روزنامه همدلی
1398/02/21
بازی در زمین «گروه بی»
مسعودرضا بِلادُری- در حقوق بینالملل عمومی بسیاری از معاهدات و حتی قواعد آمره حاکمیت دارند که متروکه هستند. تابعین حقوق بینالملل بعضا معاهداتی را منعقد میکنند که ممکن است به هر دلیلی بلا اثر شده و پس از مدت مدیدی متروک شوند، لکن نقض، فسخ یا خروج از معاهده، نهاد دیگری است که آثار دیگری دارد و موجب انحلال دائمی معاهده خواهد بود.دولت ایران پس از ماهها تلاش پیرو سیاستهای خارجی خود نتوانست از اختلاف دیدگاه دولت ترامپ و سران اروپا در جهت حفظ آثار برجام منفعت لازم را برای کشور کسب کند و اینک بهنظر میرسد در یک عمل متقابل تحت عنوان ضربالاجل در جهت خروج و انحلال برجام گام مهمی برداشته است.
این اقدام اگر چه به ذائقهی دلواپسان و تندروهای داخلی و آمریکایی بسیار خوش نشسته، لکن ابعاد مخرب آن تحت پوشش غرور دیپلماتیک و خودکامگی سیاسی از چشمها دور مانده است. مجلس ختمی که دولت برای برجام تدارک دیده، منفعتی را عاید کشور نخواهد کرد و فرصتهای آتی را نیز به خاکستر مبدل میکند. این اقدام عجولانه که حاصل کلافگی مسئولین در خروج از بنبست موجود، نمود پیدا کرده در واقع بازی با قواعد «گروه B» است.
بهنظر میرسد با توجه به سیاستهای کلی نظام، وجود یک معاهده بیاثر چون برجام ارزش بیشتری در قیاس با فسخ کردنش دارد، حتی اگر این حق فسخ برای ایران ماحصل مفاد همین برجام باشد. فشارهای دولت ترامپ بر گلوگاههای اقتصادی نظام که ریشه در چند دهه بیبرنامگی و بیمسئولیتی دولتها و اتکای مطلق به فروش منابع خام ایران زمین دارد، نهتنها بهدلیل آوردن ایران پای میز مذاکره با دولت آمریکا نیست بلکه دقیقا در جهت فشار بر دولت دوازدهم برای خروج و نقض برجام است. پس از گذشت ۴۰سال از انقلاب و ثابت ماندن سیاستهای کلی نظام در دنیا باید همگان بپذیرند نظام جمهوری اسلامی در ذات با غرب در اختلاف است و این دو دیدگاه دست کم با قانون اساسی موجود قابل جمع نیست. علیرغم این واقعیت، حاکمیت سیاست خارجی در دولت دوازدهم این ظرفیت را داشت که مستقلا از شکاف بین اروپا و آمریکا بهسود ایران بهرهبرداری کند، اما اجماع لازم در بدنه سیاسی حکومت حاصل نشد و این فرصت از کف رفت.
در این مقاطع است که فقدان منابع انبساطی چون «مرحوم هاشمی رفسنجانی» بهشدت احساس میشود و در نهایت بهنظر میرسد ایران با همین سیاستگذاری در دو ماه آینده نیز عایدی خاصی نخواهد داشت، کما اینکه اروپا نیز بلافاصله این ضربالاجل را رد کرد و ترامپ نیز بلافاصله بر فشارهای قبلی، تحریم فلزات را نیز بار کرد تا همه دشمنان نظام و رقبای منطقهای مطمئن شوند مرگ برجام فرارسیده است.
برجام متروک و بیمنفعت به مراتب برای ایران مفیدتر از برجام فسخ شده و منحل است. تاییدات ظاهری و نمایشی سران اروپا، ظرفیتهای بالقوهای دارد که میتواند در سنوات آتی دولت ایران را از بحرانهای خاصی برهاند و کورسوی امیدی بر بهبود اوضاع دیپلماتیک ایران بتابد.
در خاتمه ضربالاجل، چون سیاستمداران ایرانی همواره ثابت کردهاند، حرف مرد یکی است؛ دولت در مسیر خروج جدی از برجام قرار خواهد گرفت و دو مسیر پیش رو دارد، یا تقابل با NPT و جامعه بینالملل در مسیر غنیسازی که بیشک دوست و دشمن از آن را به تولید بمب هستهای تفسیر کرده و عواقب آن مشخص است یا اینکه دولت برجام را فسخ خواهد کرد تا دست روی دست بگذارد و از غنیسازی بیشتر و رجعت به قبل از برجام پرهیز کند که بعید بهنظر میرسد و در نهایت و در هر دو حالت، منفعتی عاید نخواهد شد و کشور وارد ماجراجوییهای جدیدتری میشود، حال آنکه برجام زنده اما بیاثر، میتواند ضمن اخذ حمایت سیاسی و بیانی جامعه بینالملل، مانع وقوع بحرانهای بیشتر در آینده شود و در صورت پایان حکومت ترامپ، برجام احیاء شود و از حالت متروکه به حالت منشا اثر تبدیل و جبران مافات فراهم آید.
