انفعال دولت در قبال ناکارآمد جلوه دادن استانداران

در 5 سال گذشته، دولت در برخی استان‌ها، استاندارانی را با رویکرد اصلاح‌طلبانه برگزید، اما این افراد با فشارهای نهادها و ارگان‌های مختلف موفق به عمل اصلاح‌طلبانه نشدند و در برخی مواقع با فشار زیاد بر آنها، عملا اقدامات این استانداران عقیم ماند. در این باره هم شخص رئیس‌جمهوری و هم دولت و هم شخص وزیر کشور، مقصر هستند. وقتی آقای روحانی می‌گویند که «دولت ائتلافی» تشکیل داده‌اند و قصد استفاده از نیروهای معتدل هر دو جناح را دارند و از سویی به وزارتخانه‌ها و وزرا اعلام می‌کنند که برای انتخاب مدیران استانی با نمایندگان مجلس هماهنگ باشند و وزیر و نمایندگان مجلس حتی برای انتخاب یک مدیر جزء شهرستانی دور افتاده هم در پایتخت به توافق می‌رسند، در چنین شرایطی استانداران یا باید استعفا می‌دادند و یا باید با شرایط موجود هماهنگ می‌شدند و یا اینکه انگ ناکارآمدی و ناتوانی را به جان می‌خریدند. متاسفانه این اشکال دو سویه است؛ یعنی استانداران اصلاح‌طلبی که شرایط کار برایشان مهیا نبود و یا بسیار سخت بود و باید با نمایندگان و جریانات مخالف دولت در استان‌ها، همسویی نشان می‌دادند، تا حد امکان باید این مشکلات، موانع و دخالت‌ها را با مردم در میان می‌گذاشتند و یا به دولت و رئیس‌جمهوری این موارد را مستقیما گزارش می‌دادند و دولت را به عنوان یک نهاد تصمیم‌گیر، مجاب به پیگیری، پاسخگویی و یا حمایت از خود می‌کردند. فضای عمومی این سال‌های کشور(به‌ویژه در دور دوم و پس از خرداد 96) به شکلی است که استانداران دائما امر به تنش‌زدایی، مدارا و مماشات، همراهی و همکاری با نمایندگان مجلس و مقامات محلی می‌شدند. اگرچه دولت تلاش کرد تا اقتدار از خود نشان دهد و مورد توجه مردم قرار بگیرد، اما این «خواسته‌ها لوازمی را می‌طلبید که آن لوازم در اختیار دولت نبود. دولتی که از یک سو تحت فشار اقتصادی و تحریم‌های بین‌المللی است، از سویی تحت فشار مخالفان و منتقدان داخلی است که این فشار در کنار تحریم مانند دو لبه قیچی عمل می‌کنند. به هر شکل از چنین وضعیتی توقع بیش از حدی نمی‌توان داشت. هر چند عده‌ای در صدد استعفا و کناره‌گیری دولت بودند. واقعیت این است کسانی که این فشارها را بر دولت روحانی وارد آوردند، یکی از آرزو‌های آنها، استعفای دولت و رئیس‌جمهوری بود. این کار می‌توانست برای جریان مقابل دولت، این امکان را فراهم آورد که مخالفان پیش از سال 1400 به حوزه قدرت اجرایی کشور بازگردند و ادامه راه نرفته خود را تا انتها طی کنند. این فضای کم‌کاری و یا عدم موفقیت استانداران، فضایی چند وجهی است. نمی‌توان همه اشکالات را متوجه استانداران، فرمانداران و مدیران کل و یا همه این افراد دانست. به تنهایی نمی‌توان یک بخش را در این عدم موفقیت‌ها مقصر دانست. اگر وزیر کشور در ابتدا وعده نمی‌داد که استانداران و فرمانداران را با نمایندگان مجلس هماهنگ خواهیم کرد، در آن صورت نمایندگان به خود اجازه نمی‌دادند که در انتخاب مدیران به شکل کنونی مداخله کنند و چینش مدیران استانی را طبق میل و رویکرد و خواسته خود طراحی کنند. اینکه اکنون نمایندگان چون مدیر دستگاهی برخلاف میل و نظر آنها انتخاب می‌شود و همین امر دستاویزی برای طرح سوال و یا استیضاح وزیر می‌شود، حاصل همان سخن است که نمایندگان را شریک در انتخاب مدیران قلمداد نمودند.
ادامه صفحه6