بورس جدی گرفته‌ نمی‌شود

هادی مومنی- مهار نقدینگی‌های سرگردان در اقتصاد همیشه یکی از دغدغه‌های دولت‌ها در ایران بوده است‌. نگاهی به تحولات چند دهه گذشته به خوبی نشان می‌دهد که اقتصاد ایران در برهه‌های متفاوت که بخش عمده آن تحت تاثیر تحریم‌های بین‌المللی قرار داشته، به شدت با نقدینگی‌های سرگردان مواجه شده به‌طوری‌که هر از چندی یکی از بازارهای مالی همانند «سیستم بانکی، ارز، طلا، سکه، مسکن، خودرو» با سیلی از نقدینگی‌های پنهان و آشکار به کانون توجه سرمایه‌گذاران تبدیل می‌شود‌. نگاه سرمایه‌گذاران در این گونه زمان‌ها (هدایت شدن نقدینگی به یک بازار خاص) نشات گرفته از رفتار و واکنش دولت در بخش سیاست‌گذاری‌ها و مقابله با آسیب‌های جاری همانند تحریم است‌. در آخرین تحول در بخش گردش نقدینگی‌های سرگردان در اقتصاد ایران که در چند ماه اخیر شکل گرفت به روشنی وضعیت همیشگی در کوچ نقدینگی‌ها و خارج شدن پول‌ها از خانه‌های مردم به سمت بازار کالاهای سرمایه‌ای همانند طلا، سکه و دلار را مشاهده کردیم‌. این اتفاق در حالی شکل گرفت که سرمایه‌گذاران تا پیش از آن به صورت متعادل در بازارهای سرمایه‌پذیر اقدام به سرمایه‌گذاری کرده بودند اما به یکباره وقتی قیمت دلار طی کمتر از پنج ماه بیش از هفت هزار تومان افزایش یافت از نرخ 11 هزار تومان هم عبور کرد و یا قیمت سکه با بیش از سه میلیون تومان صعود تاریخی از چهار میلیون تومان نیز بیشتر شد و همین طور قیمت طلای 18 عیار با شتابی غافلگیرکننده حتی از نرخ 300 هزار تومان هم فراتر رفت سرمایه‌های سرگردان به این بازارها سرازیر شد و روز به روز آتش رشد بی‌محابای نقدینگی‌ها را شعله‌ورتر کرد به‌طوری‌که گویی اختیار و کنترل بازارهای از دست دولت نیز خارج شده است‌. هر چند پس از آن دولت و بانک مرکزی با ارائه بسته ارزی توانستند اندکی آرامش را به بازارها برگرداند اما دغدغه مهار نقدینگی‌های سرگردان همچنان در اقتصاد نفتی و دولتی ایران وجود دارد‌. یکی از بازارهایی که از آن به عنوان مهار و هدایت نقدینگی‌های سرگردان به آن نام برده می‌شود بازار سرمایه است که با عمر 50ساله خود در اقتصاد ایران هنوز نتوانسته به جایگاه قابل اعتنایی دست پیدا کند‌.
دولت‌ها در همه دوره‌ها با شعار دادن و حتی ارائه برنامه‌های عملیاتی قصد داشته‌اند بازار سرمایه و بورس را به صورت جدی و واقعی برای مهار نقدینگی‌های سرگردان به بازی بگیرند اما تا به امروز این وعده‌ها راه به جایی نبرده است‌. دو مساله مهم در این میان بیشتر از سایر موارد دلیل سهم اندک بازار سرمایه در جذب نقدینگی‌های سرگردان بوده است‌.