بهنظر میرسد تنها اتکای دولت دوازدهم در اعلام ضربالاجل، مطابق اصول بینالملل مشورت و کسب تایید دوستان منطقهای و هماهنگی با متحدان پرقدرت ایران منجمله روسیه و چین و حتی ترکیه است؛ که این رویه پر انتقاد است، چرا که نگاهی ساده به پیشینه عملکرد و گذشته روابط این دولتها پس از انقلاب اسلامی با ایران، ما را به یاد این مثالی قدیمی در ادبیات ایران می افکند، «کس نخارد پشت من جزء ناخن انگشت من».
پوشیده نیست که سیاستهای خارجی ایران در تضاد با منافع بسیاری از قدرتهای جهانی است و این سیاستهای به زعم جامعه بینالملل، «نابههنجار» فرای اینکه شرافتمندانه است، کاملا هویداست که به لحاظ اقتصادی مطلوبیت لازم را در روزگار اتباع ایرانی دست کم در دو دهه اخیر تامین نکرده است.
ملت ایران ۴۰سال در تحریم و مقاومت بهسر میبرد و وزیر خارجه به نمایندگی از دولت متبوع خود در پاسخ به این ابهام به ذکر اینکه «این انتخاب ماست» بسنده کرده و دستان خالی و پوچ خود را در دیپلماسی آتی به نمایش میگذارند. دولتمردان باید بدانند که کارد مدتهاست به استخوان ملت رسیده و مردم از زعمای خویش و بزرگان انقلاب توقع دارند در تعیین سیاستها و حکومتداری و شیوه برخورد با مشکلات داخلی، مصلحت شهروندان خویش را در اولویت قرار دهند.
اگر تمام سیاستمداران کشور را انقلابی و عاری از خدشه فرض کنیم، بیشک با شرافتترین و سادهزیستترین آنان که شاغل در نظام سیاسی و حاکمیتی هستند، از آینده خود و بستگانشان آسودهخاطرند و روزگار خود را اگر اشرافی هم نباشد که انشاالله نیست، با فراغ بال میگذرانند، پس روا است در تصمیمات سیاسی بهنمایندگی از مردم ایران بهجای توجه به منویات سیاسی خود، جیب ملت را لحاظ کنند و پس از چهل سال مقاومت، بحرانهای بیشتری را بر اتباع ایرانی بار نکنند. گرانی روزافزون و تورم، بیکاری و مسکن و دهها مشکل داخلی برای تامین معیشت خانوارهای ایرانی، میطلبد تا دولت و مسئولین حکومت تدابیر و اندیشههای برتری را برای لااقل ممانعت از بدتر شدن اوضاع بهکار گیرند تا مردم بهدلیل حفظ حرمت مسئولین و ثبات بر ارزشهای انقلاب و نظامی که خود بر پا کردند، در بیان انتقادات و اعتراضات دچار لکنت زبان نباشند. لکن وجدان سیاستمداران باید دستان خالی پدران و چشمهای نگران مادران ایرانی را در اتخاذ هر سیاست و تصمیمی مد نظر داشته باشد. شرافت سیاسی با استکبار به اندازه مویی باریک فاصله دارد و تمییز آن سخت است، کما اینکه تشخیص بین خودکامگی و تدبیر، مردمسالاری و دیکتارتوی نیز در عصر کنونی بسیار ثقیل است. امروز کلید مفقوده دولتمردان از خودگذشتی و مردممحوری است تا امید به ایرانی بازگردد و دلها مجدد به هم نزدیک شود.
سایر اخبار این روزنامه
انتظار مکالمه تلفنی با رئیس جمهور آمریکا از سوی مسئولان جمهوری اسلامی و احتمالات آن بررسی میشود؛
راهروهای سازمان سینمایی بعد از صدور حکم ریاست حسین انتظامی، روزنامهنگاران زیادی را به خود میبیند
«همدلی» از کودکربایی و خشونت علیه کودکان گزارش میدهد بچهها، قربانیان معصوم نیتهای شوم
کره شمالی یک بار دیگر در دریای ژاپن آزمایش موشکی انجام داد دست پوتین درآستین کیم؟
روایت فرشاد مومنی در« نشست هفتگی موسسه دین و اقتصاد» از چشمانداز اقتصادی ایران نمیتوان کشور را بدون برنامه اداره کرد
محمود اشرفی مردم ایران صلح طلباند
آغاز مرحله پایانی پرداخت سود سهام عدالت از روز شنبه آینده
بازی در زمین «گروه بی»
با ترامپ چه کنیم؟