رویارویی با موقعیت متزلزل ترامپ

امید پورعزیز - در چند روز اخیر روند حوادث در آمریکا حول نزدیکان ترامپ آنقدر سریع و پرهیاهو شده که ناخودآگاه هیجاناتی را در عرصه سیاسی این کشور و البته در جهان رقم زده است‌ به‌نحوی که دیگر مقایسه سرنوشت ترامپ با نیکسون یا مطرح کردن احتمالاتی همچون استیضاح، استعفا و حتی دادگاهی شدن شخص ترامپ نیز دور از ذهن نمی‌نماید‌. اما آنچه در این فضای ملتهب مهم است، این است که ترامپ شبیه هیچ‌کدام از سیاستمداران سابق ایالات متحده نیست و پیش‌بینی عملکرد و حواشی او نیز به هیچ‌وجه امر ساده‌ای نیست‌. البته برخی این را به عنوان نقطه ضعف و عده‌ای نیز آن را به‌عنوان نقطه قوت او مفروض می‌دارند اما فضای تعلیق و متضادی که ترامپ در عرض این دو، سه سال ایجاد کرده، توانسته پایداری نسبی را برای او ‌در کاخ سفید به همراه داشته باشد‌. اما با تمام این اوصاف به‌نظر می‌رسد نه تزلزل او و نه حتی پایداری او را نباید به این راحتی ملاک عمل قرار داد‌. ترامپ اساسا مرد جنجال و معامله است لذا برخلاف سایر سیاستمداران جهان هر آن ممکن است معادلات جدیدی در رویکردهای او به وقوع بپیوندد که و عملا محاسبات موجود در ‌هاله‌ای از ابهام قرار گیرد‌. البته تمام این تعلیق‌ها و غیرقابل پیش‌بینی بودن‌های او لزوما معطوف به شخص ترامپ نیست و عملا زاییده دخالت پرزور اهرم سرمایه در امر سیاست در ایالات متحده است‌. بلوک‌های قدرت و سرمایه در این کشور بعضا آنقدر مسلط می‌شوند که عالم سیاست را به عنصری وابسته به خود بدل می‌کنند‌. لذا دموکراسی آمریکا با وجود مترقی بودنش بعضا قربانی و چه‌بسا گروگان بلوک‌های قدرت و ثروت می‌شود. حتی در اتفاقی نوظهور در آمریکا امپراتوری‌های رسانه‌ای سنتی نیز در مورد مقوله ترامپ آنقدر تاثیرگذار نیستند که یکه‌تاز باشند و عوامل دیگری از جمله عوامل نژادی، تحریکات مذهبی و ایدئولوژیکی به صف اول مولفه‌های تاثیرگذار در جامعه آمریکا بدل شده‌اند‌. در این موقعیت اما نسبتا جدید و پیچیده فعلی ایالات متحده، یافتن رویکردهای مناسب سیاست خارجی برای هر کشور دیگری پرمخاطره و بدیع است‌. حال اگر کشوری همچون ایران در یک موقعیت خاص نیز با آمریکا قرار داشته باشد، عملا کشف رویکردهای صحیح سیاست خارجی در مواجهه با آمریکا به مراتب سخت‌تر و پیچیده‌تر نیز می‌شود‌. به احتمال قریب به یقین در دو سال اخیر دستگاه سیاست خارجی ایران در مواجهه با پدیده ترامپ رویکرد قابل دفاعی نداشته و بیشتر در موضع انفعالی قرار گرفته است‌. اما ممکن است در اتفاقات اخیر و معضلات پیچیده پیش پای ترامپ نوعی ذوق‌زدگی و تلقی نقطه پایانی برای او در ذهنیت دستگاه سیاست خارجی شکل گیرد و عملا چنین تلقی‌ای منجر به اتخاذ سیاست‌های جدیدی نیز شود‌. به‌عنوان مثال ممکن است این برداشت مجددا منجر به سرمایه‌گذاری بیشتر روی طیف خاصی از دموکرات‌ها در آمریکا شده و حساسیت بیشتری در جمهوریخواهان برانگیزد. ولی احتمالا چنین رویکردهایی یک ریسک پرهزینه و البته با شانس موفقیت کم را برای ایران به همراه خواهد داشت‌. در واقع ایران هیچ‌گاه در یارگیری جناح‌ها در آمریکا موفق عمل نکرده و سرمایه‌گذاری برای تعامل با هرکدام از آنها، عملا آن دیگری را علیه این اتحاد ضمنی شورانده است‌. حال به نظر می‌رسد ایران در موقعیت وسوسه‌انگیز فعلی باید پای خویش را از بازی‌های داخلی آمریکا بیرون بکشد‌. البته این رویکرد برای تمام کشورهای جهان یکسان نیست و کشورهای دنیا براساس منافع ملی خویش می‌توانند قرابت بیشتری به یکی از دو حزب حاکم آمریکا پیدا کنند ولی چون ایران در موقعیت خاص خصومت تاریخی با آمریکا قرار دارد، چندان عقلانی نیست که تعاملاتش را صرفا با یک جناح خاص پیش ببرد. این استراتژی بی‌طرفانه شاید بتواند تا حدی موجبات خرسندی ترامپ را نیز فراهم سازد، ولی در میان‌‌مدت خلا مفاهمه بین طرفین عملا باز هم منجر به تشدید سینوسی خصومت‌ها با ایران خواهد شد‌. به نظر می‌رسد در شرایط فعلی و ضعف نسبی موقعیت رییس‌جمهور آمریکا، بهتر است ایرانی‌ها به‌صورت داوطلبانه مبحث سیاست کلان رفع مخاصمه بین طرفین را مطرح و تمایل خویش را برای پیشبرد دوجانبه این رویکرد اعلام نمی‌کنند که این عملا می‌تواند مدخل امیدوارکننده‌ای برای ورود به روند مذاکرات آتی باشد‌. با چنین رویکردی عملا ممکن است ترامپ برای رهایی از بخشی از دردسرهای داخلی خویش و به‌عنوان تلقی یک امتیاز برای خود از این رویکرد ایران استقبال مضاعفی هم کند ولی حتی چنانچه چنین سناریویی نیز به‌وقوع نپیوندد، عملا هزینه سوار شدن بر قطار تقابل مستقیم دیوانه‌وار با ایران در آمریکا توسط افرادی همچون بولتون نیز افزایش می‌یابد‌. در واقع چنین پیشنهادی از سوی ایران در شرایط متزلزل فعلی نه‌تنها یک نقطه ضعف برای ایران تلقی نشده بلکه وسوسه‌ها و احتیاط برای مواجهه با ایران را برای آمریکایی‌ها افزایش می‌دهد‌. لذا هوشمندی و پرهیز از هیجان‌های کاذب و شعاری در موقعیت خطیر فعلی ترامپ و البته انتخابات میان‌دوره‌ای آتی کنگره بسیار حائز اهمیت است و می‌تواند در‌برگیرنده نور امید برای خروج از بحران‌های فعلی برای ایران محسوب شود‌.
omid.pouraziz@gmail.com