روزنامه شرق
1396/01/21
اکسیر نجاتبخش حضرت امير
سخنگفتن از «انسان کامل» کمی سخت است، حتی اگر بخواهیم به مناسبت زادروز پرفروغش، به شادمانی حرفی بزنیم. بزرگمردی که در چند بُعد، زیستنی موفق داشته و توانسته است آینه تمامنمایی برای نیکبختی بشر شود. آن شخصیت آگاه از رمز و راز روابط بشری، مولاعلی(ع) است. امام بزرگواری که سرشار از مهر و عشق به محرومان و تهیدستان و درعین حال پولادین در برابر هر کسی است که بخواهد دادگری را تهدید کند. خوشبختانه بخش اعظم رفتارها و سجایای اخلاقی آن حضرت در لوح تاریخ نوشته شده است و به دور از اغراق، سفارشهای ایشان به درد هر اقلیمی میخورد تا با رشد فردی و اجتماعی آن سامان سه عنصر برابری، آزادی و پارسایی را در جامعه هدف، تضمین کند. در تاریخ بهندرت اتفاق افتاده است که انسان اندیشمند مستقلی با کولهباری از علم در فضای آزاد جامعه، به قدرت برسد. از این شمار اندک، ممکن است نام «مارکوس اورلیوس» در تاریخ امپراتوری روم برای علاقهمندان به تاریخ سیاسی جهان آشنا باشد. یک فیلسوف رواقیمسلک که نزديك به 20 سال توانست در بخش وسیعی از اروپا حکومت کند. در زمان وقوع این اتفاق تاریخی که در سده دوم بعد از میلاد مسیح در سرزمین ایتالیای امروز رخ داد، مردم شاهد آمدن شهریاری شدند که میخواست متفاوت با قدرتطلبان عمل کند و از سویی، توجه ملتها را به نظام برساخته از درسهای حکمت خویش معطوف کند. از همه بیشتر رومیان بودند که میخواستند ببینند مردی که در باغ فلسفهاش، فارغ از دیگران، همواره از سعادت و بختیاری بشر دم زده است، در صحنه عمل چه خواهد کرد؟ این فیلسوف رومی بنا بر گواهی تاریخنویسان تلاش فراوان کرد تا خود را از وسوسه سلطهجویی در امان نگه دارد؛ زیرا این دانشور نامی، اندوختهاش تا اندازهای بود که بتواند خویشتن را به سادهزیستی در قصر حکومتی و مهرورزی به انسانهای زیردست سوق دهد.اما در عمل، آنچنان که شایسته او بود، در کوران حوادث سیاسی مقطع حکومتش، نتوانست همراهان پاکآیینی در دستگاه صدارت خود گرد آورد زیرا آن ملازمان و مشاوران، عزم و جدیت در امور از سوی این حکیم حاکم را باور نکردند. مارکوس در کتاب «تأملات» مینویسد: «عنکبوت به خود میبالد که مگسی را شکار کرده؛ همینطور است کسی که خرگوشی را شکار کرده، ماهیای را به تور اندخته، گرازی را گرفته، خرسی را به دام انداخته یا سارماتیها را اسیر کرده است. اگر به اصول توجه کنی، آیا همگی آنها دزد و راهزن نیستند؟» (تأملات، ترجمه عرفان ثابتی، ص 127). بنا بر گفته ویل دورانت شواهدی در دست است که اورلیوس حکیم تلاش داشته شکاف بین طبقه فرودست را با مرفهان و صاحبان امتیازات ویژه، کمتر کند اما به شهادت تاریخ، موفقیت محسوسی در این کار نصیب او نشده است. این امپراتور زاهدپیشه بیش از حضور در میان لایههای اجتماع، تمامی تصمیمات خود را با اعضای سنا در میان میگذاشت و بدون نظر آنان کاری نمیکرد درحالیکه این شیوخ سنانشین، غالبا آلوده به قدرت بودند و اجازه هیچگونه اقدام اصلاحگرانهای را به وی نمیدادند و کار را به جایی رساندند که کلمات پرفضیلت و مطنطن او در میان اوراق کتاب و شیرینی خطابه، محصور بماند. پیامدهای منفی این بیاثری در تصمیمات حکومتی سبب شد که او به اقامت در قصر بیمیل شود و در سه مقطع از دوران صدارت از قدرت فاصله بگیرد اما به سفارش صاحبان اصلی قدرت بار دیگر به مسند خویش بازگردد. سرانجام در واپسین قهر خود، عطای حکومتداری را به لقایش میبخشد و مراجعت به مدرس تعلیم فلسفه رواقی را بر سیاستمداری ترجیح میدهد. در مقایسه با این رویداد تاریخی که در مغربزمین به وقوع میپیوندد، حدود 