فقدان برنامه‌محوری در جریان اصلاحات

جامعه دچار یک سرخوردگی سیاسی و اجتماعی شده است که اگر به این موضوع واقع‌گرایانه نگاه کنیم، باید به جامعه حق داد، چراکه ایرانیان مردمان بسیار نجیبی هستند و علاقه‌مندند که از طریق دموکراسی جامعه را به سوی پیشرفت سوق دهند و حل معضلات اجتماعی را در همین مسیر می‌بینند. اصلاح‌طلبان هر زمانی که به مردم نیاز داشتند آنها را فراخوانده و جامعه هم به آنها دست یاری داده و وارد میدان شده تا برای اصلاح‌ جامعه تلاش کنند. متاسفانه جامعه آن نتیجه‌ای را که از کمک خود انتظار داشت، از اصلاح‌طلبان دریافت نکرد و همین موضوع باعث کاهش اعتماد مردم به جناح‌های سیاسی شد و باید به مردم این حق را داد که از اصلاح‌طلبان ناراحت باشند. هم در دوره‌ای که اصولگرایان بر مسند قدرت نشسته بودند و هم در زمان حال که تقریبا اصلاح‌طلبان در مجلس، شوراهای اسلامی شهرهای بزرگ و بخش‌هایی از دولت تاثیرگذار هستند، نتیجه‌ای که به دست آمده، در مواردی حتی عکس آن چیزی بوده که مردم انتظار داشته‌اند. نمونه این موضوع را می‌توان به خوبی در تهران مشاهده کرد. در حالی که جامعه با مشکلات و معضلات متعددی روبه‌روست، به بزرگان اصلاح‌طلب اعتماد کرد، پای صندوق رأی آمد و به لیستی رأی داد که برخی از افراد آن لیست را نمی‌شناخت. کسانی که در این شرایط رأی داده‌اند توقع دارند در طول زمان معقول حداقل 50 درصد و یا برخی از مهم‌ترین مشکلات اجتماعی که با آن درگیر بوده‌اند حل شود، اما چنین اتفاقی رخ نداد. نبود انسجام، فقدان برنامه فکری و نبود هماهنگی در کارهای گروهی، اصلاح‌طلبان را با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو کرده و می‌کند. اعضای شورای شهر تهران متشکل از اصلاح‌طلبان نتوانستند به آسانی روی یک فرد کارآمد به اتفاق نظر برسند. این تشتت آرا و ناهماهنگی در میان کسانی که به یک جریان سیاسی تعلق دارند، بعید به‌نظر می‌رسید. حال آنکه می‌توان گفت گاهی غلبه جناح‌بازی‌های سیاسی باعث این موارد می‌شود. جابه‌جایی‌های مختلفی که اخیرا در شهرداری تهران ایجاد شد، بیشترین آسیب را به شهر تهران وارد می‌کند. عجیب نیست که وقتی شهرداری کار را به دست می‌گیرد، قبل از رسیدن به نتیجه در نظر گرفته شده از کار برکنار شود، که در این صورت و با چنین جابه‌جایی‌های غیر منتظره تمام یا بخشی از کارهای شهری دچار اختلال می‌شود. اصلاح‌طلبان در شورای شهرتهران، حتی به دو مساله از جمله ترافیک و راه‌اندازی خطوط جدید مترو هم نتوانستند رسیدگی کنند. در سوی دیگر اصلاح‌طلبان با اکثریت آرا وارد مجلس شدند، اما هنگامی که از همان نماینده‌ها درخواست می‌شود تا به قانون شفافیت آرا رأی دهند تا رأی و موضع هر نماینده مشخص باشد، به آن رأی نمی‌دهند. چرا؟ متاسفانه برخی از افراد برای به دست آوردن کرسی‌های مجلس و در واقع نگرانی‌هایی که در این زمینه دارند، حاضر به اتخاذ چنین مواضع اصلاح‌طلبانه نمی‌شوند و به صورت کجدارومریز حرکت می‌کنند. در بین برخی افراد، پاره‌ای مصلحت‌اندیشی‌های فردی باعث فراموشی مصلحت اجتماعی می‌شود. در بررسی طرحی با عنوان پارلمان اصلاحات و شورای عالی اصلاح‌طلبان هم می‌توان مصلحت‌های فردی را به وضوح مشاهده کرد. نکته بسیار مهمی که وجود دارد، به عبارت دیگر بزرگ‌ترین مشکلی که وجود دارد این است که احزاب، مجلس و سیستم‌های اجرایی و حتی دولت برنامه محور نیستند و یا اگر هم می‌خواهند که برنامه محور باشند، تلاش موثری نشان نمی‌دهند. هنگامی دولتی کار را به دست می‌گیرد، مجلس باید با طراحی و نظارت بر برنامه‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت، آن را به دولت تحویل بدهد تا هیچ فردی نتواند در برنامه‌های دولت دست ببرد. همچنین در جابه‌جایی بودجه و برنامه‌ها هیچ‌کس نخواهد توانست اعمال نظر کند، اما در حال حاضر نمایندگان مجلس به راحتی می‌توانند برنامه‌های دولت را جابه‌جا و در کمیسیون‌های مختلف اعمال نظر کنند. دیده شده که گاهی نماینده‌ای به نفع خود و منطقه‌ای که از آنجا وارد مجلس شده، مصلحت‌هایی را در نظر می‌گیرد و اجازه نمی‌دهد که برنامه‌های دولت به مرحله اجرا برسد. تا زمانی که اصلاح‌طلبان به صورت برنامه محور حرکت نکنند، هیچ اقدامی پیش نخواهد رفت و این موضوع درباره وزارتخانه‌ها، مجلس، احزاب اصلاح‌طلب مصداق دارد و ضعف در همین موضوع است. آن فردی که بیشترین نقش را در انتخاب اعضای شورای عالی اصلاح‌طلبان دارد، در اصلاح‌طلبی کمترین نقش را داشته است. به این ترتیب اصلاح‌طلبان نمی‌توانند به نتیجه مثبت برسند. سخن نهایی اینکه افراد را باید براساس شایستگی و توانمندی انتخاب کرد.
* عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران