پیام نوروزی سیل98؛ در ایران هیچ چیزی مساله نیست

فروزان آصف نخعی- طبیعت پیام داد؛ خانه‌ام را تخریب کنید، خانه خراب‌ می‌شوید. دکتر فاضلی در مقاله‌ای از مطالب پاول پیرسون در کتاب «سیاست در بستر زمان» استفاده کرده است که بخشی از آن را من از مقاله ایشان وام‌ می‌گیرم. پاول پیرسون‌ می‌گوید «فرایندها گاه ناشی از علت‌هایی هستند که به کندی و شاید در مدت صدها و هزاران سال شکل می‌گیرند (مثل حرکت لایه‌های زمین) و علت‌هایی که به سرعت شکل می‌گیرند (مثل علت‌های جوّی پیدایش گردباد). پی‌آمدهای رخدادها هم گاه سال‌ها به‌طول می‌انجامند(پی‌آمد همین سیل گلستان ماه‌ها و سال‌ها ادامه خواهد داشت) و گاه به سرعت تمام می‌شوند.» اکنون در شرایطی به سر‌ می‌بریم که گویی این چهار مرحله در سیل ایران قابل مشاهده هستند. گویی قواعد هرچهار مرحله در زندگی اهالی کره زمین، قاره‌ها، و کشورها و نقض شده است به نحوی که بشریت هیچ‌گاه در برابر این ظلم فاحش به طبیعت، اقدامی شایسته اندازه‌های این ظلم انجام نداد.
وقتی قوانین عام مربوط به زندگی و حیات بشر، دائم از سوی سرمایه‌داری جهانی نقض‌ می‌شود، و طرح‌های محیط زیستی داخلی نیز با آن نه مخالفت که از آن تبعیت‌ می‌کند، و دولت برای اجرای برنامه‌های خود در کنار قوا و نهادهای دیگر، به ضعیف‌ترین نیروی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تبدیل‌ می‌شود، تفاوتی‌ نمی‌کند از کدام گروه و قبیله هستی؛ پیری یا جوان؟ دختری یا پسر؟ کودک شیرخواره‌ای یا سالمندی تنومند؟ همه دچار عقوبت آن‌ می‌شوند. مصرف، مصرف و مصرف دنیای سرمایه‌داری با سلطه بر طبیعت چنین پیامدی برای همه دارد، به ویژه کشورهایی که خود در این باره پیش‌قدم هستند؛ بر این اساس دانشمندان در باره شناخت علل وقوع سیل در ایران و آتش‌سوزی جنگل‌های سوئد در سال 2018 به پدیده «جت استریم» و تغییر اقلیم اشاره جدی‌ می‌کنند. بنابراین باید از عمل به شیوه‌هایی که نتیجه‌اش گسترش توسعه ناپایدار بوده و خسارت‌هایش تنها شامل حال ظالمان‌ نمی‌شود، پرهیز کنیم. مانند آن که جنگل‌های شمال از 5/3 میلیون هکتار ابتدای انقلاب به 5/1میلیون هکتار رسیده، طرح‌های آبخیزداری آنگونه که باید در کشور اجرا نشده، و ... و در نهایت از آن جا که بر اساس نظریه کاتوزیان جامعه کلنگی استمرار پیدا کرد، حالا فقط بیش از 10هزارمیلیارد خسارت سیل در استان‌های گلستان و مازندران برجای مانده؛ خسارت سیل لرستان و خوزستان هنوز در این محاسبه نیامده است. بیش از 400 پل در کشور تخریب شده، و بیش از 70 نفر کشته و برخی نیز مفقود شده‌اند. پیام سیل برای مردم ایران و مسئولان و هیات حاکمه چیست؟ مصیبت سیل در ابتدای سال پیام رسا و بلند عدم سازش با طبیعت و ترویج توسعه ناپایدار است. توسعه ناپایداری که خود نتیجه درگیری جناح‌های سیاسی و تلاش آنان برای قدرت‌گیری با توجه به دوری و نزدیکی آنان به کانون‌های قدرت و ثروت و توزیع رانت با دور زدن قانون و قوه مجریه بوده و منجر به ایجاد پدیده دولت شکننده شده است. موقعیت کنونی منجر به پدیده نابودی سرمایه اجتماعی یعنی اعتماد نیز شده است. عمق استراتژیک بی‌اعتمادی به درون آحاد ملت رسوخ کرده است تا جایی که خود منجر به ایجاد مشکلات و هرج و مرج بزرگتری شده است. این مشکلات بزرگتر شامل ناکارکردی شدن اهداف ناشی از راه‌اندازی دولت و حتی قوه مجریه است تا جایی که تولید قدرت (دولت)، حکومت دمکراتیک مبتنی بر انتخابات آزاد و حاکمیت قانون با عطف به محدود کردن قدرت دولت به مفهوم استیت آن، به حاشیه رفته، خطر تبدیل دولت مقتدر را به دولت نظامی/امنیتی، افزایش داده است. به عبارت دیگر کارکرد حکومتی تولید کالاهای عمومی، از جمله هوای پاک، دفاع از امنیت کشور و امنیت همه شهروندان، تامین سلامت عمومی، ایجاد یک نظام حقوقی عرفی و عام‌گرا، تامین بهداشت عمومی، تامین بسترهای تولید، مقررات‌گذاری و ... دچار اختلال شده و وضعیت بی‌اعتمادی اجتماعی ناشی از ضعف احزاب و گروه‌ها، نهادهای مدنی را تشدید کرده است. «ماکس وبر» دولت مدرن را «مجموعه‌ای از رویه‌ها تعریف‌ می‌کرد که مهم‌ترین آن‌ها سازماندهی سختگیرانه ادارات و انتخاب بوروکرات بر اساس شایستگی و توانایی حرفه‌ای و نه ویژه پروری بود.» (روال نظم سیاسی-70) همان محوری که در ایران عکس آن عمل‌ می‌کند. مجموعه این شرایط باعث شده تا کوچک‌ترین تاثیرات اقلیمی، برای ایران مصیبت بزرگی جلوه کند. اما مصیبت بزرگتر آنجا است که برخی نظریه‌پردازان معتقدند مساله اصلی ایران آن است که هیچ کسی اعم از گروه‌ها و دسته‌های مختلف مردم و جناح‌های مختلف هیات حاکمه سیاسی، هیچ مساله‌ای را به عنوان مساله اصلی و مشترک کشور، به رسمیت‌ نمی‌شناسند. این وضعیت در کنار وجود دولت شکننده، با اعمال تحریم‌های کمرشکن، شرایط وخیمی را در حوزه اجتماعی به ارمغان‌ می‌آورد.
در حوزه سیاسی اثرات تغییرات اقلیمی در کشورهای با ثبات ساختاری دمکراتیک مانند آتش‌سوزی در جنگل‌های سوئد، متفاوت از تاثیرات تغییرات اقلیمی در کشور ایران با وجود دولت شکننده است. در مدیریت بحران در کشورهای باثبات ساختاری، همه منابع به صورت مشترک و به صورت همگرا، برای رفع معضل دست به کار‌ می‌شوند. ولی در ایران در حوزه سیاسی در هیات حاکمه تازه اختلافات قدیمی در مسایل مستحدثه جدیدی چون سیل رخ‌ می‌نماید.
محمد پاکپور، فرمانده نیروی زمینی سپاه عصر روز سه‌شنبه ۱۳ فروردین ۹۸ پس از بازدید شهر سیل‌زده پلدختر به انتقاد از نحوه امدادرسانی در این شهر پرداخت و گفت: «مشکلات پلدختر زیاد است و مدیریتی وجود ندارد» او افزود: «هیچ مسئول دولتی جرات ورود ندارد؛ چرا که مردم عاصی هستند.» سازمان مدیریت بحران نیز سخنان فرمانده نیروی زمینی سپاه را موجب «ناامیدی آسیب‌دیدگان» سیل و «شادی دشمنان انقلاب» خواند.


