به اندازه کوپن تان خرید کرده و حرف بزنید

غرق در افکارم در مورد بازگشت سیستم نظام کوپنی و کالا برگ‌ها بودم دوست اهل تله پاتی ذهنی با من تماس گرفت و گفت: خجالت نمی‌کشی مطلب می‌نویسی؟ گفتم نه از نوشتن خجالت نمی‌کشم اصول ژورنالیسیتی با کم رویی جور درنمی‌آید. وی گفت درست اما روی تو زیادی زیاد شده. ای شرم بر تو باد مرگ بر تو باد کاش می شد با برو بچ می آمدیم جلو دفتر روزنامه و با فریادهای رسا و غرا مرگ
بر تو سر می‌دادیم که گوش فلک را پر کند. حیرت زده گفتم: دوست من چه خطایی از من سر زده که مرگ باد سر دهید؟ گفت خجالت نمی کشی مطلب نوشتی
و خطاب به اعضای مجمع تشخیص تیتر هم زدی :" سی اف تی و تصویب کن – خیالمو راحت کن . گفتم مرد حسابی این موضوع را که خودت گفتی حرف من نبود. گفت دهان یاوه گویت را ببند ای واداده زنجیره ای "سی اف تی پرست"! بر فرض من گفته باشم! در شرایطی که کیهان تیتر زده"هر چه سریع‌تر این لوایح را رد کنید"
خجالت نمی کشی در مقابل کیهان


قد علم می کنی؟ چشم در چشم کیهان؟
بی حیا. راستی خبر داری همانطور که برخی
دوستان پیامک تهدیدآمیز برای موافقان سی اف تی فرستادند برخی دوستان برای طفلک مخالفان سی اف تی هم پیامک تهدیدآمیز فرستادند. گفتم واقعا؟
غش غش خندید و گفت نه اما محتملا!
خلاصه، گنده تراز دهانت حرف نزن حتی اگر من چیزی گفتم پرت و پلایی گفتم تو ننویس، چاپ نکن ... بیچاره تصویب این لوایح تو را خوشبخت نمی کنه، دیپلماسی خندان به بیگانگان پسته خندان را ارزان نمی کنه! تو کار بزرگ‌ترها هم دخالت نکن، گنده تر از دهانت حرف نزن یک وقت هایی هم به دهانت هم قلم ات استراحت بده، آنقدر یاوه نگاری نکنه. امور مهم را باید
به کاردان سپرد تو حتی نمی دونی این لوایح چند تا بند داره؟ گفتم: فقط
می دانم بند از بند دلم تا تکلیف این لوایح مشخص بشه باز میشه. خندید و گفت: قربون بند بند دلت که داره پاره میشه. راستی داشتی درباره بازگشت کوپن فکر می کردی خواستم بگم به اندازه
کوپن ات حرف بزن. به اندازه کوپن باید خرید کرد به اندازه کوپن باید اظهار نظر کرد.
افتاد؟!