برای جان سوختگان مریوان

اخلاق شهروندی حکم می‌کند که همه شهروندان به صورت برابر برای داشتن جامعه‌ای مبتنی بر مشارکت مدنی داوطلبانه و برای تامین مصلحت عمومی جامعه،باهم همکاری كنند.این همکاری معطوف به ایجاد بسترهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مناسب برای تداوم جامعه است، ضمن اینکه در راستای کاهش یا حل آسیب‌ها و مشکلاتی است که در مسیرحرکت پیش می‌آید. حفظ محیط‌زیست ونگهداری آن برای استفاده جامعه درحال وبرای آیندگان نیز،ازجمله مسئولیت های مدنی شهروندان است. اگر چه با توجه به تخصصی شدن حوزه‌های زندگی انسان در جامعه،امروزه برخی مسئولیت ها را سازمان‌های غیردولتی بر عهده می‌گیرند. این سازمان ها با استفاده از عضویت داوطلبانه شهروندان علاقمند، مسئولیت مدنی بیشتری را نسبت به سایر شهروندان می پذیرند.
انجمن سبز چیا درمریوان نیزازجمله این نهادهاست که برای حفظ و نگهداری جنگل‌های این منطقه فعالیت کرده و می‌کند. نه تنها در این زمینه که در زمینه‌های دیگر امدادرسانی از جمله وقوع حادثه‌های پی در پی زلزله در کرمانشاه،انجمن سبز چیا با افراد توانمندی چون شریف باجور و همکاران‌شان، شانه به شانه دیگر نهادهای مدنی موثر در میدان، همکاری داشته و تلاش بی وقفه‌ای را به انجام رسانده است.ازمنظر اخلاق و حقوق شهروندی، می‌توان -و حتی به یقین چنین است-اقدام به عمل شریف باجور و همکارانش را بسیار ستودنی تلقی کرد که گرانبهاترین عنصر وجودی خودرا برای آن نهاده‌اند و مقامی رفیع یافتند. در کنار آن، اما سوالات زیادی مطرح می‌شوند که ناظر برمسئولیت حاکمان است در تامین ابزار و وسایل اولیه و اساسی برای اطفای حریق در جنگل‌ها. اینکه چرا در هیچ کجای کشور و ازجمله در جنگل های مریوان از قبل پیش‌بینی لازم برای استقرار واحدهای امدادونجات پیش‌بینی نشده است؟و اینکه مسئول این امر کدام موقعیت اداری یا سیاسی است؟ اینکه چرا باید مدافعان محیط زیست که از جمله حوزه‌های فعال در کشور و در سطح جهان است،زیرفشارهای مختلف باشندبه گونه‌ای که حتی از انجام وظایف و مسئولیت‌های پذیرفته خود نیز باز بمانند؟ چرا باید درتوجیه آتش گرفتن جنگل ها که از حیاتی‌ترین حوزه ها و سرمایه‌های طبیعی کشور است و نابودی آنها چرخه حیات را در منطقه و کشور تهدید جدی می‌کند، تنها به عامل گرمای هوا بسنده کرد و توجهی به خطای عمد یا غیر عمد انسانی نکرد و برای جلوگیری از تکرار آن به راه های بازدارنده نیندیشید؟ چرا باید اجازه داد فرزندان برومندی چون شریف باجور و همراهانش به آسانی طعمه آتش شوند، در حالی‌که با استفاده از تکنولوژی روز اطفای حریق، آتش‌سوزی‌های خواسته و ناخواسته در جنگل‌ها را می‌توان به‌خوبی مهار کرد. ضمن اینکه بازخوردهای مطرح شده به این حادثه و فاجعه ناگوار را من چندان مبتنی بر اخلاق شهروندی نمی بینم. برخی کاربران فضای مجازی با نادیده گرفتن این واقعیت ها، تلاش جانباختگان این فاجعه را«قهرمان بازی» تعبیرکرده و عمل انسانی آن‌ها را نادیده می‌گیرند. این‌گونه قضاوت‌ها نشان دهنده ضعف اخلاق شهروندی در کشور و البته ناظر بر وجود فضای امنیتی حاکم به منطقه نیز است. علاوه بر این،استفاده از فرصت‌های پیش آمده برای جریانات سیاسی به همین میزان متناسب بااخلاق مدنی نیست زیرا نه جانباختگان یارای دفاع از خود را دارند و نه سندی دایر بر وابستگی آنان به جریانات سیاسی وجود دارد که این حادثه بتواند به منبع مشروعیت بیشتر برای آن‌ها تبدیل شود. فضای فعالیت‌های مدنی، فضایی بيشتر معطوف به اخلاق شهروندی و مدنی است و با موضوع رقابت های سیاسی حزبی که اهداف دیگری را در سطح جامعه سیاسی دنبال می‌کند، در ماهیت خود متفاوت است و بر همه جریانات سیاسی دولتی و غیردولتی است که این واقعیت آشکار را درک كنند و حریم آن را نگه دارند. دربرابر تلاش‌های شریف باجور و همراهانش،سر تعظیم فرود می‌آورم و برای روح آن‌ها آرامش و سرور آرزو می‌کنم و امیدوارم که ما نیز بسان جوامع پیشرفته و دمکراتیک، تلاش كرده تا اخلاق شهروندی و دمکراتیک را تجربه کنیم و به آن احترام بگذاریم.