محمدعلی وکیلی چه می‌شود و چه باید کرد؟

روزهای سختی بر ما می‌گذرد. سخت گرفتار زمانه‌ای ناهمراه و بادهایی ناموافق شده‌ایم. جنگی پیچیده درگرفته و «ما» در میانه‌ این آشوب ایستاده‌ایم. همه سخت دل‌آشوبِ آینده‌ ایرانیم. خیلی‌ها از آینده می‌پرسند و می‌هراسند! «بحرانِ امکان» گریبانِ ذهن و زبانِ همه را گرفته است و ما در مخمصه‌ای سخت گرفتار آمده‌ایم آنچنان که عده‌ای فسیل شده و شتیل بگیران اجنبی به هوس براندازی متینگ می‌گیرند! روزگار بر ما تنگ گرفته است و کشکولِ تدبیرها چاره‌ای نمی‌سازد. در این میان، سوال اساسی این است که در این شرایط، دقیقاً چه می‌شود و چه باید کرد؟
در لحظه‌ای که اکنون ایستاده‌ایم، دو گونه مواجهه می‌توان داشت؛ یا می‌توان سر به راهِ تقدیر نهاد و تقدیرگرا بود و یا آستینِ عمل بالا زد و تصمیم گرفت و دریچه‌های جدیدی از «امکان» را گشود و اراده‌ای ملّی به نمایش گذاشت.
هر کدام از این دو راه، متضمنِ مواضعی شناخت‌شناسانه است. گروه اول، معتقدند دستِ ما در تاریخ و از تاریخ‌سازی کوتاه است. گردبادِ حوادث چندان سرنوشت ما را می‌پیچد که جای هیچ تقلا و راهی به رهایی نمی‌ماند. در این پارادایم، ما محکومانِ «شرایطِ تاریخی» هستیم. ما هرچه کنیم بازیگرِ پازلِ قدرت‌ها هستیم و راه گریزی هم نیست. در چنین پارادایمی دشمن همیشه دشمن است و همواره این پندار حاکم است که اغیار هیچ‌گاه یار نمی‌شوند.
گروه اول اگر امکان‌های خود را در ملاحظاتِ نظری می‌جوید، گروه دوم اما آن را در عمل ملاحظه می‌کند. میان این دو نگاه، تفاوت بسیاری وجود دارد.


اولی در تحلیل‌ها به خصوصیات ذاتی رجوع می‌کند ولی دومی در خصلت‌های کرداریِ محیط، بازی می‌کند. اولی امکان‌های نظری را اصل می‌گیرد در حالی ‌که دومی با تصمیمِ معطوف به عمل و عملِ مسبوق به تصمیم، امکان‌های خود را خلق می‌کند. خلاقیت یک ملت و اراده آزادِ آنان تنها در پارادایم دومی معنا می‌یابد و اساساً تنها در این نگاه می‌توان خود را پیدا کرد و گفت که «ما»یی وجود دارد!
بحرانِ امکان، در پارادایمِ اولی لاینحل است. در این پارادایم یا باید مطیع قدرت‌ها شد تا جای حیاتِ ما را بدهند و یا منتظر نشست تا در بازی و نزاع این قدرت‌ها جا برای ما باز شود و یا به امیدِ شکست این قدرت‌ها به قلب آن‌ها زد و از درِ ستیز وارد شویم. هر سه راه، یعنی «انحلالِ» مسئله!
پارادایمِ دوم اما به فکرِ «حلِ» مسئله است. در این سنت باید به دلِ واقعه زد و با تصمیم‌های جدی، راه‌های جدید خلق کرد؛ همان تصمیم‌هایی که «سرنوشت‌ساز» نامیده می‌شوند. به‌جای اینکه افسارِ سرنوشت را بر گردنِ «تقدیر» اندازند، آن را به دستِ «تصمیم» می‌دهند.
گروهی که معتقدند هیچ‌گاه ما با جهان جمع نمی‌شویم و برجام رنجی بیهوده بود و جز ستیز، راهی و امکانی نداریم و گروه دیگری که تماماً چشم به راهِ انتخابات کنگره‌ آمریکا هستند تا دستانِ غربی برون آیند و کاری بکنند و بسته‌های اروپایی از راه برسند، تقدیر گرایانِ جمهوری اسلامی‌اند.
اختیارگرایانِ نظام اما معتقدند هرچند از همه فرصت‌های برون مرزی که اکنون در افقِ نظر می‌توان دید، باید استفاده کرد، اما باید خود دست به کار بشویم تا امکان‌های رهاییِ خود را خلق کنیم‌. نفوذ نظامی و یا فرهنگی در منطقه از یک طرف و یارگیری در آمریکا و اروپا از طرف دیگر، هرچند ضروری است و کارت‌های بازی ما را زیاد می‌کنند اما هیچ‌کدام درمانِ اصلیِ دردهای ما نیستند. نصف همتی که در بیرون از مرزها صرف می‌کنیم اگر در داخل به‌خرج دهیم بی‌شمار فرصت خلق می‌شود. تمام کشور چشم به راه اتفاقات برون مرزی‌اند و از این رو مبتلا به بی‌عملی شده‌ایم. چندین وقت است که هیچ تصمیم مهمی در داخل گرفته نمی‌شود. بی‌تصمیمی و بی‌عملی، کشور را کلافه کرده است. بر هیچ امرِ اصلاحیِ داخلی توافق نمی‌شود و همه چشم به راهِ توافقاتِ خارجی‌اند. انگار همه طی یک توافق، کلید سرنوشتِ خود را به دستِ معادلات و معاملات برون‌مرزی داده‌ایم؛ واقعاً وضعِ رقت‌انگیزی است.
