روزنامه شهروند
1398/04/09
یک بچه مثبت هلالی
عطیه کریمی| بارشهای سیلآسا از ابتدای سال 98در کشور موجب سیلابیشدن برخی از استانها شد و مردم بسیاری را بیخانمان کرد. با هر بارانی که میبارید، ترس از آمدن سیلی دیگر دل مردم را در شهرهای سیلزده میلرزاند؛ مردمی که نگران بودند بار دیگر سیل خانه و زندگیشان را با خود ببرد. سیل که تمام شد، آسیبدیدگی خانهها و مناطق مسکونی آنقدر زیاد بود که ساکنان آنها نمیتوانستند دوباره به خانههای خود بازگردند. حالا هم با آنکه سیلاب در خوزستان فروکش کرده و خطر سیل از سر شهرستانهای درگیر در سیل رفع شده است، اما در دوره پساسیل هنوز هم خطراتی جان مردم را تهدید میکند. آب هنوز در برخی مناطق در خانهها باقی مانده و حجم وسیعی از آب در گودالها ممکن است در آینده نهچندان دور محل رشد انواع میکروبها شود و بیماریهای مختلفی را برای مردم به وجود آورد. همین مسأله باعث شد تا تیمهای درمانی و امدادی از استانهای دیگر برای یاریرساندن به سیلزدگان بشتابند. تیمهای هر استان در یکی از شهرستانهای خوزستان مستقر شدند و خدمات خود را به مردم آسیبدیده ارایه کردند. تیم درمانی استان فارس نیز طی یک اردوی 10 روزه به منطقه شادگان اعزام شد تا مسئول نیازهای درمانی مردم سیلزده باشد.دکتر محمدصادق دشتیان، پزشک عمومی و عضو داوطلب جمعیت هلالاحمر استان فارس است که بهعنوان پزشک داوطلب حضور فعال و مستمر در برنامههای تیم BHCU دارد. او چهار سال است که به صورت داوطلبانه در جمعیت هلالاحمر فعالیت دارد و در این سالها در اردوهای متعددی در مناطق محروم حضور داشته است و در سیل اخیر خوزستان نیز به همراه دیگر اعضای تیم درمانی در منطقه شادگان فعالیت کرده است.
از سابقه حضورش در هلالاحمر و مهمترین عملیاتها و فعالیتهای او سوال میکنیم؛ به سه اردوی درمانی در مناطق محروم اشاره میکند و میگوید: «مدتها در بندرعباس بودم. از سال 92 وارد جمعیت هلالاحمر شهرستان سپیدان شدم و فعالیت خود را در کارهای داوطلبانه هلالاحمر آغاز کردم. در این مدت در اردوهای یک، پنج و 10 روزه هلالاحمر بهعنوان پزشک فعالیت داشتهام. در اردوی یکروزه در منطقه کمهر شهرستان سپیدان که از مناطق محروم استان فارس است، فعالیت کردهام. برنامه عملیاتی پنجروزه نیز در سیستان و بلوچستان اجرا شد که یکی از مهمترین ماموریتها برایم بود. اردوی 10 روزه نیز مربوط به سیل اخیر خوزستان بود که اردیبهشت به منطقه شادگان رفتیم و در آنجا مستقر بودیم.»
تصاویر گویای درد و رنج مردم بود
دشتیان به وضع روحی مردم پس از سیل اشاره میکند و میگوید: «تصاویر تلویزیونی بهخوبی گویای مسائل و درد و رنج سیلزدگان بود و نیازی به گفتن من و همکارانم نیست، اما سیل بسیار شدید و ویرانگر بود. مردم روی آب زندگی میکردند. از نظر روحی و روانی و بیماریهای دیگر وضع خوبی نداشتند. بچههای تیم عملیاتی استان فارس نیز برای مردم کم نگذاشتند و تا حد توان خدمت کردند. دوم اردیبهشت بود که به شادگان رفتیم. تیم استان فارس آخرین تیم بهداشت و درمانی هلالاحمر بود که به خوزستان اعزام میشد و تا جایی که به یاد دارم، قرار نبود پس از ما تیم دیگری وارد این استان شود.»
ترس از آمدن سیلی دیگر خواب را از چشمشان ربوده بود
دشتیان میگوید: «مشکل اصلی که بهصورت مشخص در بین مردم دیده میشد، مشکل اعصاب و روان بود که پس از سیل برای آنها پیش آمده بود. سیل خانههایشان را از بین برده بود و روی آب زندگی میکردند. بسیاری از مناطق حتی بعد از گذشت نزدیک به یک ماه هنوز در آب بود. وقتی با مردم صحبت میکردیم، میگفتند هنوز میترسیم که بارندگیها باعث سیل مجدد شود و آب بچههایمان را با خود ببرد یا باقی زندگیمان را خراب کند. بعضی از مردم میگفتند چند شبی است که خواب راحت و کافی نداشتهایم. زمانی که برای معاینه مراجعه میکردند، میگفتند در طول شبانهروز دو ساعت بیشتر نخوابیدهاند. بچههای تیم روانشناسی نیز بسیار خوب کار کردند تا بتوانند مشکلات روحی مردم را درمان کنند. بیماریهای پوستی نیز در بین مردم بسیار شایع شده بود. آنفلوآنزا و عفونتهای زنانه نیز از دیگر بیماریهایی بود که در بین مردم زیاد دیده میشد.»
سیل حال و آینده مردم را نابود کرد
سیل آمد و رفت، اما تداخل فاضلاب شهری و خانگی با آب مصرفی، همچنین انبوهی از گل و لای، آلودگی و بیماریهای مختلف واگیردار پوستی، عفونی و گوارشی را بهدنبال دارد که جان سیلزدگان را تهدید میکند. دشتیان در ادامه صحبتهایش توضیح میدهد: «این سیل علاوه بر آنکه خانههای مردم را خراب کرد، آینده بدی را نیز برای مردم رقم میزند. جدا از تالاب شادگان، در برخی قسمتها، گودالهای عظیمی به وجود آمد که از آب پر شده است. این حجم آب اگر تخلیه نشود در آینده نه چندان دور و در همین تابستان محل رشد انواع میکروبها خواهد شد که میتواند مشکلات پوستی برای مردم ایجاد کند. همچنین احتمال وقوع مالاریا، سالک و بسیاری از بیماریهای عفونی و اسهال نیز وجود دارد. بسیاری از روستاها در نزدیکی این آبها قرار دارند و میطلبد ارگانهای مختلفی که در بحث بهداشت و درمان فعالیت دارند، اقدامات و کارهای لازم را انجام دهند تا خدای نکرده باعث اپیدمیهای گسترده در این منطقه نشود.»
انگیزه مثبت بودن همیشه در من وجود داشت
دشتیان از انگیزه خود برای پیوستن به داوطلبان هلالاحمر و حس مثبت کمککردن به مردم میگوید: «من از سن کم با بچهمثبتها ارتباط داشتم و فعالیت میکردم. از پایگاه مقاومت بسیج گرفته تا جهاد سازندگی که به مدت یک ماه در شرایط جنگ و جبهه با بچههای جهاد فعالیت میکردیم. همچنین در شهرستان مرودشت در قسمت بسیج حضور داشتم. انگیزه مثبتبودن در من هست و تا زمانی که بتوانم سبب خیر باشم در خدمت مردم هستم. به همین دلیل وارد هلالاحمر شدم. همچنین گروه پزشکی در زمان فارغالتحصیلی قسمنامه را یاد میکنند و موظف میشوند که در اختیار مردم باشند. انسان زمانی که قدم مثبتی برای شخصی برمیدارد، نتیجه آن را میبیند؛ حال این قدم میتواند کمک درمانی یا مالی یا حتی صحبت کردن باشد تا مقداری از آلام یک فرد کم شود. همین امر انسان را تشویق میکند تا فعالیتهای مثبت و خیر انجام دهد.»
