اقتصاد، پاشنه آشیل

مرور تاریخ جهان حکایت از آن دارد که اقتصاد در زندگی فردی و اجتماعی، همچنین در سطح ملی و جهانی عاملی موثر و تعیین کننده بوده و متغیری مهم در امنیت ملی کشورها و جهان می باشد. در دنیای قدیم برای تامین امنیت به عامل نظامی توجه می شد. ولی امروزه اقتصاد نقش برتر را دارد. اقتصاد در ایران نیز همواره نقش مهمی در تغییر و تحولات ایفا نموده است. تاریخ معاصر ایران نیز گواه و شاهد این مدعا می‌باشد. اعتراضات و شورش‌های رخ داده در این دوران از بلوای نان تا اعتراضات سال 1396 (مشکلات اقتصادی از عوامل مهم آن بود). در حال حاضر نیز مشکلات اقتصادی از قبیل گرانی، تورم افسارگسیخته، بیکاری، رانت خواری، تبعیض، حقوق‌های نجومی و ... مردم را به ستوه آورده که می‌تواند زمینه را برای توطئه‌ها و نقشه‌های شوم رقبا و دشمنان تاریخی این مرز و بوم فراهم آورد. تاریخ تحولات جهان و خاورمیانه حکایت از آن دارد که آنها همواره از این سلاح در راستای منافع خود استفاده نموده‌اند در این خصوص لازم است مواردی را متذکر شوم:
1- اقتصاد ایران تک محصولی و وابسته به نفت است. در سطح داخل مشکلات عدیده ای
را فراهم نموده و همچنین زمینه را برای
سوء استفاده مخالفان و قدرت های خارجی فراهم نموده است. باید بند ناف اقتصاد را از نفت پاره کرد تا از این وضعیت نجات پیدا کند، همچنین مخالفان و رقبای کشورمان نتوانند از این اهرم علیه کشورمان استفاده نمایند.


2- در خصوص اقتصاد کشور اختلاف نظر بین تئوریسین‌های دینی، سیاسی و اقتصادی وجود دارد. لازم است اجماعی بر سر نوع نگاه به اقتصاد حاصل شود سپس استراتژی و راهبرد مشخصی ارائه شود تا اقتصاد کشور بر اساس آن اداره شود.
3- چون در اقتصاد سود و نفع، محوریت دارد، از سویی افراد، جریان‌ها و گروههای سیاسی، باندهای قدرت با استفاده از رانت به دنبال تصاحب اقتصاد برای منتفع شدن هستند، فضای غیر رقابتی،
غیرشفاف، عدم تمکین به قانون زمینه را برای
رانت خواری، اختلاس و فساد آن ها فراهم می نماید.
4- در دنیای امروز، اقتصاد و سیاست به هم تنیده شده است. رونق اقتصادی نیاز به تعامل سیاسی با جهان دارد. از سوی دیگر رونق و شکوفایی اقتصاد نیاز به بازار دارد که باز هم به روابط با جهان برمی گردد. ارتباط با منطقه و جهان زمینه رونق اقتصاد می شود. به عنوان مثال صدور محصولات کشاورزی مانند هندوانه و گوجه به کشورهای همسایه تابع روابط با این کشورها می باشد.
5- دیپلماسی اقتصادی امروزه محور روابط شده است. حتی یک باغدار هم نیازمند بازار محلی است چه رسد به یک کشور، حال سوال این است که اقتصاد چه جایگاهی در دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان دارد؟
6- بخشی از مشکلات کشور به سیاست های
قدرت های جهانی بر می گردد ولی باید پذیرفت بخش بزرگی از مشکلات داخلی به عدم شفافیت، رانت خواری، سوء مدیریت، عدم پاسخگویی، منفعت طلبی و اختلافات جناح‌ها و گروههای سیاسی بر می گردد.
7- برای حل مشکلات لازم و ضروری است سیاست‌های خرد و کلان داخلی و خارجی ساختارها و ... اصلاح شود. اولویت اقتصاد در کشور پذیرفته به رسمیت شناخته شود، هماهنگی در کلیه ارکان نظام صورت گرفته تا زمینه حل مشکلات اقتصادی و پیشرفت و توسعه کشور فراهم شود.
8- پیشرفت کشور و حل مشکلات اقتصادی باید در قالب برنامه مدون باشد. ایده پردازی، طرح، تدوین و اجرای آن نیاز به متخصص و صاحب نظر دارد. به گواه جهانیان ایران سرزمین نخبگان است. استفاده از نخبگان ایرانی در داخل و خارج کشور لازم و ضروری است. وقت آن رسیده جهت حل مشکلات به طور بایسته و شایسته از آنها استفاده شود. دیگر اینکه از تجربیات جهانی در این خصوص استفاده شود.
9- مشکلات اقتصادی باعث بالا رفتن نارضایتی از مدیران شده و منجر به شکاف طبقاتی شده که پدیده خطرناک و سمی مهلک برای امنیت ملی می‌باشد.