روزنامه همدلی
1397/04/30
اصلاحطلبی مردممحور و یک مرزبندی کاذب
جواد سلیمانی- چندی است در پی ناامیدی مردم از تاثیرگذاری جبهه اصلاحات و پس از اعتراضات دیماه پارسال، اصطلاحات و واژههایی توسط وفاداران به این طیف، در سپهر سیاسی ایران برای پالودن و احیای جنبش اصلاحطلبی رواج یافته تا اعتماد از دست رفته جامعه جلب شود و پس از ناکارآمدیها، عدول از شعارها و سوءمدیریتهای متوالی، اشخاصی که با این نام وارد بدنه حاکمیت شدند، بار دیگر اقبال و نگاه مثبت مردمی را بهسوی خود معطوف سازند. از اینرو با تبلیغات بسیار و برجسته کردن این اصطلاحات و درخواستهایی نظیر اصلاحِ اصلاحات، در نامههای سرگشاده، مقالهها و مصاحبهها، سعی در ایجاد مرزبندی با اصلاحطلبان داخل در حاکمیت دارند. مرزبندیای که خود نیز اعتقاد چندانی به آن نداشته و حمایتهای گاه و بیگاه از دولت و تلاش آنان برای طبیعی جلوه دادن شرایط حاکم بر جامعه (یا به اصطلاح مبارزه با سیاهنمایی! و القای امید به جامعه)، این دوگانگی رفتار را عیان میکند.دستهبندی مردممحوری (جامعهمحوری) و حکومتمحوری از این قسم اصطلاحات و تقسیمبندیهای ابداعی است که به واسطه زیبایی و بار مثبت آن، این روزها بسیار پرکاربرد است اما از لحاظ معناشناختی، از اساس غلط و با فحوای منظوری که ایشان دارند در تضاد است. اما چرا؟
پاسخِ مغالطه اول: اصلاحطلبی یعنی تغییر نظام به نفع جامعه و اگر هدف از اصلاحات تنها منافع حکومت باشد (حکومتمحوری) و دغدغه اجتماعی و نفع مردمی در کار نباشد نمیتوان اصلا کسی را اصلاحطلب نامید ـ هرچند با اغماض میتوان واژه حکومتمحور بودن را هم به آن اضافه کرد- همه کسانی که خود را اصلاحطلب میدانند بهخاطر تعریف واژه اصلاحطلبی، باید جامعهمحور باشند.
این نامگذاری از اینرو اشتباه است که اصلاحطلبانِ حکومتمحور در این تقسیمبندی و با اصول تعریف شده برای کنشگرانِ اصلاحطلب، ابدا در جرگه اصلاحطلبان قرار نمیگیرند بلکه محافظهکارانی هستند که برای بقا تلاش میکنند و در صددند به بسیاری از اشکالات مشروعیت ببخشند یا افرادی قدرتطلب، خودمحور و فرصتطلبند که با سوءاستفاده از نام مردم نگاهشان تنها به کام خود معطوف است.
از سوی دیگر، اصلاحطلبان جامعهمحور نیز میتوانند در بدنه حاکمیت حضور داشته باشند و صرف مردممحوری ناقض این مهم نیست که این طیف از کنشگران نباید برای رسیدن به قدرت تلاش کنند. به بیان شفافتر، القای این تفکر که جامعهمحوری اصلاحات باید و تنها خارج از حاکمیت و بدون تلاش برای رسیدن به قدرت باشد صحیح نیست، چرا که یکی از راههای تغییر و اصلاح نظام، ورود به آن و اعمال تغییرات از موضع قدرت است. پس صرف حضور یا عدم حضور در حکومت نمیتواند ناقض جامعهمحور بودن کسی باشد و صرف نبودن در بدنه حکومت هم نمیتواند اصلِ متضمن نگاه جامعهمحور بودن کسی قرار بگیرد، بنابر این اصلاحطلبان جامعهمحور، طیف وسیعی از کنشگران را شامل میشوند.
پاسخ مغالطه دوم: اگر به اصطلاحسازی و عالمانه بودن این دستهبندی بسیار خوشبین باشیم و اینطور استنباط کنیم که این تقسیمبندی از آنجا نشات میگیرد که به تعبیر آنان، چون عدهای از کنشگران، اصلاحات را از بالا و با شرط حضور و تعامل با حکومت پی میگیرند و از اینرو نیازمند حضور در حکومت هستند و متعاقبا مجبور میشوند برای حضور در حکومت (با هدف ایجاد اصلاحات) به هر محدودیتی تن بدهند و وقتی هم که وارد حاکمیت میشوند، دست و بالِ بستهای دارند (چون دارند در زمین محافظهکاران فعالیت میکنند)، از اینرو با این تعاریف، این طیف را حکومتمحور مینامند ولو با نیت خیر و نگاه مردمی! باز هم نمیتواند نامگذاری صحیحی باشد چرا که همچنان علیرغم روش اصلاحطلبی آنان که منوط به حضور در حاکمیت با هر شرایطی است، باز نگاه جامعهمحور دارند.
با این تعاریف، اگر منظور این تئوریسینها از دستهبندی فوق، این استدلال باشد، با اغماض تنها میبایست کسانیکه پیششرطهای حاکمیت برای فعالیت سیاسی و اصلاحطلبی در چهارچوبهای مورد نظر حاکمیت را نپذیرند و با شرایط حاضر قصدی برای ورود به حاکمیت نداشته باشند، جامعهمحور هستند! استدلالی که با آن افراد خوشنام سیاست ایران نیز متقاعد شدهاند که از این اصطلاحات استفاده کنند.
