بفرماييد فيلترشكن!

سخنان روحاني در ديدار با وزير و مسئولان وزارت ارتباطات و فناوري ارتباطات بسيار روشن و گويا بود. نفي فيلترينگ ‏و مسدودسازي، نفي مقابله با فناوري‌هاي جديد، نفي انحصار رسانه‌اي و دفاع از آزادي رسانه همه و همه نكات روشني بودند كه ‏در اظهارات روحاني ديده مي‌شد. ولي چيزي كه كمتر مورد توجه قرار گرفت، ضمير و مخاطب اين سخنان بود. جالب اين‌كه ‏از سخنان مقام معظم رهبري نيز استنباط مي‌شود كه ايشان نيز بر استفاده از فضاي مجازي تأكيد دارند، به همين علت بر حضور ‏در آنجا تأكيد مي‌كنند و اين توصيه در تعارض با دفاع برخی افراد از فيلترينگ است‎.‎
طرفداران فيلترينگ چه كساني هستند؟ هنگامي كه ده‌ها ميليون نفر در برخي از اين شبكه‌هاي اجتماعي عضو هستند به معناي آن ‏است كه اكثر قريب به اتفاق مردم مخالف مسدودسازي اين شبكه‌ها هستند، پس اين گروه فيلتركننده به كجا وصل هستند كه ‏مي‌توانند برخلاف نظر مردم و مسئولان سطح بالا، اهداف خود را پيش ببرند؟ در واقع اين مشكل مهمتر و اساسي‌تر از فيلترينگ ‏است. اينكه كساني بي‌توجه به خواست مردم و نيز بدون احترام به سياست‌هاي دولت دست به اقداماتي بزنند كه زيان آن از ابتدا ‏آشكار و قابل پيش‌بيني بود‎.‎
براي فهميدن عوارض بسيار منفي فيلترينگ در يك سال گذشته نياز به بررسي چنداني نداريم. بخشي از آنها در سخنراني ‏روحاني بود. آنجا كه تأكيد كردند، جوانان و نوجوانان بيش از همه از اثرات منفي فيلترينگ آسيب مي‌بينند. چرا؟ به اين دليل كه ‏بخش بزرگي از نوجوانان كشور تحت تأثير خانواده يا هنجارهاي اجتماعي يا خواست شخصي از فيلترشكن استفاده نمي‌كردند، ‏زيرا هيچ نيازي به آن نداشتند و پیش از این فيلترشكن فقط براي ورود به سايت‌هاي غيراخلاقي كه بدآموزي دارند، مورد استفاده ‏واقع مي‌شد. بنابراين داشتن فيلترشكن و استفاده از آن قبح اخلاقي و اجتماعي داشت. ولي از هنگامي كه تلگرام فيلتر شد، اين قبح ‏نیز از میان رفت و حتي مي‌توان گفت كه به عكس آن تبديل شد، يعني همه براي نشان دادن اين‌كه فيلترينگ غیرقابل قبول را ‏دور مي‌زنند به يكديگر فيلترشكن تعارف مي‌كردند!! عوارض چنين وضعي گوناگون بود‎.‎
اول اينكه قبح استفاده از فيلترشكن به كلي ريخت. دوم اينكه انجام يك عمل غير قانوني (به ظاهر، حداقل در ادعاي رسمي غير قانوني است) معمول و عادي شد و قبح احترام به قانون نيز شكست. بالاخره بدتر از همه اين‌كه دسترسي به بسياري از سايت‌ها ‏و شبكه‌هاي اجتماعي غيراخلاقي ممكن شد و این سایت‌های غیراخلاقی حتي به صورت ناخواسته مطالبي را براي مخاطبان خود ‏مي‌فرستند. پرسشي كه بايد طرح شود اين است كه مسئوليت اين عوارض وحشتناك را چه كسي مي‌پذيرد؟ عوارضي كه از ابتدا ‏نيز روشن بود و فهمیدن آنها نيازي به گذشت يك سال نداشت. جالب‌تر اين‌كه فيلترينگ مذكور دستاوردي هم نداشت. يعني به ‏كاهش چشمگير در حضور اين شبكه‌ها منجر نشد و اگر كساني هم از آن بيرون رفتند، آنهایی بودند كه از نظر ‏فيلتركنندگان حضورشان در تلگرام نه تنها ضرر نداشت بلكه مفيد هم بود. به همين دليل است كه آنان ابتدا از اين شبكه اجتماعي ‏رفتند ولي چند ماه بعد كه ديدند اشتباه كردند، برگشتند‎.‎
اين نوع تصميمات غير مفيد، فقط محدود به سياست رسانه‌اي و فيلترينگ نيست، بايد نگاه مديريت جامعه ما نسبت به امور تغيير ‏كند، در غير اين صورت تمامي يا بيشتر تصميمات جز زيان نتيجه ديگري ندارد‎.‎