زنگ خطر گسست نسل‌ها

پرداختن به مقوله گسست و شکاف نسل‌ها و بررسی عوامل آن در جامعه کنونی از جمله مسائل حیاتی و اولویت‌دار است و با گسترش فضای مجازی و دامنه ارتباطات و بعضا استفاده ناصحیح از آنها و پاژگونگی فرهنگی حادث شده به عنوان یکی از چالش‌های اساسی دغدغه و نگرانی‌های فراروی جامعه ما تلقی می‌شود که بایستی در این زمینه به مطالعه و غور عمیقی پرداخت و باید متولیان جامعه برای پرهیز از این پدیده نوظهور در جامعه ایرانی و با مدد اهل فرهنگ و قلم و رسانه برنامه‌ریزی فرهنگی پایداری را اندیشیده و به مرحله اجرا درآورند.
دور شدن تدریجی دو یا سه نسل‌های پیاپی از یکدیگر از حیث عاطفی، فکری، ارزشی، روانی و فرهنگی وضعیت جدیدی از انفصال و جدایی بین آنها را ایجاد می‌کند که اصطلاحا آن را " گسست و شکاف نسل‌ها "می‌نامند در این وضعیت اغلب نوجوانان وجوانان می‌کوشند تا آخرین پیوندهای وابستگی خود را از والدین یا نسل‌های بالغ بگسلند و متاسفانه اغلب در این راه به گردن‌کشی و طغیان‌گری می‌پردازند و در جامعه‌ای که بزرگسالان از درک نو جوانان و جوانان غافل یا عاجزند و نوجوانان و جوانان نیز از درک و فهم درست زبان گفتاری و کردار عملی بزرگان و آموزه‌های تربیتی آنان غافلند در این میان گناه و قصور را باید برای کدام طرف متصور شد و به پای کدام طرف نگاشت؟!
اکنون نوجوانان، جوانان و بزرگسالان در فضای عدم‌فهم درست نسبت به یکدیگر به سر می‌برند و این باعث فرسایش، مرگ روحی و تدریجی این قشرها وگرو ه‌های سنی است!! آنجا که امام علی (ع)در رهنمودی به پیروان خود می‌فرمایند: "فرزندان خویش را برای زمان خود تربیت کنید" به عنصر تغییر و تاثیر زمان در دوره‌های زندگانی بشر توجه می‌نمایند و به طور آشکاری به توجه و نیازها، اهداف و اسرار جوانان تاکید می‌ورزند.
اکنون با تحولات عمیقی که در علوم ارتباطات پدید آمده است و با فراگیری دامنه تاثیر رسانه‌های پرنفوذ جامعه از جمله رادیو وتلویزیون و متعاقب آن با وارد شدن ماهواره، اینترنت و شبکه‌های اطلاع‌رسانی پیشرفته، مبادلات سریع فرهنگی و اجتماعی به عنوان عامل جدیدی در تربیت و جهت‌گیری جوانان و نوجوانان، رقیب خانواده‌ها و موسسات تربیتی جوامع مطرح شده است. این عوامل و مولفه‌های جدید به سرعت و سهولت توانسته‌اند سهم عمده‌ای از نظام ارزشی جوامع و خانواده‌ها به ویژه این قشر سنی را تحت تاثیر قرار داده و در موضوع فاصله بین نسل‌ها نقش‌های تعیین‌کننده‌ای را بر عهده گیرند .


در سطور ذیل به موردی اشاره خواهد شد که هر یک از این معیارها به تنهایی نمی‌تواند عامل تشخیص "گسست نسل‌ها "باشد، بلکه مجموعه همزمان تعدادی از این معیارها می‌تواند دلالت بر وجود این پدیده داشته باشد.
1-کاهش ارتباط کلامی ‌و گفتاری :
ارتباط کلامی‌ عامل پیونددهنده درونی دو نسل به یکدیگر می‌باشد. هنگامی ‌که ارتباط کلامی ‌بین دو نسل کم شد به مرور جدایی این نسل را به همراه خواهد داشت. یعنی به فهم مشترک یکدیگر نایل نخواهند شد. برای مثال دو نسل نو جوان و جوان می‌خواهند استقلال رای داشته باشند و مشورت و ارتباط با دیگران را مانع تلقی می‌کنند!! بنابراین به مرور زمان بین این دو نسل "گسست "شکل خواهد گرفت.
2-اختلال در فرآیند الگو سازی:
منظور از فر آیند الگوسازی ، الگوی پذیرش نسل جوان و نوجوان از نسل بالغ است؛ یعنی فرزندان سعی می‌کنند که رفتارشان را با افراد بالغ تطبیق دهند. پسرها پدر خویش و دختران مادر خود را به عنوان الگوی رفتاری مناسب انتخاب می‌کنند. اگر در روند الگوسازی اختلافی پیش آید یعنی فرزندان به جای الگو قرار دادن پدرو‌مادر خود شخصیت دیگری را جایگزین نمایند و انطباق رفتاری را با او انجام دهند که در صورت ادامه چنین وضعیتی بحران در الگوسازی فرزندان بالغ (پدر و مادر ومربیان) پیش خواهد آمد که خود این عامل تقویتکننده گسست نسل‌ها محسوب می‌شود.