دو علت اصلی به حاشیه رانده شدن بازار سرمایه
«شفاف نبودن بازار سرمایه و ابعاد کوچک بازارهای آن» را می‌توان دو علت اصلی به حاشیه رانده شدن این بازار در مهار نقدینگی‌های سرگردان و جدی نگرفتن آن از سوی دولت‌ها عنوان کرد‌. آمارها، عملکردها، چالش‌ها و ابهام بازار سرمایه در عمر نیم قرن خود به خوبی گویای این مساله است که به واقع این بازار هر چند با شعار شفافیت همیشه تلاش دارد که حداکثر سعی در جذب سرمایه‌ها را انجام دهد اما از یک سو به خاطر سیاست‌های ابهام‌برانگیز و محدودکننده و از سوی دیگر به دلیل کمبود مدیران شایسته و یک رهبر به معنای واقعی در راس بازار سرمایه همیشه دست به فرصت‌سوزی‌های متعددی زده است و عملا این بازار به یک جزیره و یا حتی حیات خلوت برای مدیران بازار سرمایه با حداقل تحرک بدیع و نوآور مدیریتی، غول‌های دولتی و نهادهای وابسته تبدیل شده تا با استفاده از رانت، خلاهای قانونی، هدایت مصنوعی معاملات و حتی حذف نکردن محدودیت‌های توسعه‌ای در بازار سرمایه به فکر آینده کوتاه‌مدت و انتفاع‌های متعدد خود هستند‌ که تنها راه‌حل آن ابتدا تغییر نگاه حقیقی دولت نسبت به بازار سرمایه و در گام بعدی تغییرات عمده از راس تا لایه‌های میانی مدیریتی در این بازار است تا با ورود مدیران کاردان و مقتدر جایگاه بازار سرمایه ایران با یک بازتعریف جدی در اقتصاد ایران مواجه شود و با اجرای برنامه‌های تحول‌گرا بتواند در مهار نقدینگی‌های سرگردان اقتصاد ایران سهم بسزایی داشته باشد و دایره فعالیت بازیگران در این بازار همگانی شود و فقط در اختیار رانت‌خواران متعدد در پیکره این بازار نباشد.


ابعاد کوچک و مدیران ناکارآمد
مساله بعدی که باعث شده تا مهار نقدینگی‌های سرگردان در بازار سرمایه به معنای واقعی تبدیل به یک واقعیت نشود به ابعاد کوچک بازار سرمایه ایران برمی‌گردد که کاملا وابسته به مساله نخست ذکر شده بالا و البته اراده واقعی دولت‌ها برای گام برداشتن در مسیر توسعه‌ای این بازار است‌. در حال حاضر با وجود همه تبلیغات، هدایت مصنوعی بازارها و‌. ‌. ‌. ارزش بازار سهام در مرز 500 هزار میلیارد تومان بر اساس آخرین آمارها به ثبت رسیده است‌. آیا این حجم از ظرفیت در بزرگ‌ترین و جذاب‌ترین بازار سرمایه ایران «بورس» می‌تواند پذیرای جذب بخش قابل توجهی از نقدینگی‌های سرگردان باشد؟ به‌طور مشخص پاسخ به این سوال خیر است‌.
شرط اصلاح ابهام‌ها
بازار سرمایه ایران با همه پیشرفت‌های چند سال اخیر حتی در بخش تامین مالی همچنان در مقابل سیستم بانکی با وجود ابزارهای مالی متنوع یک بازنده تمام‌عیار است که این مساله هم نشان می‌‌دهد باید تحولات بنیادی زیادی در بازار سرمایه ایران رخ دهد تا این بازار بتواند در مهار نقدینگی‌های سرگردان نقش جدی‌تری داشته باشد که مشخصا با حرف و شعار این مهم روی نخواهد داد‌. به طور مشخص وقتی این تحول در بازار سرمایه روی می‌دهد که شروط مطرح شده در این نوشتار با بررسی‌های همه‌جانبه و در نظر گرفته شدن سایر مسائل مرتبط اجرایی تا حیات خلوت فعلی بازار سرمایه به یک بازار پویا در اقتصاد ایران تبدیل شود‌. اراده و نگاه دولت تعیین‌کننده این تغییرات خواهد بود‌.