خطر پاداش مطلوبیت به مدیران کم کار

"دیکته نانوشته غلط ندارد". استدلالی که سیستم اداری کشور را دچار رکود کرده است. مدیران باتجربه به جبر روزگار و صابون نقد رسانه ها و مؤاخذه حوزه های نظارتی یادگرفته اند هرچه کارکمتر، ماندگاری بیشترو مطلوبیت بالاتر. تاکنون ندیده ایم مدیری را به دلیل استفاده نکردن از فرصت و قدرت دراختیارش محاکمه کنند درحالی که به تکرار مدیران قاصر یا مقصر به نقد و عتاب کشیده شده اند. مدیران ارشد هم "مدیر بی خطر" را مفیدتر می دانند اما مصلحت حاکمیت و جامعه درچیست و شرع و قانون چه ابزاری برای مهار این اپیدمی فراگیر تعیین کرده است؟ سخنان هفته گذشته رهبر انقلاب در جمع طلبه ها درباره عواقب اخروی ریاست و مسئولیت، بهانه ای شد تا مشخص شود آیا می توان مدیر کم کار و بی اثر را مجازات کرد؟ برای تبیین موضوع به چند نکته می پردازیم.
تکلیف قانونی: "مسئولیت"، تعهد قانونی شخص بر رفع ضرری است که به دیگران وارد کرده است و بر چهارنوع اخلاقی، شرعی، قانونی و قهری است و نوع قانونی اش اقسام کیفری و مدنی و جزایی دارد. بنابراین علاوه بر تقصیر؛ اهمال و خطای فرد مسئول نیز موجب ضمان است. در قانون اساسی، حق برخورداری از امنیت، آزادی، آموزش، مسکن، شغل و بهره مندی از مواهب خدادادی مانند آب، هوا، منابع طبیعی و انفال برای همه شهروندان ایرانی قائل شده و پیگیری احیای حقوق عامه در اصل 156 بر عهده قوه قضاییه گذاشته شده است. مدیری که نتواند این قبیل مصادیق را برای مردم تأمین کند یا با اقدام یا بی عملی اش، نعمتی را از مردم سلب کند قانونی باید پاسخگو باشد. صدها نفر در کلان شهرها به دلیل مصرف آلاینده های زیر 2.5 میکرون فوت می کنند و کدام مدیر تاکنون به اتهام قتل غیرعمد محاکمه شده است؟ اجرا نکردن طرح های شهری و ترافیکی یا مقررات ملی ساختمان موجب کشته شدن انسان های بی گناه در جاده ها و کلاس ها و آسمان ها و گودهای خطری می شود درحالی که نظام بوروکراتیک سرشار از فرافکنی های قانونی و مستندسازی های اداری است. وضعیت اقتصادی نابه سامان کشور قطعاً باعث کاهش زادوولد، کاهش ازدواج، کاهش عمر و سوء تغذیه شدید کودکان می شود و کدام مسئول پاسخ گوی این نسل کشی است؟ به همین دلایل اعدام مفسدان اقتصادی از موثرترین کارهاست هرچند ریشه را باید درمان کرد. قانون های اساسی، مدنی، هوای پاک، مبارزه با فساد و بسیاری قانون های دیگر برای احقاق حقوق عامه و مؤاخذه مدیران کم کار وجود دارد.
مجازات اداری: تصورعمومی از مفهوم تخلف، انجام یک عمل مغایر با شرع و قانون است درحالی که ترک فعل یا اهمال قانونا یک نوع تخلف است. ماده 8 قانون تخلفات اداری " کم کاری و سهل انگاری" را از مصادیق تخلف می داند و جالب آن است تنها تخلفی است که عمدی یا سهوی بودن آن تفاوتی در ماهیت آن ندارد. البته این قانون دو ضعف جدی دارد. اول آن که اعضای هیئت های رسیدگی با ابلاغ مدیرارشد دستگاه اجرایی تعیین می شوند و هم احتمال مسامحه زیاد است و هم شامل مدیران ارشد نمی شود. درحالی که هر که بامش بیش، برفش بیشتر. ضعف دوم هم این است که جزا با جرم تناسب ندارد و برخی تخلفات جنبه کیفری و مدنی دارد و آثارش موجب خسارت به جان و مال انسان ها شده است. اما به هرحال اجرا نکردن این بند قانون نیز از غفلت های مجریان قانون در کشور تاکنون بوده است.
حرمت شرعی: شرح روایت پیامبر اسلام (ص) توسط رهبرانقلاب مؤید همین اصل برخورد با کم کاری مدیران است. نفس پذیرش مسئولیت توسط فردی موجب بستن غل و زنجیر به دست و گردنش در قیامت می شود. یعنی فرد مسئول، اگر اقدامی نکند "مغلولاً الی عنقه" باقی می ماند مگر این که با احسان یعنی "کارنیک" نه الزاماً "نیکوکاری" موجب بازشدن تدریجی دست و گردنش شود. از امام خمینی نیز نقل است که "حرام است دانش آموزی به مدرسه برود و درس نخواند" و به طریق اولی حرام است مدیری پست بگیرد و کاری انجام ندهد. اخلاق و عرفان نیز ترک فعل را موجب سلب توفیق و دورشدن از رحمت و فیض الهی می داند. باورکنیم مدیر بی ثمر از کبریت بی خطر، خطرناک تر و از زنبور بی عسل، بی ثمرتر است. زیرا کارنکردن مدیر، هم توفیق خدمت را از اهلش می گیرد و هم موجب خسارت به جان و مال مردم می شود.
اکسیرشفابخش: راه درمان "درد بی دردی" را امام حسین (ع) بیان فرمودند: "همانا حوایج مردم به سوی شما از نعمت های الهی است و اگر از آن خسته شدید، خداوند آن را از شما می گیرد و به دیگری می سپارد". "مردم گرایی" موجب تذکر و تزریق انرژی و بهبود رویه مدیران است. ذات قدرت، غفلت آور است و بهترین ابزار برای مهارش روی آوردن به مردم است. مردم بهترین آینه اند و کسانی که با مردم زندگی می کنند و گرهی از کار مردم گشوده اند حلاوتی را چشیده اند که حاضر نیستند با هیچ مقام و منالی عوض کنند. دین اسلام و سیره بزرگان و تجربه کشورهای توسعه یافته نیز مردم را اصل بقای جامعه می دانند و چه زیبا رهبر انقلاب فرمودند "از اجرهایی که خدای متعال نقداً به انسان می دهند رضایت مردم است". دراین روزهای سنگین اقتصادی، نشست و برخاست با مردم، تغییر رویه معمول برنامه روزانه، افزایش بازدیدهای رسمی و غیررسمی، دیدارهای مردمی، صدور دستورهای شفاف و بدون فرافکنی، کوتاه آمدن از مواضع بخشی و همدلی با دیگر مدیران برای حل مشکلات مردم، تنظیم یک مراقبه معنوی با هدف خدمت به یک خانواده محتاج، استفاده از بدنه مردمی برای همکاری و مشارکت و نگاه خوش بینانه به مردم به عنوان ولی نعمتان؛ بخشی از کارهایی است که هر مدیر می تواند برای خودش بنویسد و عمل کند و دیگران را با عملش توصیه به معروف کند و اگر هم برخی اوقات کاری از دستش بر نیامد بداند "چون وا نمی کنی گرهی خود گره مشو    ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست".