مهاجرت تباه‌کننده نسل فردا

پدیده مهاجرت یک پدیده تاریخی است که به انواعی مثل دائم و مقطعی تقسیم می‌شود که نوع دائم آن بسیار مخرب‌تر از نوع دیگر است.متاسفانه کشورما با هردونوع مهاجرت روبه‌رو است و این مسئله مارا از نظر اقتصادی و اجتماعی آسیب پذیر می‌کند. سفرهای تفریحی به کشورهایی مثل گرجستان و ارمنستان و غیره باعث خروج گسترده ارز از کشور می‌شود و زیان اقتصادی شدیدی را بر بدنه اقتصاد کشور وارد می‌کند. دلایل این مهاجرت، تفریح در کشورهایی است که فضای بازتری نسبتا به ایران دارند و مردم به دنبال به دست آوردن نشاط به خارج می‌روند. البته زیانی که این بخش به جامعه ما می‌زند اصلا قابل مقایسه با نوع دیگر مهاجرت نیست.
از نظر علم جامعه‌شناسی، سرمایه انسانی هر جامعه، بزرگترین سرمایه هر جامعه است. از دست رفتن این سرمایه آسیب‌های مختلفی را به جامعه ما می‌‌رساند که شاید دیگر قابل جبران نباشد. جامعه برای هر فرد تا زمانی که تبدیل به یک نیروی کار ماهر شود، هزینه اقتصادی و اجتماعی زیادی می‌کند و با خروج این افراد ماهر تمام این هزینه‌ها بی‌حاصل می‌شود. همچنین خروج افراد نخبه می‌تواند زیانی بلندمدت را در پی داشته باشد و آن کمبود نیروی انسانی ماهر است. نیرویی که قرار است با علم و تخصص خود آینده کشور را بسازد و چرخ توسعه و پیشرفت را بگرداند. به قول بنیامین هگل اگر کشورهای ثروتمند از نظر منابع طبیعی مثل نفت، پیشرفته‌ترین تکنولوژی‌ها را از دیگر کشورها وارد کنند ولی نتوانند نیروی انسانی ماهر و متخصص را درون خود تربیت کنند، نمی‌توانند به رشد و توسعه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی برسند.
درد جامعه ما امروزه نیروی ماهر است. جوانان متخصصی که در بیرون از ایران به دنبال مدینه فاضله هستند. مدینه فاضله‌‌‌‌ای که وجود خارجی ندارد و تعداد زیادی از این افراد در خارج از کشور مجبور به کارهای سخت می‌شوند. مهم‌ترین دلیل این مهاجرت هم نبود کار، وجود رابطه مداری، فقر، فاصله طبقاتی و حاکم نبودن قانون در برخی روابط جوانان را دلسرد می‌کرد و آنها را جذب تبلیغات کشورهای دیگر می‌کند که به نیروی نخبه ما چشم طمع دوخته‌اند. این جای تاسف دارد که بعضی از جوانان ما با مدرک لیسانس و فوق لیسانس مجبور به کولبری و رفتگری هستند.
متاسفانه دولت و نهادهای مسئول هم هیچ اقدامی برای جلوگیری از مهاجرت نیروی ماهر نمی‌کنند. ما امروز بیش از سه میلیون نفر بیکار داریم و این یعنی فاجعه. رفتن نیروی کار متخصص ما را با پیری جمعیت نخبه رو به رو می‌کند و این موضوع در بلندمدت برای ما مشکل ساز خواهد بود. آینده جامعه ما به افرادی مثل مریم میرزاخانی و پروفسور سمیعی برای پیشرفت خود نیاز دارد. مساعد کردن محیط جامعه و کاهش فقر و افزایش امید به آینده می‌تواند از


هدر رفتن این سرمایه جلوگیری کند. امروز خارج کردن جامعه از ناامیدی و یاس باید اولویت کارها قرار گیرد و از تشدید این فضا جلوگیری شود.
البته نباید تمام توجه ما به مهاجرت خارجی باشد و از مهاجرتی که در داخل کشور با آن روبه‌رو هستیم غافل بشویم. مهاجرانی که به امید پیدا کردن و ساختن زندگی خود از شهرهای کوچک و روستاها به مناطق بزرگتر مثل تهران و اصفهان مهاجرت کرده‌اند یا کسانی که به دلیل کمبود
آب دست به این کار زده‌اند. مهاجرتی که زاغه نشینی و فقر و بزهکاری را در اطراف شهرهای بزرگ تشدید کرده است و غفلت از آن عواقبی غیرقابل جبرانی در پی خواهد داشت. پیامدهای منفی مهاجرت داخلی و خارجی دردی است که به زودی گریبان جامعه ما را خواهد گرفت.