على اصغرشعردوست پیام عاشورا، تداوم حیات شیعه

پیام عاشورا، تداوم حیات شیعه اى یاد تو در عالم، آتش زده ‏بر جان‌ها
هرجا ز فراق تو، چاک است گریبان‌ها
بسیار حکایت‌ها گردیده ‏کهن اما
جانسوز حدیث تو تازه است به دوران‌ها


این‌سان که توجان دادى در راه ‏رضاى حق
آدم به تو مى‌نازد اى اشرف انسان‌ها
عاشورا، اى فصل مکرر تاریخ خونبار شیعه، که شیعه را به بعثت و نهضت جدیدى مى‌خوانى و حدیث میثاق مکرر با پاکى و آزادکى را براى زندگى سر مى‌دهى.
عاشورا! فصل خونباران عشق، روز میعاد با زندگى، شیعه حیات خویش را وامدار توست. ما به انتظار تو زندگى مى‌کنیم، تویى که مرگ را قربانى زندگى مى‌کنى تا حیات، جلا و طراوت و روشنى پیدا کند. واسطه العقد زمانى. حیات ما با زمانى که تو هستى پیوند خورده ‏است! در گذار از گریوه‌هاى دشوار، سراج منیرى هستى که روشنى از تو آغاز مى‌شود؟ چرا که در شب روزگاران، هفتادودو ستاره را برگستره نیلى آسمان نشاندى که تا قیام قیامت بمانند و پرتوافشانى کنند. اى زمان ازلى! براى تو پایانى نیست. تو چشم مراقب زمانى. زمان و زندگى ما از آن روز آغاز شد که تو قدم به آستانه هستى نهادى و از آن روز ما زمان و مکان را با تو معنا و بودن خویش را با تو تفسیر مى‌کنیم.«کل‏یوم عاشورا و کل شهر محرم وکل ارض کربلا»
عاشورا! تو عرصه رویارویى همه خوبى‌ها و فضیلت‌ها با همه بدى‌ها و پلیدى‌هایى. ‏تو فرصت عروج آدمى از خاک تا افلاک هستى، مگر نه اینکه در سرزمین کربلا بود که حضرت حربن یزید ریاحى به آنى فاصله خاک تا افلاک را درنوردید و خیمه برگستره عرش زد. تو پاکبازىِ تمامیت انسانى. درکربلا و عاشورا همه چیز رنگ شهادت دارد، حتى زندگى عاشوراییان پس از آن فاجعه هولناک نیز در شهادت معنا مى‌یابد. تو سنتى هستى که هزار و چهار صد سال است هر سال زنده‌تر و توانمندتر مى‌شود و در پویه ‏تاریخ، هر روز تولدى مجدد مى‌یابد.
خیل خیل، عاشقان در کوى و برزن، حدیث دلدادگى تو را زمزمه مى‌کنند، هر یک به ‏زبانى و گونه‌اى همه یک سخن دارند، سخن نامکرر عشق بر زبان پاکبازان، ترجیع‌بند همیشگى حیات شیعه‌: حسین، حسین، حسین...
حسین(ع) آموزگار شهادت و آزادى است! براى امر به معروف و نهى از منکر و رسیدن به گوهرگرانبهاى حریت، جان عزیز خویش را قربانى کرد؛ براى بقاى دین ‏محمد(ص)، شمشیرها را به میهمانى تن خویش خواند. پیام روحبخش او در رهگذر ایام هرروز جلا و روشنى بیشترى مى‌یابد. اگر در صحراى کربلا حتى گروهى اندک نبودند تا پیکر پاک حضرت و یارانش را به خاک بسپارند، درگذر ایام، نسل‌ها با عشق به بزرگوارى و آزادگى و عظمت روحى و معنوى او، زیسته‌اند و گاه جان باخته‌اند.
بیرق خونینى که حضرت اباعبدالله الحسین(ع) در سال شصت‌ویک هجرى ‏برافراشت، میلیون‌ها تن را در توالى ایام به سمت آزادگى و انسانیت و مردانگى رهبرى کرده است و گویی گذشت روزگاران، نهضت حسینى را بلندمرتبه و عظیم‌تر مى‌نماید. ‏خونى که دشمن در ریگستان کربلا بر زمین ریخت، در اعصار متمادى، جوشش و رویش یافته و بدی‌ها را در خویش فرو برده و درخت برومند آزادگى را به برگ و بار نشانده است. عاشورا نمودگار ایثار و گذشت و حریت است و هر آن که دوستدار ‏ارزش‌هاى قدسى است، به امام حسین(ع) که معلم این ارزش‌هاست به چشم بزرگوارى مى‌نگرد.
به تولاى حسین(ع) در عاشوراى او نوحه سر مى‌کنیم؛ در رثاى او شریک مى‌شویم؛ و با حضرتش عهد مى‌بندیم که درس‌هاى مکتب عاشورا را در لحظه‌لحظه انقلاب مقدس اسلامی‌مان تکرارکنیم! چرا که نام شیعه با دوستدارى امام حسین(ع) پیوند خورده است. ما همه دوستدار اوییم و دوستدار مکتب او و حسین(ع) کوکب هدایتى است که شب‌هاى ظلمانى را به فروغ خویش روشن مى‌کند.
اى گلشن دین سیراب، با اشک محبانت
از خون تو شد رنگین هر لاله به بستان‌ها
یک جان به ره ‏جانان دادى و خدا داند
کز یاد تو چون سوزد تا روز جزا جان‌ها
در دفتر آزادى نام تو به خون ثبت است
شد ثبت به هر دفتر با خون تو عنوان‌ها اى گلشن دین سیراب، با اشک محبانت
از خون تو شد رنگین هر لاله به بستانها
یک جان به ره ‏جانان دادى و خدا داند
کز یاد تو چون سوزد تا روز جزا جانها
در دفتر آزادى نام تو به خون ثبت است
شد ثبت به هر دفتر با خون تو عنوانها