مرسی سال‌هاست که مرده است

سیدعبدالله حسینی ‪-‬ اخوان‌المسلمین به عنوان یک جریان پیشرو در جامعه عرب ظهور یافت و به‌خاطر خلا موجود جای خودرا در جهان اسلام پیدا کرد. با توجه به خلا تفکر سیاسی در جهان تشیع به‌زودی افکار اخوان المسلمین و اندیشه‌های استاد حسن البنا و سید قطب راه خود را در میان روحانیون و روشنفکران انقلابی ایران قبل از انقلاب اسلامی باز کرد.
مقام معظم رهبری که آن زمان نماد روشنفکری در حوزه به‌شمار می‌رفت به ترجمه تفسیر فی ظلال القرآن سید قطب پرداخت، نواب صفوی به مصر سفر کرد و امثال جلال‌الدین فارسی از شخصیت‌های انقلابی مصر گفت و افکار و اندیشه‌های اخوانی بسیاری از شخصیت‌های انقلابی را تحت تاثیر قرار داد.
اما یکی از مانیفست‌های اخوان المسلمین عدم استفاده از قدرت بود که به این اصل شناخته می‌شد. بعد از بهار عربی و روی آوردن جامعه به اخوان این ‌حزب اصول خود را زیر پا گذاشت، در انتخابات مجلس به این ‌بهانه که حکومت نیست و مشورت است شرکت کرد و بعد از به‌دست آوردن اکثریت در مجلس زمینه را برای به‌دست گرفتن قدرت مهیا دید و در برابر بهت افکار عمومی و روشنفکران پای در عرصه‌‎ای نهاد که هیچ تجربه‌ای در آن نداشت. این کار از سوی انقلابیون میدان تحریر نوعی انقلاب‌ربایی قلمداد شد. بعد‌ها خود مرسی و اخوان به این انقلاب‌ربایی اذعان کرد و گفت اخوان قدمی در راه بهار عربی برنداشت ولی میوه‌اش را چید.
افول اخوان المسلمین از اینجا کلید خورد.


نامه مرسی به رئیس جمهور وقت اسرائیل و خطاب کردن او به عنوان برادر بزرگوار و ادامه یافتن روابط اسرائیل و مصر تقریبا تمام باور‌های جهان عرب و اسلام را در مورد اخوان و شخص مرسی به هم ریخت.
وقتی در روز نیمه شعبان یک شخصیت شیعی توسط عده‌ای وهابی در یک روستا مثله شد و با ماشین در جاده‌ها کشیده شد، محمد البرادعی دبیر کل مصری اسبق سازمان انرژی اتمی توئیت کرد: از امروز غروب خورشید اخوان المسلمین آغاز شده است.
این بود که وقتی در مصر کودتا شد، آنچه در ترکیه اتفاق افتاد در مصر به‌وجود نیامد. کسی غیر از نیروهای اخوان ‌المسلمین برای حمایت از مرسی به‌خیابان نیامد. اخوان‌المسلمین در میدان‌تحریر تنها ماند. سیسی با کمک امریکا و اسراییل کودتا کرد و او به زندان افتاد.
مرسی وقتی مرد که حاضر شد بر خلاف مانیفست‌های اخوان‌المسلمین رئیس جمهور مصر شود. او وقتی مرد که پای آن ‌نامه ذلیلانه را به رئیس جمهور اسرائیل امضا کرد.
او وقتی مرد که از مخالفان بشار اسد حمایت کرد و به آتش جنگ خانمانسوز در سوریه دامن زد.
او وقتی مرد که رابطه حماس و سوریه را به‌هم زد و دفتر مشعل را از دمشق به دوحه منتقل کرد.
او وقتی مرد که برای رضایت عربستان و امریکا کنفرانس اسلامی در تهران را ناتمام‌گذاشت و به مصر بازگشت.
امروز وقت آن است که اخوان‌المسلمین تمام تجربه‌های گذشته را مرور کند، دوست و دشمن را بشناسد و روابطش را با برادران شیعه خود گسترش دهد و روی ایران به عنوان یک حامی بی‌قید و شرط حساب کند. آن‌چنان که فرزند خوانده اخوان، حماس ازاین تجربه‌ها درس گرفت و امروز با نزدیکی به ایران توانسته است اسرائیل را به کرنش وادارد.
اگر اخوان فاصله‌اش را با ایران حفظ نمی‌کرد و مانند حماس دست دوستی با تنها حامی مقاومت اسلامی می‌فشرد، شاید امروز اسراییلی وجود نداشت و اخوان همچنان در سرزمین فراعنه حکومت می‌کرد و مرسی قهرمان جهان غرب به‌شمار می‌آمد.