در جست‌وجوی آینده

سجاد وجدانیان- یکی از پرسش‌هایی که به ویژه این روزها دوباره احیا شده این است که بالاخره مسوول این وضعیت نامناسبی که به هیچ وجه در شان ایران و ایرانی نیست، کیست؟ مجلسی که قانون بد وضع کرده، دولتی که قانون را بد اجرا کرده یا دستگاه قضا که بد نظارت کرده یا هر سه، کدام یک باید پاسخگو باشند؟ نخستین پاسخی که به ذهن خطور می‌کند این است که هر سه اینها در حد و اندازه خود مقصرند. هر چند این درست‌ترین پاسخ به نظر می‌رسد اما بررسی عمیق‌تر، به بن‌بست‌هایی می‌رسد که تفسیر آن راحت نیست. اگر فرض کنیم که مجلس، دولت و دستگاه قضا با وجود همه ادعاهایشان، عملکرد نامناسبی داشته‌اند، این برای یک دوره قابل قبول است ولی با توجه به اینکه اینها- به‌طور اخص مجلس و دولت- در هر دوره توسط مردم انتخاب می‌شوند، صورت مساله تغییر می‌کند به اینکه چرا برای دوره‌های بعد هم دوباره مردم اینها را انتخاب کرده‌اند. اینجاست که مساله به بن‌بست می‌رسد به دلیل اینکه پرسش‌کننده- مردم- که به دنبال یافتن مقصر این وضعیت بود، خود متهم ردیف اول شد. برای رهایی از این بن‌بست، چشم‌ها را باید شست و جور دیگر باید دید یعنی اینکه باید بررسی کرد که چه عاملی این‌قدر انگیزه در مردم ایجاد کرده که آنها به جای اینکه خواستار تغییر در فرآیندها شوند، همواره حاضر شده‌اند این‌گونه انتخاب کنند. در پاسخ باید اشاره کرد که این به اعتمادی برمی‌گردد که در طول این مدت به این افراد منتخب، چه برای نمایندگی مجلس و چه برای ریاست‌جمهوری شده است. اگر به نام افرادی که به این پست‌ها رسیده‌اند دقت شود، ملاحظه می‌شود که بیشتر اینها دارای سوابق انقلابی و جبهه‌ای بوده‌اند. به بیان دیگر این افراد ریشه اعتماد و مشروعیت خود را از مبارزات انقلابی و حضور در جبهه‌های جنگ گرفته‌اند. اینها توانسته بودند سختی‌های مبارزه را تحمل و به خوبی مدیریت کنند اما هیچ‌گاه نتوانستند دوران پس از مبارزه و آینده را مدیریت کنند. اینها حتی نتوانستند آینده‌ای را که خود در برنامه‌ریزی‌هایشان به مردم وعده داده بودند محقق سازند. و در عین شگفتی، در هیچ زمانی هم نخواستند قبول کنند که دوران مدیریتی آنها به پایان رسیده است. نخواستند بازنشسته شدن خود را بپذیرند و متاسفانه تا الان هم نپذیرفته‌اند. هنوز هم در مقابل بازنشستگی مقاومت می‌کنند و معتقدند دود از کنده بلند می‌شود. آری؛ این دودی که امروز همه چشم‌ها را سوزانده و اشکبار کرده است، از همین کنده‌ها بلند شده است.
s.vojdanian@chmail.ir