از سوء مدیریت تا تحریم

یک‌شنبه هفته گذشته، بویینگ ۷۰۷ ارتش که گوشت قرمز حمل می کرد در زیبادشت کرج، حوالی ساعت هشت و نیم صبح سقوط کرد. سقوطی مرگبار که 15 تن را راهی آسمان‌ کرد. 15 مرد و زن در این حادثه جان باختند و فرشاد مهدوی‌نژاد، تنها کسی است که زنده مانده و دوران درمانی خود را در بیمارستان با غم از دست دادن دوستان و همکارانش سپری می‌کند. حال که یک هفته از این حادثه تلخ می گذرد، گویا این اتفاق با تمام بار غم و اندوه خود، اثری متقابلا دردناک هم برای مردم داشته است، انگار زخم حادثه تلخ هواپیمایی شرکت آسمان دوباره برای‌شان زنده شده است. داغی که تنها 11ماه از عمرش گذشته است و البته که هر حادثه هوایی به طور حتم دلایل خاص خود را دارد و علت وقوع آن با ارزیابی‌های کارشناسان سوانح هوایی و تحلیلگران آن حوزه مشخص و اعلام می‌شود. اما در ساعت‌های ابتدایی پس از سقوط بویینگ 707 ارتش علت این سانحه «تقرب فرودگاهی» ذکر شد. باند پیام و باند فتح به موازات هم با فاصله‌ای چند کیلومتری از هم واقع شده‌اند که خلبان درزمان فرود ابتدا روی باند فتح که یک باند نظامی است، نشسته است‌. باندی که برای بویینگ 707 مناسب نبوده و به ناچار به دیواره‌های خروجی باند اصابت و در شهرک زیبادشت کرج در مقابل منازل ویلایی شهرک متوقف و بعد مدتی آتش می گیرد. حال سوالی که باقی مانده، این است که چرا خلباني با‌تجربه، مرتکب چنین اشتباهی می‌شود؟
خلبان مقصر است؟
«چند ماه قبل خلبان هواپیمای شرکت تابان همین اشتباه را کرده بود که در لحظات آخر متوجه اشتباه خود شد و در باند صحیح طیاره‌اش را فرود آورد». این را کاپيتان هوشنگ شهبازی به «قانون» می‌گوید. شهبازی خلبانی نام‌آشنا برای همه مردم ایران است. خلبانی که توانست هواپیمای مسافربری خود را با وجود نقص فنی به سلامت روی باند بنشاند. صراحت گفتاری شهبازی بر هیچ کس پوشیده نیست و معتقد است که حقایق باید در زمان مناسب گفته شود که اگر این کار انجام شود، بسیاری از سوانح به ویژه سوانح هوایی کاهش می‌یابد. شهبازی که خود « کارشناس معتمد مجلس» برای تحلیل و کارشناسی حادثه تهران - یاسوج بوده است، می گوید: اگر اشتباهی از سوی خلبان هواپیمای شرکت تابان در زمان فرود در باند فرودگاه پیام سر زده بود، با وجود اینکه خلبان به موقع توانست از یک حادثه جدی جلوگیری کند، باید به همه خانواده هوایی کشور گزارش می‌شد، در آن صورت امروز شاید حادثه بویینگ ارتش صورت نمی‌گرفت. برای آنکه خلبان هم آدم است و با وجود اینکه در این شغل به هیچ وجه با شک و شبهه نمی‌توان حرکتی انجام داد، اما تاثیر عوامل مختلف بر خلبان باعث هر مشکل و حادثه‌ای می‌شود و کاملا اشتباه است که در ابتدا بدون هیچ بررسی و تحلیل کارشناسی، خلبان را مقصر اصلی اعلام کنیم. خلبان وقتی تقرب پرواز می‌کند و با دو یا چندین باند در موازات هم مواجه است با استفاده از نقشه و چارت‌ها می‌تواند متوجه شود که کدام باند مناسب فرود طیاره‌اش است و می‌تواند مشخصات و تذکرات لازم را در جداول از قبل تهیه شده که در دست دارد، ببیند؛این کاری است که در تمام دنیا انجام می‌شود. در بسیاری از شهرهای بزرگ جهان باندهای مختلف با مشخصات متفاوتی در کنار هم قرار دارند که ممکن است تعداد آن‌ها زیاد هم باشد ولی حادثه‌ای که در کرج اتفاق افتاد، در فرودگاه‌های ذکر شده صورت نمی‌گیرد و علت هم ذکر نکات برای خلبان است؛ درحالی که روی پارت و جداول فرودگاه پیام این تذکرات نیامده است. برای همین است که می‌گویم نباید به راحتی خلبان را مقصر اعلام کنیم؛ در حالی که مجموعه‌ای از عوامل باعث اشتباه خلبان می‌شوند که در بررسی‌ها مشخص می‌شود.
