مواضع ناآشنای حسام‌الدین آشنا

عبدالحسین طوطیایی‪-‬ در ماه‌های اخیر تنش‌های بین جمهوری اسلامی ایران و هیات حاکمه آمریکا وارد فاز ملتهبی شده و در این رابطه کارزار‌های توییتری فعالی بین تریبون‌ها هر دو سوی این تنش بالا گرفته است. کارزاری که نهایتا اگر آبی نداشته باشد اما برای خبرگزاری‌هایی که در جست‌وجوی جلب توجه بیشتر مخاطبان هستند، چه بسا نانی در پی خود داشته باشد.
جناب حسام‌الدین آشنا مشاور محترم ‌رئیس جمهور نیز در تداوم این کارزار توییتری با دولتمردان ایالات متحده آمریکا مطلبی را خطاب به دونالد ترامپ توییت کرده‌اند. مطلبی که این راقم را هم که از دانش سیاست کم بهره‌ام به تامل واداشته است. ایشان خطاب به دونالد ترامپ نوشته‌اند: «رئیس‌جمهوری آمریکا را سرنگون کرده‌ایم و می‌توانیم این کار را دوباره انجام دهیم. ترامپ می‌تواند با گوش کردن به سخنان پمپئو به ریاست جمهوری یک دوره‌ای خود پایان داده و یا به تاکر کارلسون (مجری فاکس نیوز) گوش دهد!!»
به‌نظر می‌رسد منظور جناب آشنا از سرنگونی یک ‌رئیس جمهور آمریکا، شکست جیمی کارتر در انتخابات مرحله دوم وی در سال 1359 و در پی تاخیر ایران در تحویل گروگان‌ها باشد. اینکه مشاور محترم ‌رئیس جمهور با این استناد سرانجام برنامه گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا در ایران را با شکست جیمی کارتر و پیروزی رونالد ریگان مرتبط دانسته و نتیجه گرفته‌اند موجب بسی شگفتی است. ممکن است چنین نتیجه‌ای از انتخابات دور دوم جیمی کارتر متاثر از حادثه این گروگانگیری بوده باشد، اما آیا واقعا هدف اصلی تسخیرکنندگان سفارت آمریکا در سال 1358 بازی در زمین رقابت‌های انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا بوده است؟ اگر واقعا برداشت جناب آشنا از حادثه سفارت، سرنگونی کارتر است که بایستی برای این خودتحقیری از جانب امثال ایشان گریست. در چنین برداشتی پس مبادرت به اقدامی که چهل سال است بسیاری از مناسبات داخلی و خارجی کشورمان از آن متاثر شده است را بایستی تا حد نمایش تراکت‌های تبلیغاتی برای رونالد ریگان تنزل دهیم؟ اساسا برای نظام مدیریتی که آمریکا را بر این سلطه جهانی نشانده است مگر بین جیمی کارتر و رونالد ریگان‌ها تفاوتی چشمگیر وجود دارد؟ مگر که دانشجویان پیرو خط امام در آن سال و د رهمراهی ارکان نظام تنها با هدف حمایت از حزب جمهوری‌خواه به این امر دست یازیده‌اند؟ آقای آشنا حتما می‌دانند که بین پیامد‌های حاشیه‌ای با هدف اصلی برای چنین امور خطیری تفاوت وجود دارد. به‌خاطر داریم هنگامی که رسانه‌ای شدن روابط پنهانی بیل کلینتون با پرستویی به‌نام «لویینسکی» پایه‌های اقتدار یک ‌رئیس جمهور و حزب بزرگ حامی او را لرزاند. چرا بایستی رخدادی را که به تعبیر امام خمینی(ره) انقلاب دوم نام گرفته بود، در حد کارکرد امثال خانم لویینسکی تنزل دهیم؟
آقای آشنا در ادامه به دادن مشورت به ‌رئیس جمهور آمریکا پرداخته و توصیه می‌نماید که بهتر است وی به پمپئو اعتنا نکرده و به راهنمایی خبرگزاری فاکس نیوز توجه کند. ای‌کاش ایشان فراموش نکنند که مشاور ‌رئیس جمهوری کشور خود ما و نه دونالد ترامپ هستند. و ای‌کاش در این پیچ تند تاریخی به‌جای جست‌وجوی در سوراخ‌سنبه‌های کاخ سفید، به رفت و روب بیشتر در خیابان پاستور خودمان بپردازیم. آقای آشنا بایستی بیش از بسیاری بدانند که تفاوتی چشمگیر از نظر راهبردهای کلان بین احزاب دمکرات و جمهوری‌خواه آمریکا نیست. راهنمایی و ارشاد آقای ترامپ برای پیروزی در انتخابات آتی هرگز از وظایف مشاور ‌رئیس جموری کشور ما نیست. کاربرد واژه «سرنگونی» در مورد شکست انتخاباتی یک ‌رئیس جمهور نیز تعبیر صحیحی تلقی نمی‌شود. مناسبات نظام مدیریتی ما نیز چه در ارتباط با آمریکا یا هر کشوری دیگر بایستی فقط براساس منافع ملی باشد و نباید بیش از این خود را درگیر بازی رقابت‌های انتخاباتی و احزاب آنان کنیم.