تا کی غم این خورم که ...

می‌گویند مدیران با تدبیر نه آنکه عشق مردم در دل نداشته باشند بلکه به دلیل آنکه می‌خواهند از خود نامی به یادگار باقی بگذارند، خورد و خواب بر خود حرام می‌دارند و می‌کوشند همچون کشاورزی نیک فرجام حاصل دسترنج خویش به نیکویی اندوخته دارند، که سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز / مرده آنست که نامش به نکویی نبرند.
عجبا که ما مردم ایران زمین در هر لباس و مقامی که باشیم از دیگران توقع آن داریم تا مسئولیت و کار خویش را به نیکویی تمام انجام دهند و در این میانه هیچ عذر و تقصیری نمی‌پذیریم اما چون نوبت به خودمان رسید آنچه را که باید به محاق فراموش می‌سپاریم از آن رو: واعظان کین جلوه‌ها بر بام و منبر می‌کنند/چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند.
متاسفانه این شعار نامیمون در ذهن ما جا باز کرده و به عنوان یک راهکار دست از سر ما برنمی‌دارد و افسوس و صد افسوس که به دورویی خو کرده‌ایم و رذالت را با سیاست اشتباه می‌گیریم. پیش از این در مقاله‌ای نوشته بودم که معاویه پسر یزید لعنت الله علیه پس از فوت پدرش حاضر به حکومت نشد و آن را غصب از خاندان علوی می‌دانست، اما افسوس که .... افسوس، احساس می‌کردم با خواندن آن مقاله خون غیرت در رگ‌های خفتگان در بستر ناآگاهی بجوشد و دور از جان مدیران نالایق نه بخاطر مردم که بخاطر فرجام خویش شجاعانه یکی پس از دیگری استعفای خویش را تقدیم روسا نمایند، اما افسوس که «حب الدنیا رأس کل امور خطیئه».  چندی پیش گذرم به بزرگراه شهید بابایی افتاده بود و دیروز نیز گذرم به اتوبان کرج افتاد، از آنچه که می‌دیدم انگشت حسرت به دندان گزیدم و شگفتی مرا فراگرفت که خدایا؟ مگر مسئولین امر گذارشان به اتوبان‌ها و بزرگراه‌ها نمی‌افتد؟ پس چرا هزینه‌های بیهوده و رانت‌های آشکار را نمی‌بینند و چرا مدام از نداشتن بودجه و یا کسر بودجه می‌نالند؟ به طور مثال طرح شش بانده شدن هر عرض اتوبان کرج به سال 56 باز می‌گردد، در سال 56 مسئولین امر پیش بینی نمودند که برای حفظ هوای تهران بهتر آنست که سرریز جمعیت به شهرک‌های اطراف مثل خاورشهر، قیام دشت، ورامین و کرج منتقل گردد و محدوده تهران گسترش نیابد و برای محقق شدن این امر به این نتیجه رسیدند که چون کرج استعداد گسترش هم عرض تهران را دارد، علاوه بر 12 بانده شدن کل بزرگراه، بزرگراه دیگری در امتداد آن ایجاد شود (بزرگراه همت) و صد البته هر دو بزرگراه مطابق آخرین تکنولوژی موجود ساخته شوند و نیز طرح کمربندی آزادگان و بزرگراه امام رضا و ... در همان سال تصویب گردید، که بهتر است از اطاله کلام عبور نماییم اما باید ببینیم یک اتوبان یا بزرگراه خوب باید دارای چه مزایا و امکاناتی باشد:
1- داشتن عرض یکسان برای اتومبیل‌های عبوری و به فواصل معین پارکینگ‌های اضطراری


2- داشتن رمپ و لوپ مناسب برای تسهیل در امور شهرک‌های اقماری و پل‌های عابر پیاده کافی
3- داشتن نور مناسب و کافی برای جلوگیری از هر گونه حوادث احتمالی
4- وجود گاردریل در منتهی علیه هر یک از عرض‌ها و نیز گاردریل میانی برای عبور حیوانات وحشی
5- فضای سبز مناسب برای جلوگیری از خستگی رانندگان و نیز رفورژ میانی مناسب برای:
الف: داشتن فاصله کافی برای فرار از نور بالای اتومبیل‌های عبوری در باند مخالف
ب) دور بودن از حوادث احتمالی به طور مثال اگر اختیار اتومبیل عبوری باند مخالف از کف راننده خارج گردید در رفورژ وسط و در میان دو گاردریل و درختان موجود گرفتار شده و به باند مخالف نرود و صدمات و لطمات مالی و جانی جبران ناپذیر وارد ننماید.
ج) به دلیل وجود بادها یقیناً زباله‌ها و آشغال‌ها در وسط باندها انباشته نگردد.
د) حیوانات وحشی و اهلی براحتی بتوانند از فضای موجود استفاده و از یک طرف به طرف مقابل بروند تا خدایی ناکرده در اثر تصادف صدماتی به رانندگان و سرنشینان خودرو وارد نگردد.
ه) آب باران و سایر نزولات در اثر بی احتیاطی از یک باند به باند مقابل منتقل نگردیده و لطمات و صدماتی وارد نیاورد.
6- با ایجاد سرعت سنج‌ها و تمهیدات لازم رانندگان متخلف نتوانند خطری برای سایرین فراهم آورند.
7-  آسفالت و زیرسازی مناسب و بادوام برای جلوگیری از حوادث احتمالی تعبیه گردد.
در زمان احداث اتوبان کرج این نکات رعایت گردید اما متاسفانه مدیران نالایق با عدم درک کافی و نداشتن درایت مناسب تمامی بزرگراه‌ها و اتوبان‌ها را به حال زاری انداخته‌اند و جالب توجه آنکه هیچ درس عبرتی نگرفته‌اند، نگاهی به اتوبان کرج و سال‌ها اتلاف وقت بیهوده عبور کنندگان می‌تواند چگونگی این بی‌برنامگی‌ها و سوء مدیریت‌ها را نشان دهد که از سال 1388 تا کنون قرار است اتوبان تعریض گردد اما پس از 9 سال مانند قرقره پهن و باریک گشته و علی الخصوص بخاطر عدم احداث یک پل 14 متری در ناحیه جنوب اتوبان در منطقه گرم دره ساعت‌ها اتلاف وقت رانندگان و مسافران را به ارمغان آورده و در همان ابتدای صبح آنان را خسته و کلافه می‌سازد و یا با از بین بردن رفورژ میانی چه بلاهایی که جان رانندگان و مسافران را تهدید می‌نماید.
حالا سوالم از عزیزان این است آیا شما یا فرزندان یا اقوامتان یا دوستانتان هیچگاه از این اتوبان‌ها و بزرگراه‌ها عبور نمی‌نمایید؟ آیا هرگز تهدیدی برای جان شما نیست؟ مرگ هیچگاه فقط درب همسایه را نمی‌کوبد دمی به خود آییم، از ماست که برماست.
*روانشناس و مشاور خانواده