در حوزه سیاسی خارج از حاکمیت، اوضاع وخیم‌تر است. برخی تئوریسین‌های حتی اصلاح‌طلب در یک عقب‌گرد آشکار، برای حل معضل هرج و مرج ایجاد شده ناشی از بی‌مساله‌گی، با تبعیت از نظریه لنین در باره عنصر پیشتاز، به دنبال آرای رادیکال شده و تشکیل هسته پیشرو یا هسته سخت اصلاح‌طلبان است. این موضوع که خود ناشی از ناامیدی از مشارکت مردم در انتخابات است، به نظریه انتخابات به مثابه طریقیت و نه موضوعیت منتهی شده است. در حوزه علمی، بررسی‌های صورت گرفته، مورد توجه جدی قرار نگرفت. از جمله مقاله‌ای علمی در زمستان ۱۳۹۶ نابودی شهر آق‌قلا به دلیل سیل و صدمات سنگین آن را با دقت پیش‌بینی کرده بود. این مقاله‌ در شماره زمستان ۱۳۹۶ مجله «دریافنون»، نشریه علمی- پژوهشی دانشگاه علوم دریایی امام خمینی(ره) منتشر شده است. در این تحقیق، «با استفاده از نرم‌افزار CCHE2D به بررسی بازتاب رفتار هیدرولیکی شهر آق‌قلا در برخورد با سیلاب‌های ۱۰۰ساله رودخانه‌ی گرگان‌رود پرداخته شده و با استفاده از شاخص مخاطره، ورودی لازم برای تدوین برنامه واکنش سریع، مدیریت بحران، بیمه سیلاب استخراج شده است. نتایج حاکی از آن است که با توجه به الگوی جریان شکل گرفته در سیلاب مذکور و نقشه‌های شاخص مخاطره، تخلیه کلی شهر امری ضروری به نظر می‌رسد. از طرفی با توجه به مساحت پهنه پرخطر، میزان خسارات وارده سنگین خواهد بود.» در پایان مقاله چنین نتیجه‌گیری شده است: «با توجه به نقشه‌های شاخص مخاطره، در محدوده شهر آق‌قلا غالب مناطق متاثر از سیلاب در وضعیت پرخطر قرار دارند. این مناطق به شدت دچار آسیب شده و برای شهروندان نیز بسیار خطرناک می‌باشند. تخلیه سریع این مناطق می‌تواند از اولویت‌های تدوین برنامه واکنش سریع و مدیریت بحران باشد.»‌(ص۳۵)
در حوزه اجتماعی جنبش مطالبه‌محوری، حاصل دوری از مساله‌محوری است. همه گروه‌ها و آحاد ملت خواهان بدون تنازل تامین خواست‌های خود هستند و مساله خود را تحت عنوان خواست اصلی، مساله اصلی عنوان‌ می‌کنند. خشونت ناشی از هرج و مرج چنین درخواست‌هایی، در حوزه محلی مانند نیاز به آب، یا نیازهای پارادوکسیکال به صنعت تهدید کننده طبیعت، برای ایجاد اشتغال بسیار فراگیر و گسترده است. در این میان جنگ هفتاد و دو ملت را در جریان مناسبات شکننده و روابط اجتماعی مشاهده‌ می‌کنیم. همچنان که حضرت حافظ عظیم‌الشان نیز در مواجهه با مطالبه‌محوری عصر خود به خطا رفت که گفت:«جنگ هفتاد دو ملت همه را عذر بنه/ چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند» و خود، راه هفتادوسومی را راه دست‌یابی به حقیقت دانست، و به شعله‌های جنبش مطالبه‌محوری عصر خود دمید. آن انشقاق در شرایط کنونی نیز آشکار است. کسی، دیگری را‌ نمی‌پذیرد، و مساله اصلی چون جنازه‌ای بر روی زمین مانده است. نبود درک درستی از مساله اصلی، در سیل گلستان در اشکال مختلفی از عملکرد غیر اخلاقی هم ظهور و بروز یافت. برای مثال در شبکه‌های اجتماعی، سخنان حجت‌الاسلام احمدسالک رئیس کمیسیون فرهنگی آن گونه برجسته شد تا همه
مشکلات ناشی از سیل به گردن او و امثال او انداخته شود. احمد سالک در فروردین سال 95 گفته بود همانگونه که به حوزه سیل بودجه اختصاص‌ می‌دهید به آسیب‌های اجتماعی مانند طلاق و کاهش بدحجابی هم بودجه اختصاص بدهید. شبکه اجتماعی اصلاح‌طلبان این موضوع را این‌گونه منتقل کردند: «احمد سالک: بودجه سیل را به مبارزه با بدحجابی اختصاص بدهید.» این حرکت ناشی از همان افول اخلاقی است که گمان‌ می‌کند با بیرون راندن رقیب با هر شیوه ممکن، اوضاع اصلاح‌ می‌شود، در حالی که سابقه چهل ساله بعد از انقلاب، منکر تایید چنین تفکر و عملکردی است.
طبیعت پیام داد: خانه خرابم نکنید تا خانه‌تان آباد باشد. طبیعت پیام داد: با هم در صلح و آشتی و برادری و برابری به سر ببرید، تا انعکاس آن برای من آرامش و امنیت باشد. طبیعت پیام داد: به هر شکلی‌ نمی‌توان به توسعه رسید الا با روش توسعه پایدار. طبیعت پیام داد: عدالت را در برابر هم اجرا کنید، ولو در کوتاه‌مدت به ضررتان باشد.