با این استدلال، جامعهمحورهای اصلاحات و به تعبیری اصلاحطلبانی که باید به سمت مردممحوری بروند باید تارک قدرت شده و دولت و حاکمیت را به محافظهکاران واگذار و از اصلاح نظام به صورت مستقیم دست بردارند، به گفتمانسازی روی آورده و امیدوار باشند محافظهکاران در طول زمان به سمت گفتمان آنان چرخش پیدا کنند، کاری که اصلاحطلبان نسل اول یا به تعبیر رایج ـ لیبرالها- به درستی در دهه 60کردند چرا که فضای جامعه، بلوغ و هوش اجتماعی و خواست اکثریت مردم در برابر خواست آن اقلیت قرار داشت. اما واقعیات کنونی این اصل را آشکار میکند که در طول قریب 40 سال، نظر اکثریت مردم و شرایط جامعه تغییر کرده، تحول از طریق اصلاحات زمان زیادی نداشته و اعتراضات و صبر مردم جوابگوی این پروسه طولانی نیست. در مجموع، این نامگذاری و این تقسیمبندی بدون تبیین روشها، اهداف و راهکارها و مبانی دستهبندی و تفاوتهای ماهوی، تنها مغالطه و اصطلاحسازی پوپولیستی برای نیل به اهدافی است که در ابتدا قید شد وگرنه از دید تئوریک به 3 دسته کاهشدهندگان آسیب؛ دنبالکنندگان و قانعشوندگان به اصلاحات جزئی و دنبالکنندگان اصلاحات ساختاری تقسیم میشوند. با این تفاسیر، نمیشود علم نظری سیاست را کنار گذاشت و اصطلاح و دستهبندیهای اشتباه و بدون پشتوانهای در جامعه رواج داد و بدان قانع بود و برای مبانی اصلاحطلبی برنامهای نداشت.
اصطلاح دیگر این روزها، تقسیمبندیِ صحیح بروکراتیک و دموکراتیک است که به حق، تنها بر قامت کنشگران در یک نظام کاملا دموکرات و مردمسالار مینشیند.
این نامگذاری و دستهبندی اصلاحطلبان، با این استدلال که اصلاحطلبانِ دموکراتیک در خارج از حاکمیت به دنبال دموکراتیزاسیون هستند و اصلاحطلبانِ بروکراتیک در بدنه حاکمیت به نفع مردم به دنبال تعامل و رایزنی با نهادهای انتصابی و محافظهکارانِ حاکمند هم گرچه صحیح اما نمیتواند از لحاظ تئوریک حق مطلب را ادا کند. چراکه در این تقسمبندی، اصلاحطلبانِ دموکراتیک خود طیف وسیعی از کنشگران تحولخواه با اهداف و دامنه تحولخواهی گوناگون را شامل میشوند (هم اپوزیسیون خواهان تغییرات ساختاری و هم اصلاحطلبان در پی تحولات غیرساختاری).
کوتاه سخن اینکه تا وقتی این کنشگران بهجای واقعی کردن تحلیلهایشان از شرایط و آوردن استدلالهایشان به بطن جامعه و زندگی با مردم، در پی اصطلاحسازی و ایجاد مرزبندی کاذب باشند- با این منظور که امید و اعتماد به اصلاحات را در مردم زنده نگاه دارند- هم نمیتوانند به هدف خود برسند و هم اینکه خود از واقعیات دور شده و با تلقین توهمات به خود از مردم فاصله خواهند گرفت. اصلاح اصلاحات نیز طبعا اگر بخواهد از جنس همین واژهسازیها و تقسیمبندیها و مرزبندیهای کاذبی باشد که خود مطرحکنندگان آن نیز بدان اعتقادی ندارند، نمیتواند به اصلاح جنبش اصلاحات در شرایط کنونی ختم شود چرا که تا مبانی غلط باشد هرچقدر هم پارلمان و نهاد بالادستی اضافه شود فقط کلاف ناکارآمدی پیچیدهتر خواهد شد.
سایر اخبار این روزنامه
آیتالله مکارم شیرازی: جلوی گرانی لجام گسیخته گرفته شود
میم.میم در «همدلی» پیدا شد
همدلی به بهانه بازخوانی پرونده موسسات مالی و اعتباری غیر مجاز پای درد و دل مالباختگان کاسپین نشست
«همدلی» از شتاب عربستان برای گرفتن جای ایران در بازارهای جهانی نفت و بی نیازی بازارها به نفت آنها گزارش می دهد
واعظی از درخواست رئیسجمهور برای تشکیل اتاق فکر دولت با نخبگان خبر داد فصلی برای هواخوری عقلانیت
اعتراضات و درگیریها در نیکاراگوئه در سالگرد انقلاب ۱۹۷۹ هم ادامه پیدا کرد اعتراض علیه انقلابی دیکتاتور
روابط یکجانبه ایران با روسیه و چین و چالشهای آن از منظر کارشناسان بررسی می شود
4. ماندگارترین نقش تاریخ سینمای ایران
اصلاحطلبی مردممحور و یک مرزبندی کاذب