفتی جام 21
«ممنوعیت» به بهانه جنسیت، آزار دهنده است
از زیرزمین سبزه میدان تا بانک مرکزی!
شهروندان و دوگانه شایعه و ضد شایعه