برخورد خوب امدادگران باعث استقبال مردم بود
از او در مورد برخورد مردم با تیمهای امدادی و درمانی سوال میکنیم که توضیح میدهد: «برخورد مردم گاهی اوقات به دلیل مشکلات روحی که برایشان پیش آمده بود و تحت فشار بودند، همراه با خشم بود، اما در کل برخورد مردم با نیروهای امدادی بسیار عالی بود. همچنین باید گفت که رفتار خوب بچههای عملیاتی و امدادگران بود که باعث استقبال مردم و برخورد خوبشان میشد و برای کارهای درمانی و دریافت بستههای کمکی هلالاحمر به ما مراجعه میکردند.»دشتیان به آمادگی خود برای کمک به سیلزدگان شیراز اشاره میکند و میگوید: «متاسفانه در زمان وقوع سیل در شیراز در محل کارم در سپیدان بودم، زیرا در آنجا پزشک خانواده هستم و باید برای درمان مردم در آنجا میماندم. اگر از دانشگاه علوم پزشکی یا هلالاحمر درخواست کمک میدادند حتما برای کمک حضور پیدا میکردم.»
محرومیت واقعی را در سیستان و بلوچستان به چشم دیدم
دشتیان خود در مناطق محروم زندگی کرده و با محرومیت آشنایی دارد، اما محرومیت واقعی را در روزهای ماموریت در سیستان و بلوچستان دیده است. او تعریف میکند: «من خود در مناطق محروم زندگی کردهام و در روستاهای منطقه مرودشت محرومیت را به چشم خود دیده و با آن دست و پنجه نرم کرده بودم. تصور میکردم محرومیت در همین حد است، اما وقتی به سیستان و بلوچستان رفتم از شدت ناراحتی به گریه افتادم. آن زمان بود که متوجه شدم محرومتر از ما هم وجود دارد. برخی از مشکلات در بین مردم وجود داشت که باید در کودکی برای آنها اقداماتی انجام میشد، اما در سن بالا برای درمان به ما مراجعه میکردند. وقتی برای کارهای درمانی و جراحی میآمدند، میگفتند که از دستتنگی نتوانستهاند به موقع برای درمان اقدام کنند. خدا را شکر موارد حاد نبود، اما جراحیهای سرپایی زیاد انجام دادیم. حدود 80 جراحی توسط تیم پزشک عمومی انجام شد، اما در خوزستان جراحی نداشتیم. جا دارد از بچههای تیم عملیاتی هلالاحمر که در خوزستان فعالیت داشتند، تشکر کنم. آنها از 7 صبح کار را شروع میکردند و ساعت 4 یا 5 بعدازظهر برای استراحت و ناهار به پایگاه بازمیگشتند و تمام سعی خود را میکردند تا کارها را به خوبی پیش ببرند.»این عضو داوطلب هلالاحمر در پایان صحبتهای خود میگوید: «هر زمان که مسئولان جمعیت لازم بدانند برای خدمت به مردم و برای رفتن به مناطق سیلزده آمادگی دارم. در مناطق سیلزده خوزستان تیمهای مختلفی از تمامی استانها در شهرستانهای خوزستان فعالیت میکردند؛ برای مثال تیم درمان استان فارس در منطقه شادگان به مدت محدود مستقر بود و کارهای درمانی را انجام میداد. من نیروی داوطلب هستم و هر زمان که نیاز به کمک باشد در خدمت هستم.»
سایر اخبار این روزنامه
الهام حسنزاده کیست؟
یک گام رو به جلو در دقیقه 90
دردسرهای بانمک سیما از کلاه تا کلاهگیس
سنگ بزرگ جلوی پای کالدرون
زندگی دوگانه آقای بازیگر
ستاره عصر جدید هم کاور هم اوریجینال
دشمنان قسمخورده دانشمندان دینی ما را نشانه گرفتهاند
در خانه خودتان جراحیتان میکنیم!
پول میدهند غافلگیرشان میکنیم
جنایتکار نازیآباد در دادگاه نورنبرگ
یک بچه مثبت هلالی
باروری باور؛ وظیفه دولتها یا ملتها؟
از گاندو تا حقیقت
مقصر فقط زنها نیستند