بحران سوء مدیریت در کشور


سوء مدیریت در بخش‌های مختلف در کشور ما امری است که بر کسی پوشیده نیست. با وجود اینکه مدیران لایق و کارآمدی در کشور وجود دارند اما عدم استفاده از این افراد در پست‌های مدیریتی باعث می‌شود که آسیب‌های جبران ناپذیری به بدنه اجرایی، اقتصادی، اداری، اجتماعی و فرهنگی کشور وارد شود. با وجود اینکه ایران کشوری ثروتمند به لحاظ نفت، گاز و منابع طبیعی است ولی به دلیل سوء مدیریت دارای اقتصادی بسیار شکننده و بیمار است. صنعت حمل و نقل هوایی کشور نیز از این قائده مستثنی نیست. با وجود اینکه قانون «منع به کارگیری بازنشستگان » چند ماهی است که به صورت جدی در نهادها و سازمان‌های کشور اجرا می‌شود، ولی هنوز در ابتدای راه است و بسیاری از مدیران کشوری یا بازنشسته هستند یا نزدیک به بازنشستگی قرار دارند واین موضوع در صنعت حمل و نقل هوایی ایران هم مصداق دارد. مدیرانی که نزدیک به 40 سال است که در شغل خود به عنوان مدیر به خدمت رسانی مشغول هستند در این صنعت به چشم می‌خورند و به نوعی شاید بتوان گفت که این موضوع شباهت زیادی به عمر ناوگان هوایی کشور دارد و همان‌طور که ناوگان هوایی نیازمند نوسازی است، مدیران صنعت حمل و نقل نیز باید از میان افراد جوان‌تر و تازه نفس انتخاب شوند. شهبازی در این خصوص معتقد است که مدیریت 40 سال قبل نیاز نیست و باید بسیاری از راهکارها و روش‎ها و البته سبک و سیاق راه‌ها تغییر کند. اینکه از خواب برخیزیم و خبر سقوط هواپیمایی را بدهند، نگران‌کننده است. شهبازی در ادامه صحبت‌هایش ذکر می‌کند که درست است که صنعت هوانوردی ایران سال‌هاست که با غول سیاه تحریم دست و پنجه نرم می‌کند ولی مقصر همه چیز را هم نمی‌توان تحریم‌ها دانست.
