از دانش دوچرخه تا دانش فضایی!

امیرعباس نخعی
روزنامه‌نگار
برخــی همچنـــان گمـــان می‌کننـــد دســـــــــــــتاوردها و فناوری‌های نوین بشـــری کالاهـــای لوکسی است که هزینه آن از بعد داخلی و بین‌المللی زیاد است و باید از آن صرفنظر کرد، یا در مورد برخی از این فناوری‌ها این بینش وجود دارد که زیان‌هایش بیش از منافع است، چرا؟ چون آزادی عمل بیش از اندازه برای مردم ایجاد می‌کند پس باید درش را به کل تخته کرد. به برخی از دستاوردها نیز با دیده تردید نگریسته می‌شود که آیا اساساً مثبت است یا منفی و یا آن‌را با نگاه و اغراض سیاسی پیوند می‌دهند.
درباره مورد اول می‌توان به دستاوردهای ماهواره‌ای و پیوند آن با زندگی روزمره مردم اشاره کرد. اگرچه برخی بر این باورند که‌ ای‌کاش یک دوچرخه می‌ساختیم و از خیر دستاوردهای فضایی می‌گذشتیم؛ اما واقعیت این است که این قیاسی است مع‌الفارق. صد البته ساختن دوچرخه‌ای خوب و قابل رقابت در سطح تکنولوژی‌های منطقه‌ای بسیار تحسین‌برانگیر خواهد بود اما نمی‌توان آن را با دستاوردهای فضایی و ماهواره‌ای مقایسه کرد و گفت کاش این را می‌داشتیم و آن را نه یا بالعکس؛ بلکه هرکدام در جایگاه خود مهم، لازم و ضروری است. در ظاهر شاید تصور شود که دستاوردهای فضایی و داده‌های ماهواره‌ای اصولاً برای قدرت‌نمایی است ولی دوچرخه کالای مصرفی است برای مردم.اما واقعیت امر چیزی جز این را نشان می‌دهد. در زندگی امروزه ما داده‌ها و اطلاعات به‌دست آمده از ماهواره بسیار تأثیرگذار است و این تأثیرگذاری روز به روز نیز بیشتر می‌شود. در کشوری که از خشکسالی و کمبود منابع آب رنج می‌برد، در کشوری که از آتش‌سوزی جنگل‌ها و مراتعش در فصل گرما آسیب‌های غیرقابل جبران تحمل می‌شود و کانون ریزگردها و تولید غبار نفس از مردمانش بریده، در کشوری که سطح زیرکشت محصولات کشاورزیش حیاتی است



و شناسایی آفات و منابع طبیعی برایش اهمیت دارد حتماً به دستاوردها و پایش‌های فضایی برای هدایت مدیران و مسئولانش نیاز است. پس نمی‌توان با یک حکم کلی گفت کاش دوچرخه داشتیم و داده‌های ماهواره‌ای نه! بلکه ‌ای‌کاش هم دوچرخه‌های خوب می‌داشتیم وهم این دستاوردها را، چه آنکه یکی نقیض دیگری نیست.
اما درباره مورد دوم که دربالا به آن اشاره شد می‌توان به بحث فیلترینگ و فضای مجازی اشاره کرد.
مدتی است که بحث استفاده از فضای مجازی، کانال‌ها و فیلترینگ به صدر اخبار برگشته است و برخی از ائمه دلسوز نیز به این جمع پیوسته و نظراتی را ابراز داشته‌اند.این روزها دیگر کمتر کسی است که نداند فضای مجازی مسدود شدنی نیست و جلوگیری از آن نتیجه‌ای چون تجربه جلوگیری استفاده از ویدئو و دیش‌های ماهواره‌ای به همراه خواهد داشت. چه بسا این یکی سرکش‌تر و پر نفوذتر از موارد قبلی است و نه آن را از منازل می‌توان جمع کرد و نه ازپشت‌بام‌ها به زیر انداخت؛ با این یکی باید مدارا کرد، ساخت و به آن جهت داد. باید در عرصه فضای مجازی حضور داشت و نگاهی متفاوت به آن تزریق کرد، از آن بهره بهینه برد و اجازه داد مردم نیز در آن تمرین «بودن» و «خواستن» و مدیران و مسئولان تمرین «پاسخگویی»کنند.
 و اما مورد سومی که به آن در بالا اشاره شد بحث شبکه ملی اطلاعات است. وقتی صحبت از شبکه ملی اطلاعات می‌شود برخی تصور می‌کنند این همان اینترنت ملی است و بعضی آن را مترادف پیام‌رسان‌های داخلی می‌دانند.در حالی که شبکه ملی اطلاعات نه این است و نه آن. برخی از مخالفان اینترنت ملی و برخی از منتقدان حمایت‌های بی‌ضابطه از پیام‌رسان‌های داخلی بعضاً با اشتباه گرفتن شبکه ملی اطلاعات به آن انتقاد می‌کنند. برخی نیز دانسته و با آگاهی از اینکه شبکه ملی اطلاعات چیست و برای اجرای آن چه نهادهایی مسئولیت دارند و به جهت رهایی از وظایف بر زمین مانده خود به انتقاد کور و بی‌حاصل از آن می‌پردازند.
بنابراین، باید با دستاوردهای نوین و تکنولوژی‌های روز همچون خودشان تازه و نو مواجه شد. نه می‌توان آنها را بالکل نهی کرد، نه حذفشان کرد و نه بی‌محابا آنها را پذیرفت و به استقبالشان رفت و در آغوششان کشید. بی تردید از آنجایی که در زندگی‌مان تأثیرگذارند باید با آنها مواجه شویم و با احتیاط آنها را به زندگی روزمره خود دعوت کنیم هرچند قدرت نفوذ برخی‌شان به اندازه‌ای‌ست که ما را با خود خواهد برد، اما افزایش دانش، سواد رسانه‌ای و آگاهی بیشتر، بهترین راه در رویارویی با چنین پدیده‌های نوینی است که به صرف وقت، انرژی و سرمایه‌گذاری نیاز دارند.