آپارتاید آکادمیک در هیات‌های ممیزه دانشگاه‌ها

عباس امام ‪-‬ در هرم تشکیلات سازمانی دانشگاه‌های کشور، آموزش و پژوهش عمدتا برعهده اعضای سه رده سازمانی است: استادیاران، دانشیاران و استاد(تمام)‌ها. در این میان البته‌، ستون فقرات اعضای هیات علمی فعال در تشکیلات دانشگاه‌ها استادیاران هستند که از لحاظ آماری بیشترین تعداد افراد را به خود اختصاص داده‌اند. شاهد این مدعا‌، مصاحبه مسعود‌ هادیان دهکردی(رئیس موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عال کشور و معاون وقت وزیر علوم،تحقیقات و فناوری) است که در مصاحبه با خبرگزاری فارس(27/7/1389) می‌‌گوید:«در مجموع 63‌هزار و 255 نفر در سراسرکشور امور مربوط به آموزش دانشجویان را برعهده دارند که از این تعداد 2هزار و 588 نفر در مرتبه استادی، 5 هزار و 567 نفر در مرتبه دانشیاری‌، و 24هزار و 780 نفر در مرتبه استادیاری هستند.» به این ترتیب‌، همچنانکه در تفاوت بسیار چشمگیر ارقام و آمار بالا پیداست، مسایل استادیاران در عمل نیز (چه به صورت مثبت و چه به صورت منفی) تاثیرشگرفی بر نحوه عملکرد نهاد دانشگاه دارد. با این اوصاف شایسته است تا به مسایل و مشکلات این قشرعظیم از دست‌اندرکاران نظام آموزش عالی کشور توجه ویژه‌ای مبذول شود.
یکی از مشکلات بسیار بزرگ گریبانگیر استادیاران دانشگاه‌های کشور، مسایل مرتبط با ارتقای شغلی – سازمانی است؛ چه در قالب ترفیع افقی سالانه‌، و چه در قالب ارتقای عمودی مرتبه شغلی از سطحی به سطحی بالاتر. به طور معمول‌، نهادی که مسئول و متکفل انجام این امر است نهادی‌ست با عنوان «هیات ممیزه». وظایف هیات‌های ممیزه به این شرح است: رسیدگی و بررسی پرونده‌های اعضای هیات علمی به منظور ارتقای مرتبه از استادیاری به دانشیاری یا از دانشیاری به استادی؛ تبدیل وضعیت استخدامی اعضای هیات علمی از رسمی آزمایشی به رسمی قطعی؛ احتساب سوابق خدمت قابل قبول آموزشی و پژوهشی اعضای هیات علمی؛ احتساب سوابق آموزشی اعضای هیات علمی؛ ابلاغ آیین نامه‌های جدید و هرگونه تغییرات احتمالی در رابطه با ارتقا و یا ترفیع؛ و نظارت بر حسن اجرای آیین نامه‌های مربوط به هیات‌های ممیزه دانشگاه‌ها. به این ترتیب‌، کاملا پیداست که تصمیمات هیات‌های ممیزه چه نقش تعیین کننده و سرنوشت‌سازی در رابطه با وضعیت شغلی اعضای هرسه رده شغلی استادیار، دانشیار، و استاد دارد.
