بی خبری 5 ساله از کودک افغانستانی

شهروند| تقریبا 5‌سال پیش بود. یک روز بعدازظهر در ماه مبارک رمضان، نزدیک افطار از خانه بیرون رفت و دیگر ‏بازنگشت. میلاد تنها 10‌سال داشت که برای خرید بستنی از پدرش پول گرفت. خانه را به قصد رفتن به ‏مغازه ترک کرد و دیگر هیچ‌کس او را ندید. هیچ سرنخی، ردی، تماسی و نشانه‌ای از او پیدا نشد. ‏میلاد 10 ساله رفت و خانواده‌اش 5‌سال تمام، همه زندگی خود را صرف پیدا کردن تنها پسرشان کردند. ‏هنوز هم هیچ نشانه‌ای از میلاد نیست. حتی معلوم نیست که چه بلایی سر این پسر آمده است. پدر و مادر ‏میلاد سال‌هاست که منتظر تنها یک نشانه از پسرشان هستند و به یک سرنخ کوچک هم راضی شده‌اند. ولی ‏هیچ اثری از این پسر نیست و او حتی خواهر یک ساله‌اش را هم ندیده است. مادر میلاد بابایی صبح دیروز ‏در حالی‌که به شدت اشک می‌ریخت و همچنان از غم دوری تنها پسرش غمگین بود، ماجرای ناپدید شدن میلاد ‏را روایت کرد:  ‏  میلاد دقیقا چه تاریخی ناپدید شد؟
روز بیستم ماه رمضان بود. خرداد ماه‌سال 93؛ عصر تقریبا نزدیک افطار بود. پسرم هوس بستنی کرد. از ‏پدرش خواست به او پول بدهد که برای خودش بستنی بخرد. شوهرم هم به او پول داد. میلاد خودش رفت ‏مغازه که بستنی بخرد و برگردد. اما هرچه منتظرش شدیم نیامد. اول فکر کردیم در راه دوستانش را دیده و ‏مشغول بازی شده است، ولی شب شد و خبری از میلاد نشد. شوهرم به دنبالش رفت اما در کمال تعجب ‏هیچ‌کس او را ندیده بود. تا صبح دنبالش گشتیم و بعد موضوع را به پلیس گفتیم. از آن زمان به بعد دیگر ‏پسرم را ندیدم. ‏
 هیچ ردی یا نشانه‌ای از او پیدا نشده؟
نه اصلا. هیچ سرنخی نیست. هیچ‌کس او را ندیده و حتی نشانه‌ای هم از او در این سال‌ها پیدا نشده است.‏


 پلیس به شما چه می‌گوید؟
پلیس هم پیگیر ماجرا است. ولی فقط می‌گوید دارند تحقیق می‌کنند. هیچ ردی از او پیدا نکرده‌اند و تا ‏الان پرونده به هیچ جایی نرسیده است. ‏
 در این مدت هیچ تماس مشکوکی نداشتید؟
نه اصلا کسی با ما تماس نگرفت. ‏
 خودتان برای پیدا کردن میلاد چه‌کار کرده‌اید؟
الان سال‌هاست که به امید پیدا شدن ردی از پسرم همه جا را به دنبالش می‌گردیم. آگهی دادیم. برای پیدا ‏شدنش مژدگانی 5‌میلیون تومانی هم تعیین کردیم. عکسش را همه جا منتشر کردیم. شوهرم هر روز صبح ‏به دنبالش می‌رفت و تا شب بیرون بود. ولی اصلا خبری از پسرم نیست. هنوز هم که هنوزه شوهرم گاهی ‏اوقات شب‌ها خیلی دیر به خانه می‌آید، وقتی می‌پرسم کجا بودی می‌گوید در فلان محله به دنبال میلاد ‏می گشتم و عکسش را به افراد مختلف نشان می‌دادم تا شاید کسی او را دیده باشد. ولی همه این کارها بی‌‏فایده بوده. پسرم نیست که نیست. ‏
 میلاد آخرین بار که از خانه بیرون رفت، حرفی نزد یا مثلا دعوایی با شما نداشت؟
نه اصلا. پسرم بچه آرامی بود. اصلا اهل دعوا نبود و ما را عاشقانه دوست داشت. چون تنها پسرم بود، توجه ‏خاصی به او داشتیم و همیشه هرچه می‌خواست برایش فراهم می‌کردیم. برای همین اصلا از ما ناراحت ‏نبود. او رفت که بستنی بخرد. حتی با لباس خانه هم رفت. یک شلوار خانگی با بلوز سرمه‌ای تنش بود. با ‏خوشحالی از خانه بیرون رفت. ‏
 فکر می‌کنید چه اتفاقی برای میلاد افتاده باشد؟
ما هیچ چیزی نمی‌دانیم. کاش نشانه‌ای از او بود. کاش حداقل یک سرنخی پیدا می‌شد. ما هیچ اختلافی با ‏کسی نداشتیم. دشمنی با هیچ‌کس نداشتیم. وضع مالی خوبی هم نداریم که بگوییم به خاطر پول پسرمان ‏را برده‌اند. اصلا نمی‌دانیم میلاد به چه سرنوشتی دچار شده است. فقط تنها امیدمان این است که او زنده ‏باشد و یک روز دوباره او را در آغوش بگیرم. میلاد عزیز دل ما بود و وقتی فکر می‌کنم که اگر زنده باشد الان ‏‏15 ساله است و برای خودش مردی شده، دلم می‌گیرد. 5‌سال است که نتوانستم پسرم را ببینم و بزرگ ‏شدنش را تماشا کنم. ‏
 خانه‌تان کجاست؟
نزدیک پارک بی‌سیم در میدان خراسان زندگی می‌کنیم. چند سالی است که همین جا زندگی می‌کنیم. ‏
 اهل کجا هستید؟
اهل افغانستانیم ولی 20‌سال است که به ایران آمده و در تهران زندگی می‌کنیم. من و شوهرم در همین جا با ‏هم ازدواج کردیم.‏
 چند فرزند دیگر دارید؟
میلاد تنها پسرم بود. چهار دختر دیگر دارم. یکی 14 ساله، یکی 10 ساله، یکی 7 ساله و آخری هم یک ساله ‏است که بعد از ناپدید شدن میلاد به دنیا آمد. ‏
 شغل شوهرتان چیست؟
در بازار کار می‌کند. درآمد خوبی ندارد. فقط در این حد که بتوانیم زندگی‌مان را بچرخانیم. ولی از وقتی ‏میلاد گم شده همه زندگی‌مان نابود شده است. من و شوهرم مرتب درحال اشک ریختن هستیم. با هر اتفاقی ‏یاد میلاد می‌افتیم. حاضرم همه زندگی‌ام را بدهم تا فقط یک نشانه از پسرم پیدا شود و بدانم چه اتفاقی ‏برایش افتاده است. بی‌خبری ما را خسته و نابود کرده است. رنج بی‌خبری واقعا عذاب‌آور است و امیدوارم ‏هرچه زودتر به پایان برسد. ‏