نقدینگی با مُسکن مهار نمی‌شود!

محمدقلی یوسفی*- نقدینگی را می‌توان یک تب اقتصادی تعریف کرد؛ تبی که با مسکن‌های موقتی قابل کنترل نیست و مهار این تب اقتصادی در ریشه‌های به وجود آورنده آن نهفته است.
نگاهی به عملکرد اقتصادی دولت‌ها در طول 40 سال گذشته نیز نشان می‌دهد که همه دولت‌ها به طور میانگین به رشد 25 درصدی نقدینگی در اقتصاد دامن زده‌اند.
این موضوع بیانگر این حقیقت است که با وجود ادعای دولت‌ها برای هدایت نقدینگی به سمت اقتصاد، همه آنها تنها به دنبال انتفاع از مزایای زودگذر سیاسی بوده‌اند و با ترجیح این منافع زودگذر بر منافع بلندمدت اقتصادی، تنها به دنبال رقابت برای تصاحب موقعیت‌های اجتماعی‌شان بوده‌اند‌ بنابراین ساختار اقتصادی کشور به گونه‌ای است که نقدینگی در آن اجتناب‌ناپذیر است.
اما مهم‌ترین عامل نقدینگی را می‌توان در بزرگ شدن دولت و اتکای آن به درآمدهای نفتی دانست. از سویی ایجاد فضایی همچون فضای تولیدی که دولت بتواند نقدینگی را در آن راکد نگه دارد نیز امکان‌پذیر نیست. بنابراین باید به این موضوع اشاره کرد که در اقتصادهایی که مبتنی بر فعالیت‌های تولیدی نیستند و تنها مبتنی بر تجارت هستند، افزایش نقدینگی کاملا محتمل است.


از سویی باید به این موضوع نیز اشاره کرد که به هر میزان که دولت بزرگ‌تر می‌شود و هزینه‌های مختلفی برای بوروکراسی اداری و نهادهای انتظامی و فرهنگی صرف می‌کند که نقشی در فعالیت‌های تولیدی و مولد ندارند و کمکی به جذب نقدینگی نمی‌کنند، افزایش‌های رو به رشد نقدینگی به تورم منجر می‌شود و تورم نیز با کاهش ارزش پول ملی، باعث افزایش ارزش ارزهای خارجی می‌شود.
پیش‌بینی روند حرکت متغیرها در اقتصاد نشان می‌دهد که انتظارات تورمی مردم در اقتصاد به خوبی در قیمت دلار تبلور داشته است که ندانم‌کاری مسوولان این مشکل را پیچیده‌تر کرده است. این موضوع را می‌توان به دلیل نگرانی از تحریم‌های آمریکا دانست که باعث شده عامه مردم نقدینگی‌هایشان را به سمت جمع‌آوری ارز هدایت کنند که این نقدینگی‌ها یا دست به دست در اقتصاد می‌چرخد یا با هدایت آن به سمت بانک، به خلق پول و افزایش دوباره نقدینگی منجر می‌شود. بنابراین در کشوری که فعالیت تولیدی نقشی ندارد و نرخ ارز نیز افزایش یافته است، افزایش تقاضا برای دلار به رشد ریال در اقتصاد دامن می‌زند.
بنابراین باید اذعان کرد که نقدینگی‌ای که در اقتصاد ریشه دوانده، امروز دیگر راه کنترلی ندارد و دولت باید از سا‌ل‌ها پیش با چاره‌اندیشی برای آن، اجازه از کنترل خارج شدن نقدینگی را نمی‌داد و به گونه‌ای رفتار می‌کرد که این نقدینگی‌ها به سمت فعالیت‌های تولیدی هدایت شود تا به جذب نقدینگی کمک کند.
اما در شرایطی که وضعیت فعالیت‌های تولیدی در اقتصاد روز‌به‌روز ضعیف‌تر شده و سرمایه‌گذاری مولد نیز به میزان زیادی کاهش یافته به این معنی است که دولت تولید را قربانی اهداف دیگری کرده است که هم فرصت‌های بسیاری را از دست دولت ربوده است و هم آن را از دستیابی به هدفش دور ساخته است.
*اقتصاددان