3-کاهش فصل مشترک عاطفی:
عامل پیونددهنده نسل‌هاست کاهش وفقدان این امر نیز موجب گسست نسل‌ها خواهد شد.
4-عدم تعهد به فرهنگ خودی:
هرگاه دلبستگی نسل جوان به فرهنگ و ارزش‌های فرهنگی نسل بالغ کاهش یافت و نسل جوان با دید تردید وبی‌اعتباری به ارزش‌های فرهنگی خود نگریست، گسست و شکاف نسل‌ها پدید خواهد آمد.
5-کاهش صبر و برد باری نسل‌ها :
اگر در ارتباط میان نسل‌ها هریک از آنها در مقابل یکدیگر صبر و بردباری کافی نداشته باشند این رویه به مرور زمان به صورت بطئی و آرام به گسست نسل‌ها خواهد انجامید.
6-عدم حضور نسل جوان در مشارکت‌های اجتماعی وعدم بها دادن به این نسل در میتینگ‌ها ، برنامه‌ها و تصمیم‌گیری‌های اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی و حضور گسترده، فعال و پرشور در مشارکت‌های اجتماعی ،سیاسی و حضور گسترده ،فعال و پر شور در مشارکت‌های اجتماعی که هریک از این عوامل پیونددهنده نسل‌ها به یکدیگر است وعدم آن باعث جدایی نسل‌ها از هم می‌شود.
7-عدم توجه نسل جوان به نیازهای قانونی و شکل‌دهنده قوام جامعه:
معمولا گفته می‌شود که جوانان قانون‌شکن هستند، اما هیچ وقت علت آن را از خود نپرسیده‌ایم!! یکی از دلایل قانون‌ستیزی جوانان این است که جوانان فحوا و محتوای قانون را به نفع خود نمی‌دانند یا کمتر می‌بینند که علت این امر عدم حضور و دعوت از جوانان در مشارکت‌های اجتماعی و امر قانونگذاری یا مطالعات زیر ساختی قانون مصوب است.
8-اختلاف در نوع تعلیم و تر بیت و روان‌شناختی کنش‌ها و واکنش‌های طبیعی و روحی:
معمولا در این مقوله فرزندان نوجوان و جوان با پدر و مادر خویش سازگاری ندارند و سلیقه آنها با یکدیگر متفاوت است. این نسل ریسک‌پذیری بالایی دارد و می‌خواهد به مرزهای جدید و تازه‌ای برسد و روحیه تنوع‌طلب و نوخواه در جستجوی تجربه‌های نوین است و در این راه خود را از تجارب و نظرات افراد کهنسال و حتی میانسال مستغنی دانسته و بلکه گاهی اوقات بر سر اثبات نظر خود با آنها در گیر نیز می‌شوند. البته والدین و اولیای جامعه و مراکز تعلیم و تربیت وقتی این شکاف را بین پدر و مادر می‌بینند سعی دارند متوجه این نسل بشوند که جوانان این امر را برنتافته و از آنان بیشتر فاصله می‌گیرند. در اینجاست که انجمن اولیاو مربیان می‌توانند با ارتباط کلامی‌و فرهنگی دو نسل را با شیو ه‌های بدیع و " نوزای فرهنگی" به هم نزدیک نمایند.
9-عدم توجه به سلیقه و ذائقه جوانان در تالیف‌های فرهنگی ( دیداری ، شنیداری و تصویری)
اکنون تلگرام، اینستاگرام و واتس‌آپ واسطه ارتباطی بسیاری از جوانان شده و عامل پیوند این گروه سنی با یکدیگر است. اما رسانه‌های دیدار و شنیداری دیگر (بسان رادیو و تلویزیون) در این زمینه نقش بارز خود را به عنوان یک رسانه ملی ندارد و در قواره رسانه میلی تعبیه و تعریف شده و هبوط کرده است. همچنین کتب و جراید تالیف شده و ساخت و تولید بر نامه‌های فرهنگی دیگر برای این قشر سنی کم بوده درحالی که مخاطبان ما در این گروه سنی بسیار است و این امر توجه ویژه فرهنگی به نوجوانان در ادبیات کلاسیک و عصر ار تباطات را می‌طلبد. در این راستا باید گفت نسل گذشته خواستار انطباق کامل با خود است و دفاع تحکمی ‌از ارزش‌های خود دارد. یعنی از ارزش‌های خود حتی با ضرب و زور دفاع می‌کند، در حالی که باید به اینان آموزش داده شود که از ارزش‌های خویش متناسب با ابزارهای فرهنگی زمان حاضر و نگاه به درون ارزش‌های حاکم و جاری و مقبول و ذائقه قشر جوان دفاع عاقلانه‌ای بنمایند.
10-مسئله مهم بعدی در این مورد عدم تحمل یا نداشتن سعه صدر نسل گذشته در برابر لغزش‌ها و خطا‌های نسل جدید است. نسل گذشته در برابر لغزش‌های نسل جدید با پرخاش و بی‌صبری و برخورد تند و متکی به آمو زش‌های قدیمی‌ دارد یا در برابر این لغزش‌ها بعضا سکوت اختیار می‌کند و نسبت به این قضیه بی‌تفاوت است که در هر صورت این اندیشه‌ها و تصورات زمینه‌ساز گسست نسل‌ها خواهد شد.