500 سال بعد از آن، دوره حکومت حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) در منطقه بینالنهرین و شهر کوفه به منصه ظهور میرسد و این آزمون بار دیگر در محک تجربه تاریخ قرار میگیرد. بار دیگر، حکیمی حاکم میشود و درست برخلاف سلف رومیاش، چنان توفانی در بدنه حاکمیت به پا میکند که همگان را شگفتزده میکند. این حکیم دادخواه، مصرانه خواستار بازگشت تمام و کمال ثروتهایی میشود که در حکومتهای گذشته حیفومیل شدهاند و با جدیت مثالزدنی بر این حکم میایستد که حتی اگر بهرههای بیتالمال به کابین زنان رفته باشد، بهانه درستی نیست و باید همه اموال به خزانه مردم برگردد. پیشوایی که حتی دادن امتیاز ویژه به برادر نابینایش را نیز روا نمیدارد و انجام خواسته مالی او را با یورش و غارت خانههای مردم یکی میداند. این بار است که اعتماد مردمی به یک حاکم فرزانه و دلسوز شکل میگیرد و باور به تغییر اوضاع به نفع مردم، تاروپود جامعه را فرا میگیرد. درحالیکه به موازات این اقبال عمومی، ناکامان قدرت هستند که ویژهخواری بیدغدغه خویش را در خطر میبینند، تصمیم به تخریب شخصیت این حکیم حاکم میگیرند و به ناچار مقدمات جنگهای خانمانسوز را پیریزی میکنند. اما سرانجام با ناکامی و شکست کامل در جنگهای طولانی، احساس میکنند که در این دوره زمامداری دیگر سفرهای برای آنها گسترده نیست تا با سوءاستفاده پنهانی بخواهند مالاندوزی کنند و سوار بر قدرت، ژست زاهدان معتمد مردم را بگیرند. مولا علی (ع) اینگونه استوار، تمامقد و مؤمنانه، نمونه موفقی در ایجاد آرامش، تعالی و تأمین رفاه مردم میشود و همچنین در مبارزه با هرگونه تجمع قدرت نسخه درمانگری به دنیا عرضه میکند که اجرای کامل آن میتواند زمینه استبداد رأی را از بین ببرد. تأملات اندیشمندانه این حکیم شفیق برای تشنگان حقیقت خطبه میشود و در سوی دیگری حکمتها و تدبیرهای شفابخش را در نامههایش به دیگران میفرستد و نکتههای برجستهای را برای زیستنی خدایی بیان میکند. این همه اندرز برای آن است که تاریخ مدنی بتواند الگوی کمنظیری را تجربه کند که قدرت خویش را از لایههای اجتماع برمیگیرد و امانتدار حریم شخصی و نگاهدار ایمان مردم است. از نگاهی دیگر مطالعه دوره زمامداری آن حضرت میتواند شیوهنامه موفق حکومتی قلمداد شود تا مردم بتوانند معیار قدرتسپاری به منتخبان خود را بر همین روش پایه نهند؛ امیدی که برگرفته از متن انسانساز کتاب اوست. از این رو ضروری است درسهای نهجالبلاغه آن بزرگمرد به طور جدی در محفل حقیقتجویان بازگو شود تا چراغ راه قرار گیرد. گفتار امام علی (ع) چنان عالم بزرگ اهل سنت، شیخ محمد عبده را متأثر میکند که آن را والاترین و کوتاهترین سخنی بداند که فارغ از وحی، بر زبان یک بشر جاری شده است. در سوی دیگر، جرج جرداق نویسنده مسیحی تنها در پنج جلد کتابش به سیره تابناک آن حضرت پرداخته است. برگزاری جشن ولادت آن امام برین فرصتی است که این اکسیر نجاتبخش بازیابی شود. چه خوب است که مجالس منسوب به امام علی(ع) بیش از تحریک احساسات، بر پایه تفکر و امامشناسی بنا شود تا طنین انسانساز آن بتواند مرزهای آیینی را درنوردد و این شخصیت الگو، گرفتار حبس جغرافیایی نشود.
سایر اخبار این روزنامه
برنامه دشمن القای احساس «نمیشود و نمیتوانیم» است
رئيسي رسما آمد
چه چيزي در انتظار رئيسي است
بدترین توهینها را شنیدم اما تحمل کردم
تماس تلفنی روحانی با پوتین و بشار اسد
صداوسیما بدون قانون اداره میشود
قاليباف همچنان صريح به رئيسجمهورحمله میکند
تأیید صلاحیت شدم
نامهاي سرگشاده براي «كلنل»
اکسیر نجاتبخش حضرت امير
چه کسی نماد تغییر خواهد شد؟