دفع جنگ روانی به روش مناسب

اینجا عرف شده است وقتی مسئولی در برابر خبرنگار خارجی قرار می‌گیرد به گونه‌ای سخن بگوید تا القا شود مردم ایران زمین در بهشت برین هستند. این موضوع محدود به حسن روحانی نیست
و هم ردیفان وی نیز در گذشته کم و بیش
چنین می‌کردند. البته باید حق داد
که لازم نیست به ابر رسانه‌های دنیا تمام حقایق را گفت و به جنگ روانی آنان دامن زد اما کتمان موضوعی که اظهرمن‌الشمس است بیش از آنکه زرنگی در برابر خبرنگار فرنگی باشد توهین به شان و شعور مردم خودمان است. القصه اینکه رئیس‌جمهور کشورمان در نشست خبری پایانی خود در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل در پاسخ به پرسشی مدعی می‌شود: «کل خرید و فروش ارز در ایران کمتر از یک درصد اقتصاد ایران است.» در نگاه نخست شاید این اظهارنظر صحیح باشد؛ یعنی اگر ملاک میزان دلالی‌های رایج در چهارراه استانبول باشد این سخن قابل پذیرش است اما تاثیر آن چه؟ یقینا حسن روحانی دنبال آن بوده تا به رسانه‌های خارجی بقبولاند که فشارهای اقتصادی آمریکا تاثیر چندانی ندارد و نداشته و تنها بازار کوچکی متاثر از تصمیم واشنگتن است. اما خیلی زود پرسشی که به ذهن متبادر می‌شود این نکته است که اگر اینگونه که رئیس دولت فرمودند است چطور همزمان با افزایش قیمت دلار در بازارهای آزاد، قیمت اجناس مصرفی روزانه مردم مثل پوشک سر به فلک کشید؟ جالب آنکه حتی قیمت موادغذایی که صددرصد تولید داخل


است نیز حداقل سه برابر شد. متاسفانه این موضوع در مورد میوه‌ها و صیفی جات
نیز صدق کرد و آنها هم با رشد
عجیب و غریب قیمت مواجه شدند. درست است که عواملی مثل کارشکنی عده‌ای در حمل و نقل، افزایش صادرات و غارت تجاران کشورهای همسایه در برخی از این موضوعات دخیل بوده اما روی هم رفته منشا همگی یکی است؛ یعنی همان نوسانات ارزی که رئیس‌جمهور محترم سعی در کوچک و بی‌اهمیت نشان دادن آن است. یک سری از اجناس به هر حال اگرچه ساخت داخل هستند اما مواد اولیه‌شان وارداتی و تولید‌کننده برای آنکه سودش دچار لطمه‌ نشود قیمت محصول خود را تا حد امکان بالا می‌برد. تجار غارتگر هم وقتی می‌بینند به صورت حبابی دلار در ایران بالا رفته و ارزشش بیش از واقعیت آن شده است دست به خریدهای عمده می‌زنند. ضمن آنکه ما این روزها دچار قاچاق معکوس نیز شده‌ایم. شاید تا دیروز این موضوع محدود به سوخت بود اما ارزش ریال به قدری افت کرده است که قاچاقچیان رویکرد کار خود را تغییر داده و با روش جدید، سودهای هنگفتی
می‌کنند.
جان کلام آنکه این خوب است که مسئولان به دنبال دفع جنگ روانی هستند اما روش‌شان غلط است. فی‌المثل ‌ای‌کاش آقای رئیس‌جمهور به جای آنکه در نیویورک بگویند میزان خرید و فروش دلار در حد یک درصد اقتصاد ایران است حکم انتصاب آقای سیف به عنوان مشاور را امضا نمی‌کردند. درست یا غلط رئیس سابق بانک مرکزی تصویر خوشایندی میان مردم ندارد و اینکه آقای روحانی اصرار دارند ایشان را در کنار خود داشته باشند ولو به هر قیمتی زمینه‌ساز یک هجمه روانی علیه ایشان و دولتشان و از همه مهم‌تر دلسردی عمیق مردم نسبت به پاستورنشینان است. سوگمندانه در طول ماه‌های گذشته تحولاتی رخ داده که زبان ما در برابر کسانیکه مدعی هستند افزایش قیمت ارز عمدی است کوتاه و بریده است! فلذا نیاز به ارائه آمارهای مغشوش و غیرمستند مقابل خبرنگاران خارجی نیست همین‌ها را درست و اصلاح کنید کمک بزرگی است.