حال مشکلی که به شدت باعث ایجاد تنش روحی‌، بی‌حرمتی به کرامت انسانی و آکادمیک‌ ،احساس شدید اجحاف سازمانی، خدشه‌دار شدن اشتیاق شغلی، آسیب به عملکرد شغلی و اختلال در بهزیستی روحی خیل عظیم استادیاران دانشگاه‌های کشور شده است‌، مساله چگونگی انتخاب اعضای هیات‌های ممیزه دانشگاهی است که به صورت آپارتایدی و استصوابی درآمده است. بر اساس مقررات جاری، اعضای هیات‌های ممیزه فقط و فقط باید از میان اعضای دانشیار و استادتمام انتخاب شوند‌، و اعضای هیات علمی استادیار صلاحیت و حق کاندید شدن برای عضویت در هیات‌های ممیزه را ندارند!! بدیهی است این گونه انتخابات‌، به معنای واقعی کلمه انتخابات تلقی نمی‌شود و به نوعی انتصابات محسوب می‌‌شود! این مقررات نادرست، تحقیرآمیز، غیرمنصفانه، و تنش‌زای جاری در وزارت عتف(علوم،تحقیقات‌، و فناوری) به گونه‌ای است که به هیچ‌وجه نه با آموزه‌های اسلامی و معیارهای اخلاقی و علمی همخوانی دارد‌، نه با اصول روانشناسی تعالی‌بخش انسانی سنخیتی دارد‌، نه به اصول مدیریت نوین و مشارکت‌پذیر سازمانی شباهتی دارد‌، نه با شعارهای نظام جمهوری اسلامی ایران و دولت تدبیر و امید در زمینه توجه ویژه به کرامت انسانی تناسبی دارد‌، و نه در راستای ارزشگذاری به معیارهای دموکراتیک در فضاهای آموزش و پرورش و بخصوص آموزش عالی است. این رویکرد به گونه‌ای است که گویی نهاد هیات ممیزه افراد استادیار را محجورانی تلقی می‌‌کنند که خود صلاحیت دفاع از خویش را ندارند و همکاران ارشد‌، اعلم‌، و اعدل آن‌ها در جلسات دربسته و با فرمول‌های عجیب و غریب دایم‌التغییر سنواتی پرونده‌های آنان را بررسی خواهند کرد!؟
روشن است که این رویکرد‌، به‌ویژه در محیط دانشگاهی یک کشور اسلامی – انقلابی، را جز با صفت «آپارتاید آکادمیک» نمی‌توان توصیف کرد. به همین دلیل است که کانون‌های صنفی اعضای هیات علمی دانشگاه‌های کشور با این امر به مخالفت برخاسته‌اند. از جمله «کانون صنفی اعضای هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز» طی بیانیه‌ای به تاریخ 17 خرداد ماه 1397 به مناسبت برگزاری انتخابات اعضای هیات ممیزه اعلام کرد «از اعضای هیات ممیزه و هیات رئیسه محترم دانشگاه تقاضا داریم که به منظور حضور نمایندگان همه افراد ذینفع در هیات ممیزه، اصلاح بخشنامه‌ها و مقررات اداری را در جهت حضور اعضای هیات علمی استادیار (که بخش اعظم اعضای هیات علمی دانشگاه را شامل می‌‌شود) مورد حمایت و پیگیری قرار دهند.»


جالب است بدانیم که در جلسات نوعا شتابزده اداری هیات‌های ممیزه، در یک جلسه مثلا 5 – 6 ساعته خسته کننده تصمیمات سرنوشت‌سازی در باره مثلا 5- 6 فرد اتخاذ می‌‌شود! آن هم توسط افرادی که بعضا اصولا رشته تحصیلی آن‌ها با پیشینه پ تحصیلی فرد متقاضی تبدیل وضعیت یا ارتقای عمودی ارتباطی ندارد.
همچنین‌، جالب (یا درواقع‌، دردناک) است بدانیم، این خیل عظیم استادیاران دانشگاه‌های کشور که به لحظ آماری بیش از 75 درصد مدرسان دانشگاه‌ها را شامل می‌‌شوند‌، در شرایطی روزگار می‌‌گذرانند که با داشتن مدرک دکترا میانگین حقوق و دستمزد دریافتی آنان (مثلا برای فردی با سابقه خدمت 5 ساله) در ماه 5/5 میلیون تومان است!! طبیعی است این گونه برخورد با این گونه نیروهای علمی جامعه دانشگاهی جز ایجاد دلسردی، نومیدی، اجحاف، و بدبینی رهاوردی نخواهد داشت.
دقیقا به دلیل همین نوع رویکردهای ناصواب هیات‌های ممیزه و وزارت عتف بوده است که تاکنون سه رئیس جمهور فعلی و پیشین (روحانی، احمدی‌نژاد‌، و خاتمی) با پاره‌ای دیدگاه‌های آنان از جمله در زمینه موضوع نقش مقاله‌نویسی و مقاله‌سازی در ارتقای شغلی اعضای هیات علمی مخالفت کرده و خواستار تجدید نظر در این روندها شده‌اند. به‌ویژه‌، موضع صریح و علنی رهبری جمهوری اسلامی ایران در تاریخ 20 خردادماه 1397(در دیدار با اساتید و اعضای هیات علمی دانشگاه‌ها) قابل توجه و علی‌الاصول لازم‌الاجرا و لازم‌الاتباع هست:.... موضوع مقاله- محوری موافقان و مخالفانی دارد‌، البته مقالاتی که مورد استناد قرار می‌‌گیرند برای کشور آبرویی است اما نباید در مسیر ارتقای علمی استادان تولید مقاله اصل و ضابطه قرار گیرد.
امید است در وزارت عتف و هیات‌های ممیزه دانشگاه‌ها گوش شنوایی برای اجرایی کردن این سخنان و خواسته‌های معقول پیدا شود و از بروز بحران‌های احتمالی پیشگیری شود.