رابطه مردم با جعبه سیاه، سیاه است
یکی از گله‌هایی که مردم در پس هر سانحه‌ای دارند به اشتراک نگذاشتن بخشی از اطلاعات با آن‌هاست. این را در برخوردها و گفتارهای آ‌ن‌ها می‌توان فهمید که همیشه علت وقوع حوادث در ایران به خصوص حوزه هوایی، با آن‌ها در میان گذاشته نمی‌شود و آن‌ها عضو نامحرمی خوانده می‌شوند که نباید از علل حوادث اطلاع یابند و رابطه خود را با جعبه سیاه، تنگ و تاریک می‌بینند. این موضوعی است که با شهبازی هم در میان گذاشتیم. او به حادثه تهران - یاسوج اشاره مي‌كند و می‌گوید: مگر علت وقوع این حادثه بازگو شده است؟ مدیران ما در مورد این حادثه طوری صحبت می‌کنند که گویا علت حادثه مشخص شده است! من که کارشناس معتمد مجلس در این سانحه بوده‌ام و این حادثه تلخ را تحلیل کردم، گاهی فکر می‌کنم که در این حادثه شاید یک کیلومتر به دنا افزوده شده است. از خلبان، کوه، هوا و مردم همه مقصر اعلام می‌شوند؛ آن هم در دقایق ابتدایی حادثه ولی ماه‌ها و سال‌ها که از این حادثه و حادثه‌های هوایی ایران می‌گذرد، هنوز اطلاع دقیقي در بطن جامعه بروز نمی‌کند و این ضعف کار است. شهبازی بارها در صحبت‌هایش فرودگاه پیام کرج را جایگزین مناسبی برای فرودگاه مهرآباد معرفی می‌کند. اومعتقد است که مهرآباد 50 سال قبل یک فرودگاه خارج از شهر بود که تا به امروز با پتانسیل‌های بکر و استراتژیک خود توانسته خدمات‌رسانی به ملت را برای‌مان آسان کند. او در ادامه خاطرنشان می‌کند که امروز فرودگاه مهرآباد در درون محدوده شهری واقع شده و آلودگی‌های مختلفی را برای مردم به همراه آورده است و فرودگاه پیام به دلیل بیرون بودن از شهر می‌تواند جایگزین خوبی باشد اما درصورت ارتقاي سیستم‌های ناوبری و امکانات مورد نظر که باید این فرودگاه را تا سطح مناسب برساند. شهبازی با تاکید بر نبود سیستم‌های ناوبری در فرودگاه پیام کرج می‌گوید که در ظرف پنج سال گذشته من گلوی خودم را پاره کردم و بسیاری از مشکلات را گفته و رسانه‌ای کردم و وقتی می‌شنوم که حادثه هوایی مجددی به علت برخی از سهل‌انگاری‌ها رخ داده است، تاسف می‌خورم.
بویینگ707
پیکر جانباختگان هواپیمای بویینگ 707 کارگو که یک هواپیمای جت تجاری باریک پیکر دوربرد با اندازه متوسط و متعلق به ارتش بوده است، چهارشنبه هفته‌ای که گذشت در زادگاه و شهرهای محل زندگی‌شان تشييع و دفن شد. اما نکته قابل تامل این است که علل این حادثه هم توسط کارشناسان ارتش باید بررسی و اطلاع رسانی شودو سازمان هواپیمایی کشوری در پرداخت به این سانحه هوایی نقشی را ایفا نمی کند. این را شهبازی می گوید و اضافه می‌کند که قوانین در ارتش بسیار متفاوت است. اگر به بنده که یک خلبان غیرنظامی هستم، بگویند که فلان پرواز را انجام بده، در صورتی که معتقد باشم نباید این کار را به دلیل حفظ جان مسافرانم انجام دهم، هیچ چیزی نمی‌تواند مرا مجبور به پرواز کند. در حالی که در ارتش و هوانوردی نظامی حق با فرمانده است و او دستور پرواز می‌دهد و این قانون در تمام دنیا انجام می‌شود.
سوانح هوایی یکی از مرگبارترین سوانح در دنیا هستند. باوجود اینکه حمل و نقل هوایی یکی از باصرفه‌ترین و ایمن‌ترین روش‌ها نیز در دنیا شناخته می‌شود اما با توجه به سخنان کارشناس حوزه هوانوردی می‌توان پی برد که با حفظ و رعایت برخی از مقررات می‌توانستیم از وقوع برخی از سوانح از جمله سانحه هوایی بویینگ 707 جلوگیری کنيم. سانحه‌ای که جان 15 تن را گرفت و یاد و نام‌شان را برای‌مان باقی گذاشت.