اولاً همه باید بدانیم که ما کانونِ هنجارشکنی‌های ترامپ نیستیم. سیاستِ مرکانتیلیستی بر آمریکا حاکم شده است. نقطه مقابلِ جنگ تجاری- امنیتیِ آمریکا بیش از ما، اروپا و چین است. نباید بی‌جهت خود را پیشقراول این جنگ قرار داد و اولین کشوری باشیم که هزینه بازگشت سیاستِ مرکانتیلی در جهان را می‌دهیم. به گمانم بی‌جهت، مسئله اولِ ما آمریکا شده است.
اروپا، روسیه و چین سیبل اهداف امنیتی آمریکا است. نباید بی‌جهت خود را سیبل امنیتی برای اینکه اولین قربانی باشیم قرار دهیم. انتخاب استراتژیِ روشنِ کار با اروپا راهگشا است، اما اصلِ چاره و راه‌حل داخلی است. همه باید به تصویر واحد از مشکلِ امروز برسیم. مشکل کنونی فقط محدود به دولت نیست، دامن همه و کلیت ایران را گرفته است؛ این صندلی بلرزد نه تو مانی و نه من. کل اجزای حاکمیت برای برون‌رفتِ کشور باید به میدان بیایند، تمام امکانات نهادهای موازی باید در خدمت رفاه مردم به کارگرفته شوند. تا اطلاعِ ثانوی انگیزه‌های انتخاباتی ۹۸ و ۱۴۰۰ را به خاطر نجات ایران کنار بگذاریم و همتی به‌خرج دهیم تا خودِ واقعی را میانِ آثارِ سنگینِ مناسباتِ سختِ بین‌المللی پیدا کنیم. و به جای اینکه در معادلات خارجی متعین شویم، در درون مرزهای خود شخصیتِ خود را پیدا کنیم.
سایر اخبار این روزنامه
برگزاری مراسم عزاداری شام غریبان با حضور رهبر معظم انقلاب در حسینیه امام خمینی(ره) محمدعلی وکیلی چه می‌شود و چه باید کرد؟ «ابتکار» از نوسان عجیب تعداد پرونده‌های جرایم اطفال در 5 سال اخیر گزارش می‌دهد قربانیان کوچک جرایم بزرگ تغییرات آب و هوایی چگونه می‌تواند تکامل انسان را تحت تاثیر قرار دهد ذوب تفاوت نژادی در گرمایش زمین چرا کتاب‌های سلبریتی‌ها بهای عجیبی دارند؟ قیمتِ شهرت «ابتکار» از نگاه نمایندگان به طرح فروش نفت در بورس گزارش می‌دهد بورس علیه تحریم نفتی «‌ابتکار» از جدال دیپلماتیک میان تهران و واشنگتن قبل از هفتاد و سومین نشست مجمع عمومی سازمان ملل گزارش می‌دهد بیژن نامدار زنگنه در گفت‌و‌گو با بلومبرگ: هر کشوری بگوید کمبود را جبران می‌کند بر علیه ایران اقدام کرده است بیژن نامدار زنگنه در گفت‌و‌گو با بلومبرگ: هر کشوری بگوید کمبود را جبران می‌کند بر علیه ایران اقدام کرده است مینا میرزا آقا کارگردان نمایش «تو کجا بودی وقتی اوفلیا خودشو کشت؟» در گفت‌وگو با «ابتکار»: مینا میرزا آقا کارگردان نمایش «تو کجا بودی وقتی اوفلیا خودشو کشت؟» در گفت‌وگو با «ابتکار»: پیروزی پرگل دختران فوتبالیست ایران در مقدماتی قهرمانی آسیا دبیرکل سازمان ملل تعهد همگانی به ارزش‌ها و قوانین جهانی را خواستار شد هدف ما بر هم زدن عدم توازن قدرتی است که مدت‌هاست در سازمان ملل وجود دارد دبیرکل سازمان ملل تعهد همگانی به ارزش‌ها و قوانین جهانی را خواستار شد هدف ما بر هم زدن عدم توازن قدرتی است که مدت‌هاست در سازمان ملل وجود دارد به مناسبت ٣١ شهریور؛ سالروز آغاز جنگ ٨ ساله ایران و عراق کوکو؟! کوکو؟! کوکو؟! به مناسبت ٣١ شهریور؛ سالروز آغاز جنگ ٨ ساله ایران و عراق کوکو؟! کوکو؟! کوکو؟!