از عملگرایی تا منافع ملی

مانا اسکویی* - هنری جان تمپل، نخست‌وزیر انگلستان در سال‌های میانی قرن نوزدهم عبارتی دارد که در ادبیات روابط بین‌الملل ماندگار شده است. به نقل از او آمده است که انگلستان دوست و دشمن ندارد بلکه «منافع دائمی دارد». به عبارت دیگر مفهوم تفکر این سیاستمدار انگلیسی به رابطه با جهان به تامین منافع کشورش برمی‌گردد؛ نگاهی که امروز با یکی دیگر از مشخصه‌های مهم در روابط بین‌الملل یعنی عملگرایی (پراگماتیسم) می‌تواند تطابق و تفاهم داشته باشد.
نمونه‌ بارز از عملگرایی در روابط بین‌الملل را می‌توان سیاست هند در طول 70 سالی که از استقلال این کشور می‌گذرد به وضوح مشاهده کرد.دولت‌های هند چه هنگامی که حزب کنگره سال‌های طولانی قدرت را در دست داشت چه امروز که قدرت به دست ناراندرا مودی از حزب افراطی هندومذهب رسیده تحت هر شرایطی به‌گونه‌ای با کشورهای دیگر- به ویژه در دوره جنگ سرد با آمریکا و شوروی- کنار می‌آید که به گواه تاریخ همواره منافع ملی هند به عبارت بهتر اصل و اساس آن حفظ شده و می‌شود.
عملگرایی در واقع به معنای مشارکت در بازی «برد- برد» رعایت و پذیرش اصل مذاکره و حفظ استقلال و تامین منافع است. «منافع ملی» در عمل کاربرد گسترده‌ای دارد که در هر نظام و نوع حکومت می‌تواند شرایط خاص خود را داشته باشد. به‌طور مثال آنچه منافع ملی نزد کشورهای اسکاندیناوی مطرح می‌شود با آنچه امروز رییس‌‌جمهور ترکیه در سفر به آلمان جست‌وجو می‌کند اگرچه در ذات خود یعنی به معنای «منافع» و «ملی» یکسان می‌نماید اما با توجه به نوع حکومت و ساختار جامعه تعریف و استنباطی متفاوت را به ذهن متبادر می‌سازد.
اردوغان در چند سال اخیر به ویژه با توجه به قبضه یکدست حکومت به دفعات جبهه و جهت سیاسی خود را از شرق به غرب عوض کرده و گاهی با اروپا درافتاده و جانب مسکو و پکن و همسایگان را گرفته، گاهی در جبهه طرفداران فلسطین با اسراییل و نتانیاهو گلاویز شده و این روزها هم پس از ماه عسل کوتاه‌مدت با ترامپ آن هم به عنوان یکی از اعضای پیمان ناتو دچار تحریم‌های آمریکا شده که پیامد فوری آن را در شرایط اقتصادی ترکیه در ریزش لیر و بالا رفتن و دورقمی شدن تورم می‌توان مشاهده کرد.سفر اردوغان به آلمان، کشوری که از نظر جغرافیایی از منظر اقتصادی و همچنین حضور پرتعداد ترک‌های ساکن این کشور رابطه قدیمی با آنکارا دارد مصداق واژه عملگرایی- صدالبته از سر ناچاری- را در چارچوب رفتارهای رییس‌جمهور ترکیه معنا می‌کند.دعوای اردوغان با مرکل به جایی رسیده بود که او صدراعظم آلمان را با هیتلر مقایسه می‌کرد. شرایط به قدری وخیم شده بود که روابط دو کشور به طرف تعلیق می‌رفت.اردوغان در حالی که در خاورمیانه با پوتین به نوعی بر سر ادلب کنار آمده اما می‌داند که به قول و وعده روس‌ها نمی‌توان چندان اعتماد کرد، از طرفی می‌داند که پیچیدگی مساله کردها، موضوعی نیست که به راحتی و امروز و فردا حل‌شدنی باشد.او که در شرایط کنونی از نظر سیاسی و اقتصادی در منگنه قرار دارد، این‌بار می‌خواهد روی آلمان سرمایه‌گذاری کند. در این رهگذر با توجه به حضور پررنگ شرکت‌های آلمانی در ترکیه، برلین می‌تواند دست‌کم بخشی از مشکلات اقتصادی ترکیه را حل کند، اما این همه ماجرا نیست. آلمان هم در معادله تامین «منافع ملی» می‌تواند از بهبود رابطه با ترکیه در منظر حقوق بشر، از نظر چالش مهاجرتی و در نهایت گسترش روابط اقتصادی سود ببرد. با تمام این تفاصیل و جدا از مخالفت بخشی از اعضا و سیاستمداران حزب سوسیال‌مسیحی متعلق به مرکل، با این سفر و به طور کلی، نزدیکی زیاد با ترکیه باید گفت افزایش خطر راست افراطی در آلمان که با خارجی‌های حاضر در آلمان به طور خاص با جمعیت انبوه ترک‌های این کشور سر جنگ دارند، می‌تواند روی بهبود رابطه دو کشور سایه بیندازد و در عین حال به چالش داخلی آلمان هم بر سر مهاجرت دامن بزند.آخر اینکه نظام حکومتی هر چه باشد تمام کشورها حق خود را برای تامین «منافع ملی» محفوظ می‌دانند، اینکه اردوغان سر کار باشد یا پوتین یا مرکل، فرقی نمی‌کند. مهم این است که در این رهگذر «منافع ملی» به حساب مردم آن کشور ریخته می‌شود یا خیر چراکه تمام امتیاز رییس‌جمهور ترکیه از نگاه طرفدارانش این است که «رفاه» آنان را تامین کرده است و اینکه نوع حکومتش چگونه است و آینده ترکیه چه خواهد شد بحث دیگری است.


* تحلیلگر سیاست بین‌الملل
osk.ma@yahoo. com